کد مطلب: 111469
 
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۰۶
«مرجع‌تراشی» تصنعی و تعیینی و مرجعیت «خودخوانده» یا «حزب‌ساخته» یا «اجانب‌پرورد»، بازیچه قراردادن این شان مهم مقدس است و بسیار بسیار خطرناک است.
 

به گزارش ایران خبر، آیت‌الله علی‌اکبر رشاد رییس شورای حوزه‌های علمیه استان تهران طی یادداشتی نوشت:

یکی از این صحنه‌های ناگوار باب شدن سنت «مرجع‌سازی تصنعی» است. باید توجه داشت که بر خلاف سایر ادیان و مذاهب که فرایند احراز شان راهبری مذهبی در آنها «فرایندی تعیینی» و با سازکارهای خاصی مدیریت و به صورت جهت‌دار صورت می‌بنددُ در شیعه وضعیت چنین نبوده و نباید باشد؛ زیرا در آن صورت راه برای نفوذ بیگانگان یا اعمال اراده ی سیاسی جریان‌ها در آن باز می‌شود و این بسیار خطرناک و خسارت‌بار است. فرایند فعلیت یابی مرجعیت در شیعه، «فرایندی تعینی» و صرفا ناشی از احراز صلاحیت‌هایی است که لازمه‌ی این جایگاه مقدس است. این عرف حوزه‌های شیعه و مذهب ما در طول تاریخ بوده است که راس هرم معنویت و معرفت دینی در یک فرایند طبیعی و تخصصی و تعینی مشخص می‌شده.
 

«مرجع‌تراشی» تصنعی و تعیینی و مرجعیت «خودخوانده» یا «حزب‌ساخته» یا «اجانب‌پرورد»، بازیچه قراردادن این شان مهم مقدس است و بسیار بسیار خطرناک است، چون این رویه و رفتارها اساس این نهاد نورانی را که تکیه گاه اصلی هستی و هویت شیعه است، به مخاطره خواهد افکند. هر چند تجربه تاریخی نشان داده است که: هرگز چنین رویه‌هایی برای دست یازیدن به این شان مقدس موفق نبوده و اکنون نیز ان‌شاءالله به نتیجه نخواهدرسید، اما باید نگران و مراقب بود.

ملاک اساسی این فرایند نیز تحقق بالفعل صفات و صلاحیت‌های انفسی و آفاقی در شخصیت یک فقیه و احراز اصلحیت در مصداق مشخصی بوده است. و معنی اعلمیت نیز به معنی دقیق عبارت است از «اصلحیت» به لحاظ احراز اوصافی که در ادله آمده. به تعبیر دیگر اصلحیت برآیند برتری و سرآمدی در سلوک معنوی و «تزکیه و تهذیب»، برخورداری از مراتب عالی «ورع و تقوی»، برجستگی و فوق العادگی در «معرفت و علمیت» و تسلط بر مبانی و معارف، «زمان آگاهی» و پیشتاز بودن در «رسالت بردوشی» اجتماعی، و سر از پا نشناختن در مقام مرزبانی از دیانت و دفاع از حریم تشیع و مکتب اهل بیت (سلام الله علیهم)؛ و این ملاک‌ها به نحو تعینی تحقق می‌یابد، مردم نیز از طرق مشروع و معقولی که مبتنی بر منابع و ادله فقهی است، و در کتب فقهی از آنها بحث شده، مصادیق را شناسایی کرده به آنها مراجعه می‌کنند.

بر حسب اخبار، تصدی این مقام شرائط سنگینی دارد، طبق روایت مشهوری که در وسائل الشیعه از حضرت عسگری (سلام‌الله علیه) نقل شده است: «فاما من کان من الفقهاء: صائناً لنفسه، حافظاً لدینه، مخالفاً علی هواه، مطیع لامر مولاه، فللعوام این یقلدوه؛ وذلک لایکون إلا بعضَ فقهاء الشیعه لا جمیعهم»؛ هر کسی را نشاید که به این جایگاه نزدیک شود. بلکه از فقها تنها آن که با التزام به تقوی صیانت نفس دارد، از دینش محافظت می‌نماید و مزربان دیانت است، از رهگذر ورع ورزیدن با هوای نفس مخالفت می‌کند، و از هرجهت امر مولای خود (خداوند باری و رسول معظم اسلام ص و ائمه‌ی معصومین ع) را اطاعت می‌کند، بر مردم است که از او تقلید کنند. و حضرت سپس تاکید می‌فرمایند که: البته هر کسی این شانیت (یا فعلیت) نیست مگر بعضی از فقهای شیعه نه همه‌ی آنان و البته مبادی امور و زعمای حوزه و علمای بلاد و مؤمنین حق و وظیفه دارند مانع رواج رویه‌های غلط و توطئه‌های خطرناکی که زمینه‌ساز دست‌یابی افراد فاقد صلاحیت به جایگاه مرجعیت است، بشوند و چنین خواهندکرد. و البته روشن است مخالفت با چنیین مصادیقی تخصصا خارج از مفاد و موضوع این روایات است.

رفتار تلخ دیگر، تعرض به نظرات مراجع از سوی افراد فاقد صلاحیت!

صحنه و رفتار دردآور و تلخ دیگر که در این سنوات راجع به نهاد مرجعیت شاهدیم و در تاریخ کم سابقه است، این است که هر کسی به خود اجازه می‌دهد بی آنکه از حداقل صلاحیت برخوردار باشد، در قبال نظرات علمی و فتاوای مراجع اظهار نظر کند! بحث طلبگی و از سوی کسی که واجد صلاحیت لازم علمی است مانعی ندارد، بلکه محسَّن و مغتنم است، اما افراد عامی و عادی حق ندارند وارد حوزه‌ی علمی و تخصصی فقهی و معرفتی بشوند.

مگر از نظر علمی و قانونی اجازه می‌دهیم یک فرد عامی در مسائل پزشکی در مقابل اطبا حاذق تحصیل‌کرده، هرجا و هر جور خواست اظهار نظر کند و برای بیماران نسخه بپیچد؟ این کار خلاف قانون است. مگر از نظر علمی یک فرد غیر متخصص حق دارد در مقابل نظر علمی و تخصصی یک فیزیکدان تحصیلکرده عرض اندام کند و به رد و قبول نظرات علمی او بپرازد؟ مگر معقول است یک جوان تحصیل نکرده و کم سواد در مقابل نظراتی که از سوی یک دانشمند جامعه شناس در زمینه جامعه‌شناسی مطرح می شود وارد بحث بشود، این رفتار مذموم و از نظر عقلی مردود است. در حوزه فقه و علوم و معارف دینی نیز عقلا و شرعا و احیانا قانونا مسأله همین طور است...

منبع : مشرق