کد مطلب: 108313
 
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۱۷
ماجرای خروج قالیباف از «بهشت» به حدود 500روز پیش برمی‌گردد. حول وحوش همان آبان (95) ماهی که قالیباف میان «ماندن» و «نیامدن» مانده بود، همان وقت‌هایی که یک نفر می‌گفت «می آید» چند نفر می‌گفتند: «به صلاحش نیست.»
 

به گزارش ایران خبر، درست همان زمان‌ها بود که زمزمه‌های شروط قالیباف برای «آمدن» بلند شد. می‌گفتند: «شرط کرده اصولگرایان باید حمایتش کنند!» اما تجربه 2 بار شکست سنگین در کارنامه ریاست جمهوری اش، حرف و حدیث‌ها را برایش پر رنگ‌تر کرده بود. خیلی‌ها از کمترین شانسش در مقابل یک رئیس‌جمهور! حرف می‌زدند، خیلی‌های دیگر هشدار می‌دادند که اگر نشود، دیگر نمی‌شود! که اگر شکست بخورد، می‌شود همان مهره سوخته بی‌نام و نشان! اما «قالیباف» بالاخره دلش را به دریا زد، دیر، اما زد!

بار اول 23 فروردین ماه نامش به تیتر خبرها آمد. گفتند، آمدنش حتمی است؛ اما خیلی زود تکذیبیه‌ها، خبر آمدنش را رد کرد. تا اینکه سه روز بعد، 26 فروردین ماه، چند ساعت زودتر از «اسحاق جهانگیری»، خبر آمدن «قالیباف» در روز آخر ثبت‌نام‌ها، تأیید شد. آن هم زمانی که تصویرش با یک دست کت و شلوار سورمه‌ای مایل به سیاه با لباس آبی آسمانی و همان لبخند ملیح همیشگی سر از رسانه‌ها درآورد تا خیالشان بابت رد و تکذیب‌ها راحت شود. قصه آمدن «قالیباف» البته به همین سادگی‌ها نبود. اصلاً همه ماجرا از وقتی شروع شد که اسم «قالیباف» سر از فهرست منتخبان شورای نگهبان درآورد.

آنجا بود که روایت «پاستور» به زیر سایه «بهشت» رفت. شهرداری تهران اما در آن ماه‌ها و هفته‌ها، روزهای متفاوتی را پشت سر گذاشت، لحظه‌هایی که سرانجام به آمدن «محمد علی نجفی 67 ساله» منتهی شد و شکل دیگری از اداره شهر را پیش روی پایتخت نشین‌ها گشود. در آن زمان‌هایی که «محمد باقر» خودش را برای سومین نبرد سخت مقابل «حسن» آماده می‌کرد، وضعیت شهرداری تهران، اما به شکلی درآمده بود که داد بسیاری را بلند کرد.

شورایی‌ها در همان زمان، بی‌پرده، شمشیر انتقادات را به روی او گشودند و با میان کشیدن پای معاونانش، در چندین نوبت غیر علنی شورای چهارم، هشدار دادند که تیم قالیباف از اموال و امکانات عمومی برای انتخابات استفاده می‌کند! این اعتراضات حتی به نامه نگاری به وزیر کشور هم منتهی شد. مرخصی ارفاق‌آمیز آقای شهردار از سوی «مهدی چمران»، رئیس شورای چهارم و عملکرد روزنامه همشهری در بحبوحه انتخابات، شاید مهم‌ترین بهانه نوشتن این نامه گلایه‌آمیز بود! اما ورود کارمندان اتوبوسی برای شرکت در جلسات انتخاباتی هم به سطر سطر این اعتراضات کشیده شد. می‌گفتند:« کارمندان، شهرداری را ترک کرده‌اند تا به هوای آقای رئیس، در ستادهای انتخاباتی فعالیت کنند.»

آن وقت‌ها البته نظریات دیگری هم مطرح بود. برخی از تعطیلی شهرداری و بعضاً غیبت‌های طولانی شهردار در جلسات شورا گلایه داشتند. حرفشان اما بیشتر رو به معاونان بود. معاونانی که در ظاهر ترک کار کرده‌اند تا برای خوش خدمتی آماده شوند. این حرف ها البته واکنش یاران قالیباف را هم به‌دنبال داشت. «ناصر امانی، معاون شهردار» یک روز به شورای شهر رفت تا رودرروی 31 عضو شورا بگوید جز آن معاون پرحاشیه! که «بعدها پرونده‌اش سر از اوین درآورد»، مابقی مشغول فعالیتند. «آن یک نفرهم می‌گفتند به علت مشکلی خانوادگی شما بخوانید «بیماری فرزندش!» از کشور خارج شده و البته پیش از خروج، استعفایش را هم تقدیم شهردار کرد!

اینها البته یک روی ماجرای شهرداری تهران بود، روی دیگر به کارهای تشریفاتی برمی‌گشت که خیلی‌ها بر این باور بودند، شخص «قالیباف» عجولانه و غیر کارشناسی انجام داده است! سیاست بذل و بخشش‌ها و بریز و بپاش‌های او از آن جمله بود! افتتاح ناقص و غیرقابل بهره‌برداری خط 7 متروی تهران در 20 خرداد 96 پس از انتخابات ریاست جمهوری از نمونه انتقادات دنباله‌داری بود که تا مدتها واکنش شورایی چه در دوره گذشته و چه در دوره جدید را به‌دنبال داشت! خط پرحاشیه‌ای که سرانجامش به تعطیلی کشیده شد تا نخستین توقف رسمی افتتاح های ناتمام به نام همین خط ثبت شود! محمد حقانی، عضو شورای چهارم از جمله منتقدانی بود که بارها اعلام کرده بود این نوع افتتاح‎ها آدرس غلط دادن به مردم و غیرحرفه‌ای است!

اما 25 اردیبهشت ماه امسال، یعنی درست 4 روز پیش از انتخابات رسمی ریاست جمهوری، خبری غیرمنتظره، تمام معادلات را برهم زد، آنچنان که مدیریت شهری وارد فاز جدیدی شد.خبر این بود: («قالیباف» به نفع «رئیسی» کنار رفت!) از همین نقطه، پروژه ترک ساختمان «بهشت» بعد از 12 سال کلید خورد.
پایان قالیباف، آغاز نجفی!
پایان رسمی قالیباف، اما از روز سی‌ام اردیبهشت ماه  امسال رقم خورد. زمانی که نتایج قطعی انتخابات شوراهای 96، آب پاکی را روی دست اصولگرایان شورا ریخت تا بعد از 14 سال اصولگرایانه، در یک شکست غیرمنتظره، شهر به اهالی اصلاحات سپرده شود. براین اساس راه یافتن 21 عضو لیست امید تماماً به پارلمان پرحاشیه بهشت، حتی بدون یک نفر اصولگرا! مدیریت شهری پایتخت را وارد فاز جدیدی کرد. اصولگرایان که تا آن لحظه، امید راه یافتن لااقل نیمی از لیست خدمت را با سرلیستی مهدی چمران به شورای شهر داشتند، به یکباره در برابر انتخابی قرار گرفتند که حتی اجازه نداد یک نفر از آنها روی صندلی شورا، تکیه بزند! البته حاشیه‌سازی برای شهردار شدن «محسن هاشمی»، بارقه‌های امید را برای ورود «چمران» روشن کرده بود، اما میثاق نامه سفت و سخت اصلاح‌طلبان برای «انتخاب  نکردن شهردار از داخل لیست» و همین‌طور «هوس نداشتن برای ورود به پاستور»، بعد از کش و قوس‌های فراوان، سرانجام این روزنه امید را هم خاموش کرد تا اصولگرایان برای چهار سال با این ساختمان جنجالی! خداحافظی کنند. اگرچه خود چمران هم در پشت پرده از نبود تمایلش برای ورود به پارلمان شورا خبر داده بود.
پرونده انتخابات شوراها که بسته شد، کار اصلی به انتخاب شهردار تهران رسید. زمانی که به گفته بسیاری، کار سخت تازه شروع شده بود و یک نفر باید بر این زمین سوخته، تخم امید می‌پاشید! قالیباف طبقه هفتم را ترک نکرده، موج سهمگین انتقادات با این جمله که چه کسی میراث دار بعدی قالیباف خواهد بود، آغاز شد. اوایل مرداد ماه بود که زمزمه‌های ترک کارقالیباف از شهرداری بالا گرفت. اما او در بازدید از خط 6 متروی تهران حضور یافت تا بی‌پرده بگوید که تخلیه اتاق کارش صحت ندارد و تا زمانی که حکم پایان کارش را دریافت نکند همچنان در طبقه هفتم خواهد ماند! در آن زمان بیشترین انتقادات به‌ ناتمام ماندن پروژه‌هایی اختصاص داشت که عامدانه قرار بود به‌ شهردار بعدی واگذار شود. برخی اذعان داشتند که با این کار قالیباف می‌خواهد اجازه افتتاح پروژه‌های جدید را به شهردار بعدی نداده و از طرفی نام این پروژه‌ها را هم به نام خودش تمام کند، اتفاقی که اتفاقاً هم افتاد و دست «محمد علی نجفی» را به خاطر بار سنگین هزینه‌ها در پوست گردو گذاشت تا شهر حداقل برای مدت زمانی از افتتاح پروژه‌ای جدید، بی نصیب بماند.
غایب بزرگ!
سازوکار جدی انتخاب شهردار جدید از 31 خرداد ماه آغاز شد. همان وقتی که هرعضو باید سه گزینه را برای شهرداری تهران معرفی می‌کردند. هر‌گزینه‌ای که 5 رأی می‌آورد به مرحله دوم می‌رسید و در نهایت از این رأی گیری‌ها نام 5 نفر بیرون می‌آمد. 5 نفری که باید به میثاق نامه اصلاح‌طلبان متعهد می‌شدند. اما از این سازوکار نام 7 نفر بیرون آمد. «محمد علی نجفی»، «سید حسین مرعشی»، «الهه کولایی»، «محمد شریعتمداری»، «محسن مهرعلیزاده»، «حبیب‌الله بیطرف» و «سید محمد علی افشانی»! که درنهایت 4 نفر باهم به رقابت پرداختند که با انصراف سه نفر از آنها به نفع انسجام و اتحاد لیست امید، محمد علی نجفی توانست با 21 رأی شهردار منتخب تهران شود.

آمدن نجفی البته از همان ابتدا با حاشیه‌ها و شایعات زیادی مواجه شد. شاید خیلی‌ها به علت نیمه تمام ماندن کارش در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری انتظار داشتند تا او هر لحظه، صندلی ریاست را به بهانه‌ای ترک کند. برای همین پای نجفی به طبقه هفتم باز نشده، دوباره بحث جایگزینی «محسن هاشمی» به جای او داغ شد تا پس از حرف و حدیث‌های زیاد، سرانجام شورایی‌ها با قاطعیت اعلام کنند همه 21 نفر به میثاق نامه متعهد خواهند ماند. حتی نبود امضای هاشمی پای برگه میثاق نامه که جزو خبرهای پر سرو صدای آن دوران بود هم نتوانست رأی شورایی را از این تصمیم برگرداند. بنابراین بعد از چند هفته پراسترس، سرانجام یکم شهریور ماه «محمد علی نجفی»، 67 ساله که در کارنامه پربارش، از مدرسی دانشگاه گرفته تا مشاور امور اقتصادی رئیس جمهوری و دبیری سابق ستاد هماهنگی اقتصادی دیده می‌شد، در نخستین دستور جلسه رسمی شورای پنجم شهردار تهران شد.

درحالی که نیامدن حکم‌اش، همچنان شائبه شهردار نبودنش را القا می‌کرد. شایعاتی از جنس دخالت برخی نهادهای نظامی و اطلاعاتی در انتخاب او به‌عنوان شهردار تهران! و ماجرای استعلامات بی‌پاسخ از سوابق سیاسی اش..... با این همه، در آخرین دقایق پنجم شهریور ماه، ابلاغ حکم نجفی از سوی وزارت کشور، بمب شایعات خود ساخته را خنثی کرد تا راند سوم فضاسازی‌ها  علیه شهردار بعد از آمدنش به «بهشت» کلید بخورد. (در این میان نباید از سرپرستی نیم روزه مصطفی سلیمی بر شهرداری تهران هم غافل شد.)
«محمد علی» شهردار تهران شد، اما برخلاف همه تودیع و معارفه‌های مرسوم، «محمد باقر» غایب ماند. گفته بودند ازاو دعوت شده، اما ظاهراً سفر حج اش، بهانه‌ای شد تا او رفتنش هم به‌عنوان طولانی‌ترین شهردار با حاشیه‌هایی همراه شود، به اذعان برخی او نمی‌خواسته با اصلاح‌طلبان چشم در چشم شود! نخستین روز کاری غیررسمی «نجفی» در طبقه هفتم ساختمان پر ماجرای بهشت به چهارمین روز شهریور ماه برمی‌گردد. دقیقاً یک روز پیش از ابلاغ حکم رسمی! «محمد علی » در همان روز گفت که می‌خواهد با معاونان و مدیرانی که مستقیماً زیر نظر شهردار سابق کار می‌کردند، جلسه بگذارد تا تمایل دو طرف برای ادامه کار با یکدیگر سنجیده شود.
نجفی پشت انتخاب‌هایش ماند!
تنها چند هفته پس از انتخاب نجفی به سمت شهردار تهران، چالش‌های جدیدی سر از مدیریت شهری درآورد. انتصاب چندین معاون و شهرداران مناطق، باب عزل و نصب‌های پرحاشیه را گشود. برخی به انتخاب معاونان بازنشسته اعتراض داشتند و گروهی دیگر از نام‌های آشنایی گلایه داشتند که در پرونده املاک نجومی معروف شده بودند. محمد علی نجفی اما تمام قد رودرروی منتقدانش ایستاد تا با یک دفاع جانانه، پشت انتخاب‌هایش بماند. معروف‌ترین حرف‌های او درباره معاونانش، به جلسه سوگندنامه‌اش در شورای شهر تهران برمی‌گردد، وقتی او به صراحت اعلام کرد که هیچ کس از طرفش اجازه ندارد درباره انتخاب مدیران تصمیم‌گیری کند! موضع‌گیری تند او البته خیلی زود، منتقدان را به صف کرد تا واکنش‌ها چندین ماه بدون وقفه ادامه یابد. اگرچه نجفی با تجربه، از تندباد همه این حواشی به سلامت عبور کرد و با انتخاب‌هایش یکی پس از دیگری اجازه نداد، صدای بلندتری، نظم شهر را برهم بزند.
زلزله کیش در تهران!
زلزله 2/5 ریشتری ملارد در بیست و نهم آذرماه، بی‌شک، مهم‌ترین فصل کاری «محمد علی نجفی» تلقی خواهد شد. شبی که اغلب پایتخت نشین‌ها از ترس رخداد زلزله‌ای بزرگتربه خیابان‌ها ریخته و شب خود را در خودروها و نقاط امن به صبح رساندند. این اتفاق ترسناک، بعد‌تر به یک مانور طبیعی تغییر نام داد که البته کارنامه تازه گشوده شده نجفی را با انتقاداتی روبه‌رو کرد. خیلی‌ها شایعه سفر کیش او را بر سر زبان‌ها انداختند تا بگویند که شهردار از ترس آلودگی هوای تهران به کیش سفر کرده و از شانس بدش زلزله آمده! گروهی دیگر حتی محل اقامتش را هم می‌دانستند! اما همه این حدس و گمان‌ها خیلی زود تکذیب شد. اگرچه تا چندین ساعت طولانی پس از زلزله، هیچ خبری از «نجفی» نبود! با وجود این «ترافیک وحشتناک خیابان‌های تهران»، «شلوغی بیش از تصور پمپ بنزین ها» و «خالی بودن سوله‌های مدیریت بحران» چالش‌های جدیدی را پیش روی شهردار تازه تهران گشود. گرچه همه این اتفاقات موجب شد تا در آتش‌سوزی 6 و 10 دقیقه شانزدهم بهمن در ساختمان اداری وزارت نیرو، «نجفی» جزو پرترددترین مسئولانی باشد که لحظه به لحظه جزئیات را پیگیری می‌کند.
رمزگشایی «نجفی» از کارنامه  «قالیباف»
24 دی ماه، یک روز استثنایی در تاریخ شهرداری تهران محسوب می‌شود. از آن جهت که فردی همچون محمد علی نجفی، بی‌پرده از تخلفاتی رمزگشایی کرد که تا آن زمان بیشتر شبیه افترا و تهمت می‌ماند. او در جایگاه شهردار تهران، دست تخلفات محمد باقر قالیباف را در گزارش 100 روزه‌ای که مکلف شده بود از دوران گذشته تهیه کند، رو کرد. اما این گزارش هم بازتاب‌های خاص خودش را داشت. از یک سو، افشاگری‌هایش با تشویق و ترغیب تیم اصلاح‌طلبان و بویژه شورایی‌ها مواجه شد و از آن سو با نام بردن از یک قرارداد پرحاشیه یک میلیاردی از سوی یک نفر در دانشگاه پلیس، جدال تازه‌ای را باز کرد.

قراردادی که گفته می‌شد ارزش خالصش 10 میلیون تومان بیشتر نبوده است! نیروی انتظامی از همان روز واکنش‌های تند‌ش را آغاز کرد و بعد‌تر هم کار به انکار و شکایت کشید! نجفی در همین گزارش به سراغ منابع مالی متناقضی هم رفت که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، به نفع محمد باقر تأمین شده و به نوعی شهردار سابق را در مظان اتهام سوءاستفاده‌های مالی برای فراخوان‌های تبلیغاتی قرارداد. بحث سنگین بدهی‌های شهرداری به دولت و بالعکس هم در این گزارش آمد تا پایتخت نشین‌ها با دو آمار فاصله دار بدهی‌ها در شهرداری تهران مواجه شوند. قالیباف معتقد بود: «کل بدهی 15 هزار و 500 میلیارد تومان است!»، اما نجفی این رقم را 52 هزار و 100 میلیارد تومان اعلام کرد! «دارایی‌های حسابرسی نشده»، «تخفیف‌های نجومی» و «استخدام‌های بی‌رویه» هم در این گزارش 100 روزه تا مدت ها به محل پاسخگویی معاونان وفادار قالیباف تبدیل شده بود! آنها بعد از این گزارش هر یک به نوعی سعی کردند تا آمار و ارقام‌های منتسب را رد کنند. با این حال یک نفر، پشت این گزارش درآمد و همه بندها را تأیید کرد. او کسی نبود جز «رحمت‌الله حافظی » معروف که بلافاصله بعد از این گزارش حیرت انگیز در توئیتی نوشت: «بارها تعداد معدودی از اعضای شورا گفتند، ولی گوش شنوایی یافت نشد!»
22 بهمن ماه البته قالیباف هم دیده شد تا او که ماه‌ها، مهر سکوت بر لبش زده بود، از کارنامه 12 ساله‌اش اندکی دفاع کند. «محمد باقر» اما همه «توپ‌های اتهام» را به «زمین قوه قضائیه» انداخت و این‌طور پاسخ داد: «همانطور که گفتند اگر موردی باشد حتماً قوه قضائیه رسیدگی می‌کند.»
در این میان نباید از اظهار نظر عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور در حاشیه جلسه شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر استان تهران هم غافل شد. او خطاب به نجفی گفته بود: «طرح این مسائل در فضای عمومی کشور از طرف هرکسی که خدشه وارد کند آبروی دیگران و افکار عمومی را دچار تشویش و نگرانی کند و داوری‌های غلط ایجاد کند، گناه نابخشودنی است.» کارنامه 7 ماهه محمد علی نجفی البته فراز و فرودهای زیادی داشته است. از سفرهای خارجی‌اش به کره جنوبی و لهستان گرفته تا بررسی بودجه 97 شهرداری تهران که هفته‌های متوالی در صدر خبرهای اول بود! اما آنچه بیش از همه «این نجفی» را «آن نجفی سال‌های دور در وزارتخانه آموزش و پرورش» معرفی می‌کرد، حساب و کتابش در پرهیز از «حاشیه زدگی» و «سیاست زدگی» تا اینجای کار بود!

منبع : ایران آنلاین