کد مطلب: 107717
 
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۵۷
رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آلابامای جنوبی آمریکا در بررسی تحلیلی از اعتراضات اخیر گفت: در این ماجرا گروهی از شهروندان ایرانی که نمی‌توان آنها را قشر مرفه دانست و در مقابل هم نمی‌توان آنها را بخشی از بی‌خانمان‌ها به حساب آورد به همراه عده‌ای که جایگاه اجتماعی و شغلی خود را در وضعیت نامناسبی دیده‌اند به میدان آمدند که جنس انتظارات آنها بسیار متفاوت‌تر از تجمعات دیگر بود، از این جهت این طبقه را باید «طبقه متوسط در حال سقوط» دانست.
 

به گزارش ایران خبر،وقوع اعتراض‌ها در دی ماه سال جاری از سوی برخی از متفکران و صاحب‌نظران خیزش قشر ضعیف اعلام شده و مسائل گوناگون داخلی و خارجی به آن پیوند زده شد. ازجمله این مسائل مواضع و سناریوهای دولت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای علیه تهران، حین و پس از این تجمعات است تا بتوانند بیشترین بهره‌برداری را برای هدف قرار دادن ایران به نفع خود رقم بزنند.

در این بین عده‌ دیگری معتقدند که جنس طیف معترض در وقایع اخیر با سال‌های گذشته نظیر سال ۱۳۸۸ متفاوت بوده و ایران باید برای پدافند سیاسی و اقتصادی در برابر دولت‌های خارجی خود را بازسازی کند. از این رو برای روشن‌ شدن این نظریه‌ها و مسائل به گفت‌وگو با پروفسور «نادر انتصار» رئیس دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آلابامای جنوبی آمریکا پرداختیم. وی معتقد است که در وقایع اخیر شاهد خیزش «طبقه متوسط در حال سقوط» بوده‌ایم. در ادامه مشروح این گفت‌وگو از نظر می‌گذرد:

- به نظر شما کدام طبقه از جامعه ایران به عنوان معترضان اصلی در وقایع اخیر شناخته می‌شوند؟

همان‌طور که طی هفته‌های گذشته تحلیل‌های زیادی منتشر شد، وقایع اخیر، اقتصاد پایه بوده است. اگر از خارج به وقایع اخیر نگاه کنیم، می‌بینیم که گروهی از شهروندان ایرانی که نمی‌توان آنها را قشر مرفه دانست و در مقابل هم نمی‌توان آنها را بخشی از بی‌خانمان‌ها به حساب آورد، به میدان آمدند و معتقدم که باید این طیف را «طبقه متوسط جدید» نامید، به‌طوری که بسیاری از آنها تحصیل‌کرده بودند اما دارای شغل ثابت با درآمد مناسب نیستند و عده‌ای دیگر هم به این جمع پیوستند که جایگاه اجتماعی و شغلی خود را در وضعیت نامناسبی دیده‌اند و انتظار وضعیت بهتری دارند. اگر طیف‌های به میدان آمده فقیر یا بی‌سواد بودند تمامی تحلیل‌ها به سمت و سوی دیگر سوق پیدا می‌کرد اما جنس انتظارات معترضان بسیار متفاوت‌تر از تجمعات دیگر بود، از این جهت این طبقه را باید «طبقه متوسط در حال سقوط» دانست.

- در اعتراضات دی ماه، نوع نگاه دولت‌های خارجی در حین و پس از این وقایع را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مدل اعتراضات اخیر در ایران تا حد زیادی از لحاظ شکلی به وقایع سال ۸۸ شباهت داشت و حمایت کشورهای خارجی اعم از کشورهای حاشیه خلیج‌فارس، آمریکا و برخی از دولت‌های اروپایی همانند آن دوران به تصویر کشیده شد. باید توجه داشت که دنیای امروز همانند آن سال‌ها نیست، چرا که در آمریکا دولتی مستقر شده که دیدگاه آن در مورد ایران به طور کلی با تمام بازیگران نظام بین‌الملل و حتی متحدان واشنگتن متفاوت است.

اوباما و دموکرات‌ها به این نتیجه رسیده بودند که برای مهار ایران باید گفت‌وگو در دستور کار قرار بگیرد و اعلام کرده بودند که اقدام نظامی و اعمال فشار بیشتر باید در راستای گفت‌وگو صورت بگیرد که نهایتاً این روند به «برجام» ختم شد. باید توجه داشت که در داخل کاخ‌سفید دیدگاه ترامپ و اوباما کاملاً با یکدیگر متفاوت است و همچنین سیاست خارجی آنها در قبال تهران و خلیج‌فارس تفاوت‌های بسیار زیادی با یکدیگر دارد، به گونه‌ای که کاخ سفید در وضعیت فعلی دیدگاه خود را همانند زمان بوش و قبل از آن اعلام می‌کند و هدف آن سناریوهایی است که تأمین منافع جمهوری‌خواهان را به دنبال داشته باشد. در همین چارچوب کشورهای منطقه و به خصوص دولت‌های حاشیه خلیج‌فارس هم به دنبال همسویی با ایالات متحده بودند و براساس متغیرهای منطقه‌ای و حوادثی که در اطراف آنها اتفاق افتاده، از تغییر نظام در تهران استقبال می‌کنند. به عبارتی دیگر اعراب منطقه در چارچوب و در راستای راهبردهای آمریکا علیه جمهوری اسلامی به دنبال تغییر نظام در ایران هستند.

- سناریوی اصلی آنها در فاز تقابلی چگونه باید تحلیل شود؟

آنها به خوبی می‌دانند که مدل ضربه زدن به ایران از طریق نظامی مشکل خواهد بود اما از نظر اقتصادی و اعمال تحریم همچنان به دنبال سناریو‌چینی علیه ایران هستند. از سوی دیگر تشدید شکاف‌های داخلی و اجتماعی در داخل خاک ایران یکی از اهدافی است که این کشورها به خصوص سعودی‌ها در قالب نظریه فکری و ایدئولوژیک آن را دنبال می‌کنند.

- دقیقاً کدام مؤلفه منظورتان است؟

یکی از ابزاری که می‌تواند توسط اعراب منطقه و به خصوص ریاض مورد استفاده قرار بگیرد مسائل قومی است. البته این موضوع پس از مسائل اقتصادی و تحریم‌ها در سطح دوم قرار می‌گیرد، چرا که آنها معتقدند در گام نخست باید شکاف‌های اقتصادی به مردم و کشور تحمیل شود تا بتوانند در سطح بعدی از «ابزار قوم‌گرایی و ایجاد شکاف اجتماعی» بهره ببرند. اما بدون موفقیت در سناریوی اقتصادی به نظرم نمی‌توان از آن ابزار استفاده کرد. از این جهت در رأس تمامی اقدام‌های آنها مسائل تجاری و اقتصادی قرار خواهد گرفت.

به عنوان مثال نقض برجام یکی از ابزاری است که در چارچوب اعمال فشار اقتصادی علیه ایران از سوی آمریکا و همسویان منطقه‌ای آن و احتمالاً دولت‌های اروپایی مورد استفاده قرار خواهد گرفت، اما مسأله این است اگر برجام به صورت موفق و دست‌نخورده به فعالیت خود ادامه بدهد باز هم احتمال دارد که دچار تهدیدهایی شود. به عبارتی دیگر باید به این موضوع اشاره شود که برجام هسته مرکزی تلقی می‌شود و اگر از سوی آمریکا و هم‌پیمانان آن نقض شود مشکلات زیادی می‌تواند از حیث اقتصادی بر ایران بار شود. از این جهت می‌توانیم نقطه ثقل این موضوعات را برجام بدانیم.

- عده‌ای معتقند که آمریکا و مخالفان جمهوری اسلامی به دنبال آن هستند که از طریق مفتوح کردن پرونده‌های امنیتی و میدانی در محیط خارج ایران، ضربه‌های اقتصادی به تهران وارد کنند. تا چه حدی این راهبرد را تأیید می‌کنید؟

این نظریه تا حدودی درست است، چرا که در زمان جنگ سرد و در دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان چنین اقداماتی علیه شوروی طرح‌ریزی و اجرا شد. در آن زمان ایالات متحده معتقد بود که اگر سرمایه‌های روسیه در زمین‌های بازی مختلف و پرونده‌های گوناگون مصرف شود، می‌تواند ضربه سختی از حیث پرستیژ بین‌المللی و همچنین موضوعات اقتصادی بر شوروی بار کند. حتی آنها معتقد بودند هر چه این درگیری‌ها در عرصه‌های مختلف بیشتر شود می‌تواند شکاف‌های عمیق‌تری در جامعه شوروی ایجاد کند و نهایتاً به‌هم‌ریختگی داخلی را تثبیت خواهند کرد. در مورد ایران هم چنین سناریویی مطرح است، به صورتی‌که آنها در سوریه و عراق در حال طرح سناریوهای مختلف اعم از سیاسی، امنیتی و نظامی هستند و این می‌تواند هزینه‌های زیادی برای جمهوری اسلامی به بار بیاورد.

- در برخی از تحلیل‌ها که پس از وقایع اخیر و اعتراضات در ایران صورت گرفت عده‌ای معتقد بودند که اتخاذ رویکرد خصمانه میان تهران و واشنگتن موجب فرار سرمایه‌ها از ایران خواهد شد و این وضعیت را مطلوب ایالات متحده می‌دانند. اساساً آمریکا از خروج سرمایه‌های ایران تا چه حد بهره می‌برد؟

 به نظر من این تحلیل را نمی‌توان به صورت کامل مردود دانست و از این موضوع هم به عنوان یک ابزار می‌توان برای ضربه زدن به ایران استفاده کرد. البته باید توجه داشته باشیم که میزان سرمایه سرمایه‌داران ایران با کشورهایی مانند عربستان، امارات، قطر و حتی کویت قابل مقایسه نیست. به عنوان مثال ما نمی‌توانیم سرمایه یک تاجر ایرانی را با یک فعال اقتصادی یا یکی از شیوخ امارات یا عربستان و برخی دیگر از کشورهای حاشیه خلیج‌فارس مقایسه کنیم. از این جهت رقمی که از طریق این سناریو ممکن است از کشور خارج شود به حد سرمایه کشورهای حاشیه خلیج‌فارس نمی‌رسد اما می‌تواند برای ضربه زدن مقطعی به ایران در دستور کار قرار بگیرد.

- به عنوان آخرین سؤال، تهران چه راهبردی را باید برای مقابله با هجمه‌های خارجی که پس از وقایع اخیر در دستور کار قرار گرفته است اتخاذ کند؟ آیا این راهبردها تنها باید در چارچوب مسائل اقتصادی خلاصه شود؟

باید به این نکته اشاره کنم که علاوه بر ایالات متحده، سعودی‌ها به عنوان هدایت‌کننده کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و حتی همراهان آن از پول و سرمایه خود برای برهم زدن نظم ایران استفاده خواهند کرد. اگر به درگیری‌های دیپلماتیک و سیاسی و همچنین سناریونویسی‌های ریاض و این کشورها دقت کنیم می‌بینیم که هزینه‌های آنها از خاورمیانه تا آفریقا در حال افزایش است، به گونه‌ای که حمایت ریاض از «سازمان مجاهدین خلق» افزایش پیدا کرده است. باید توجه کرد که این سازمان علاوه بر یک اپوزیسیون خارجی در کنار خود سازمان نظامی مجزا دارد که می‌تواند درگیری‌های نظامی را علاوه بر هجمه‌های کلامی پیگیری کند. از این منظر یکی از محورهای عربستان‌ تمرکز روی این سازمان است و بعید نیست که آنها با حمایت سعودی‌ها در پشت مرزهای شرقی و غربی ما مستقر شوند.

معتقدم که ایران باید نگاه دیپلماسی‌اش را بسیار حرفه‌ای‌تر از وضعیت فعلی کند. ممکن است دستگاه دیپلماسی در کشور ما به اشخاصی مانند آقای ظریف افتخار کنند اما باید توجه داشت که دیپلماسی، شخص محور نیست و نمی‌توان تنها به وزیر خارجه کشور اتکا کرد، چرا که کشورهای دیگر و حتی دشمنان ایران مانند عربستان، ایالات متحده و حتی دولت‌های همسو با آنها، تعداد نفرات کارکشته بیشتری را برای پیگیری دیپلماسی و چانه‌زنی خود آموزش و تعلیم داده‌اند و همه‌جانبه به دنبال جنگ دیپلماتیک هستند. از این جهت باید توجه داشته باشیم که در تهران نمی‌توان تنها با چند آدم ماهر انگشت‌شمار در مقیاس جهانی کنشگری فعال و هجومی به راه انداخت، لذا باید کادرسازی حرفه‌ای در این عرصه صورت بگیرد که به نظرم این موضوع در ایران تا حدی کمتر مورد نگاه‌های ویژه قرار گرفته است. درست است که در هفته‌های اخیر شاهد جابه‌جایی در ساختار وزارت خارجه بودیم اما امیدوارم که این تغییرات تنها شکلی نباشد و در بطن آن تحولات مفید رخ بدهد.

از سوی دیگر در مورد دیپلماسی اقتصادی باید فعال‌تر عمل شود. کشورهایی مانند امارات و قطر که از حیث وسعت و جغرافیا از ما کوچکتر هستند و در گذشته در میدان‌های بین‌المللی کمرنگ‌تر از ما دیده می‌شدند امروزه در عرصه دیپلماسی اقتصادی از ما جلوتر هستند. البته تحریم‌ها دلیلی برای عقب‌ماندگی ما به حساب می‌آیند ولی باعث نمی‌شوند که زیرساخت‌های اقتصادی ایران حرکت لاک‌پشتی داشته باشد، بنابراین باید یک راهبرد همه‌جانبه و چندضلعی برای مقابله با هرگونه تحرک کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در دستور کار قرار بگیرد.

گفت‌وگو از فرشاد گلزاری

منبع : ایلنا