کد مطلب: 102991
 
تاریخ انتشار : دوشنبه ۴ دی ۱۳۹۶ ساعت ۱۵:۴۳
آقای بهروز افخمی، از فیلم‌سازان سینمای ایران از دهه 60 به واسطه نگاهی که به حوزه سینمای مستند داشته، با کارهای نادر طالب‌زاده آشنایی پیدا کرده است و البته خاطرات جالبی از گفت‌وگوها با طالب‌زاده دارد.
 
به گزارش ایران خبر، امروز در قالب مراسمی از فعالیت‌ها و سابقه آقای نادر طالب‌زاده در کافه‌نخلستان اوج تقدیر می‌شود. آقای بهروز افخمی، از فیلم‌سازان سینمای ایران از دهه 60 به واسطه نگاهی که به حوزه سینمای مستند داشته، با کارهای نادر طالب‌زاده در این حوزه آشنایی پیدا کرده است و البته خاطرات جالبی از گفت‌وگوها و مراوداتش با آقای طالب‌زاده دارد.
اولین بار از چه طریقی با نادر طالب‌زاده آشنا شدید؟
نادر طالب‌زاده را با فیلم والعصر که یک مستند 35 میلیمتری بود؛ درباره کسانی که سنگر و خاکریز درست می‌کنند و برای عملیات پل و جاده‌های به‌اصطلاح اضطراری و فوری می‌سازند؛ یعنی رانندگان کامیون و رانندگان بولدوزر و وسایل سنگین جاده‌سازی. خیلی فیلم عجیب غریب و ترسناکی بود؛ یعنی معلوم بود که توی خود خط فیلم‌برداری شده. معلوم بود با یک ضبط‌صوت معمولی و غیرحرفه‌ای، یعنی نامناسب برای فیلم‌برداری مستقیم و صدای مستقیم رفتند فیلم‌برداری کردند. با یک دوربینی که دوربین بی‌صدا نیست یعنی صدا را خفه نمی‌کند. صدای خودش توی صدای فیلم ضبط‌شده بود. به‌هرحال کاملاً معلوم بود صحنه‌ها مستند هستند و در خود خط گرفته‌ شده‌اند.
در موقعیتی که بعضی از گلوله‌هایی که فرود می‌آمد از پنجره‌ها پیدا می‌شد. دودش پیدا می‌شد یا مثلاً آثار خود انفجار دیده می‌شد. خب خیلی جالب بود.
من از سید مرتضی آوینی پرسیدم این فیلم را کی ساخته گفت: یک پسری است از آمریکا آمده به اسم نادر طالب‌زاده و من این اسم یادم ماند.
...و بعدتر این آشنایی چگونه ادامه پیدا کرد؟
یک دوره‌ای حرف پشت سرش زیاد بود و من از یکی که الان نمی‌خواهم اسمش را ببرم شنیدم که ایشان پسر تیمسار طالب‌زاده هستند. آن موقع هنوز نمی‌دانستم، نخوانده بودم که تیمسار طالب‌زاده کیست؟ بعد اتفاقاً به یک کتابی برخوردم به اسم نبرد گجستان، درباره جنگ‌های قبایل لر، هم جنگ‌هایی که با خودشان داشتند و هم جنگ‌هایی که با انگلیس‌ها و با دولت مرکزی داشتند. در این کتاب من رسیدم به اسم تیمسار طالب‌زاده اردو بادی و تازه متوجه شدم که آن‌کسی که این را به‌عنوان یک نقطه‌ضعف نادر برای من می‌گفت، داشته درباره چه کسی صحبت می‌کرده. چون تیمسار طالب‌زاده در جریانات قیام 15 خرداد و بعدازآن، در منطقه لرستان، خیلی نقش مهمی داشته، فرمانده نیروهای منطقه بوده و سعی کرده برای غلامحسین سیاه پور و بعضی از همراهانش، از شاه امان‌نامه بگیرد. غلامحسین سیاه پور کسی بوده که شورش کرده به هواداری از امام در منطقه لرستان و آن ماجرای جنگ تنگه گجستان را رقم‌زده؛ یعنی شورش ایلات لر علیه دولت مرکزی بعد از قیام 15 خرداد، به‌واسطه غلامحسین سیاه پور شروع شد. تیمسار طالب‌زاده از شاه درخواست می‌کند که به سیاه پور امان‌نامه بدهد، به خاطر اینکه فکر می‌کرده که تسلیم شدن او باعث می‌شود که قائله به‌اصطلاح ختم شود؛ اما شاه درواقع فریبش می‌دهد؛ یعنی قبول می‌کند که امان‌نامه بدهد بعد از این‌که سیاهپور به اعتماد پدر نادر خودش را تسلیم می‌کند، شاه دستور اعدام او را صادر می‌کند و بعد تیمسار طالب‌زاده را هم مورد غضب خودش قرار می‌دهد. این برای من خیلی جالب بود برای اینکه آن داستان خیلی جذابی است و من خیلی دلم می‌خواهد یا خودم یا کس دیگری آن را بسازد. رفتم با نادر صحبت کردم درباره اینکه پدرت از سیاه پور چه می‌گفت؟! بعد تعریف کرد که من خودم یادم‌است هفت سالم بود که این‌ها آمده و امان‌نامه گرفته و در خانه ما میهمان بودند و پدرم با این‌ها نشست‌وبرخاست داشت تا اینکه شاه برخلاف وعده قبلی‌اش این‌ها را به شیراز می‌کشد و اعدام می‌کند.
از دیگر فعالیت‌های نادر طالب‌زاده بگویید.
نادر همه کار می‌کند. هم در آموزش خیلی علاقه‌مند است و سعی می‌کند ایده‌های مفصل و بلندپروازانه را انجام دهد. همین جشنواره عمار که اهداف وسیعی دارد(حالا نمی‌دانم چقدر به آن‌ها برسد) اینکه در مستندسازی در نقاط مختلف دنیا کارهایی دارد، اینکه می‌تواند ارتباط‌هایی در کشورهای عربی، اروپایی و آمریکا داشته باشد، اداره برنامه راز و عصر و دیگر برنامه‌های جنبی که دارد. وسعت کارهایش آن‌قدر هست که خیلی‌هایش را در جریان نیستم. نادر آن‌قدر حرف گفتنی دارد که هر وقت او را می‌بینی درباره کارهای خودش یا کارهای من معمولاً صحبت نمی‌شود. خیلی زیاد اطلاعات وسیعی از اوضاع دنیا دارد. از خبرنگاران دنیا، برنامه‌سازان تلویزیونی دنیا یا سیاستمداران، یا بعضی از مسائل خاص سیاست و فرهنگ آمریکایی اطلاعاتی دارد که خیلی از اوقات برای خود ما حالت تبیین و روشنگری دارد. اصلاً شاید مشکل نادر طالب‌زاده این باشد که خیلی کارها بلد است؛ یعنی هم مدیر خوبی است، هم فیلم‌ساز خوبی است، هم خیلی به زبان مسلط است و بنابراین می‌تواند خبرنگار خوبی باشد. ارتباطات خارجی‌اش خوب است. برنامه‌سازی تلویزیونی‌اش خوب است و حتی بازیگری هم کرده.
اگر شما مثلاً بخواهید بگویید که نادر طالب‌زاده، فیلم‌ساز باشد، تئوریسین باشد، برنامه‌ساز باشد یا مدیر باشد. ازنظر شما کجا موفق‌تر است؟
قطعاً فیلم‌سازی و بعد به‌اصطلاح مدیریتش در تلویزیون خوب بوده. فیلم‌سازی‌اش مخصوصاً آن بخش‌هایی از بشارت منجی که من دیدم، سریالی که ساخته خیلی مدرن است؛ یعنی توی سطحی است که شاید بشود گفت که در سینمای اروپا هم تماشاچی ویژه‌ای دارد؛ یعنی تعداد کمی متوجه می‌شوند که این لحنش و حال و هوایی که در فیلم درست کرده به کدام فیلم‌سازان اروپایی برمی‌گردد. روی‌هم‌رفته فیلمسازی‌اش اروپایی است. ولی گذشته از این خیلی ریزه‌کاری و خیلی دقت دارد. دکوپاژ خوبی دارد. چیزهایی که در تصویر می‌بینیم همیشه لازم است که ببینیم. منظورم این است که خوب تصویر را طراحی می‌کند و نماهای طولانی، غالباً طولانی که گرفته نماهای خوش‌فرمی هستند. من همیشه انتظار داشتم که طالب‌زاده به‌عنوان فیلم‌ساز داستانی بیشتر کار کند. هر وقت توانستم خودم سعی کردم زمینه را فراهم کنم. مثلاً همین دو سه سال پیش در مشهد در مسافرتی که باهم بودیم به او گفتم که می‌خواهی من فیلم‌نامه نبرد گجستان را بنویسم، زندگی سیاه پور را بنویسم تو فیلم بسازی؟ گفت بله، علاقه‌مندم. منتها بعداً دنبال نکرد و خب من هم گرفتاریم زیاد است. قبل از این هم مثلاً چند سال قبل دوباره گفته بودم و او باز خیلی اظهار علاقه کرده بود، یعنی هر وقت به هم می‌رسیم من صحبت این را می‌کنم که کی یک سریال داستانی حسابی و بلند می‌سازی؟ او هم می‌گوید حتماً می‌سازیم و این دفعه دنبال می‌کنم، ولی بعد می‌بینم که خیلی گرفتاری‌اش زیاد است و نمی‌رسد.
منبع : صبح نو