کد مطلب: 117668
 
تاریخ انتشار : شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۱۷
از روزهای منتهی به امضای کنوانسیون مادر رژیم نهایی حقوقی دریای خزر در اکتائو قزاقستان و پس از امضای این کنوانسیون توسط رؤسای جمهوری پنج کشور واقع در پیرامون دریای خزر، شایعات عجیبی درباره گذشتن ایران از حق قانونی خود و فروش دریای خزر در فضای مجازی منتشر شده است.
 
به گزارش ایران خبر،     در همین راستا برخی جریان‌های رسانه‌ای شناخته شده مدعی شدند که هدف از سفر رئیس جمهوری و وزیر امور خارجه کشورمان به قزاقستان، امضای رژیمی حقوقی است که بدتر از ترکمانچای است و قرار است با این امضا، ایران سهم تاریخی ۵۰ درصدی خود از دریای خزر را نادیده بگیرد و به روسیه و دیگر کشورها بفروشند! فارغ از اینکه پس از انتشار متن مورد توافق کنوانسیون مشخص شد سهم‌بندی منابع دریای خزر فعلاً انجام نشده و اساساً ادعای نهایی شدن سهم‌بندی‌ها و گذشتن ایران از حقش اشتباه بوده است، از فرصت داغ شدن این موضوع در افکار عمومی استفاده کرده و بررسی مختصری بر روند رژیم حقوقی خزر، سهم واقعی‌مان از منابع آن و  توافق‌هایی که پیش از این بین همسایگان دریای خزر خواهم داشت. بر مبنای یک اعتقاد عامیانه، عده‌ای مدعی‌اند از آنجایی‌ که روزگاری دریای خزر محصور بین دو کشور ایران و شوروی بوده است، پس سهم ایران نیمی از این دریاست. در نتیجه فارغ از اینکه بعداً شوروی تجزیه شده و عدد کشورهای ساحلی به ۵رسیده است، سهم کشور ما ایران، از منابع دریای خزر باید همان ۵۰ درصد مورد ادعای آنها باشد و سهم بقیه کشورهای ساحلی، با تقسیم سهم 50 درصدی شوروی سابق بین 4 کشور استقلال یافته داده شود و به این ترتیب 50 درصد سهمی که از شوروی سابق به ارث رسیده بین ۴ کشور روسیه، آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان تقسیم می‌شود! البته چنین چیزی نه مبنای حقوق بین‌الملل دارد و نه مبنای منطقی؛ که اگر داشت همین کشور خودمان ایران که روزگاری تمام سرزمین‌های حاشیه خلیج فارس را در اختیار داشته و عملاً در تمام خلیج فارس اعمال حاکمیت می‌کرده است، امروز نیز که در اثر گذر زمان بخشی از خاک گذشته‌اش جدا شده و در ساحل خلیج فارس کشورهای دیگری به وجود آمده‌اند، می‌توانست به استناد اینکه روزگاری فقط ایران در خلیج فارس سهیم بوده دیگر کشورهای حاشیه خلیج را از حق‌شان محروم کند!
 سه فرضیه قابل بررسی
موضوع سهم ایران و همسایگان تازه استقلال یافته‌اش از دریای خزر نیز از همین جنس است. اما در این میان،  یک استثنا وجود دارد و آن هم این فرض است که وضعیت بهره‌برداری از منابع بحر محصور، قبل از فروپاشی یا تجزیه مشخص شده باشد که فرضی قابل بررسی است. به تاریخ که رجوع کنیم، سه پیمان حقوقی اصلی بین ایران و شوروی وجود دارد که اگر در آنها اشاره‌ای به سهم مساوی از منابع یا چنین چیزی وجود داشته باشد، ایران می‌تواند به استناد آن مدعی سهم ۵۰ درصدی از منابع خزر شود. (در همین جا توضیح بدهم که سهم از منابع به معنای اینکه 50 درصد دریای خزر خاک ایران محسوب بشود نیست بلکه به معنای میزانی از آب‌های مشترک است که بهره‌برداری از منابع آن منحصراً در اختیار ایران خواهد بود) پیمان حقوقی اول، عهدنامه ترکمانچای است که به موجب آن کشور ایران حتی حق کشتیرانی آزاد با پرچم ایران در دریای خزر را هم از دست داده بود؛ چه برسد به تثبیت حق استفاده از منابع بالسویه! پیمان حقوقی دوم «عهدنامه منعقده دوستی بین دولتین ایران و شوروی» در سال ۱۹۲۱ هست که در آن صرفاً حق کشتیرانی بالسویه در دریای خزر که به موجب ترکمانچای از ما سلب شده بود، مجدداً بازگردانده می‌شود اما اشاره‌ای به حق انتفاع از منابع نشده و حتی خزر «آب آزاد» محسوب شده که عملاً به ضرر ماست، چرا که هم اکنون در مناقشه دریای خزر ما بر «دریاچه» بودن خزر پافشاری می‌کنیم که بار حقوقی آن با «دریای آزاد» متفاوت است و سهم بیشتری از منابع کف و سطح خزر را نصیب کشورمان می‌کند. متن حقوقی سوم «قرارداد بازرگانی و بحرپیمایی بین ایران و شوروی» در سال ۱۹۴۰ است که در آن هم هیچ اشاره‌ای به سهم طرفین از منابع خزر نشده و تنها نکته مثبت آن استفاده از عنوان «دریای ایران-شوروی» در متن قرارداد است که آن هم از نظر حقوقی چیزی را به نفع ما تغییر نمی‌دهد!
 فرمول‌هایی برای تقسیم خزر
در حالت عادی بر اساس حقوق بین‌الملل دریاها سهم هر کشور از منابع دریا چیزی بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ مایل دریایی از ساحل شامل دریای سرزمینی (خاک آن کشور محسوب می‌شود) و محدوده‌های انحصاری اقتصادی و... است. اما با توجه به ماهیت محصور آب‌های خزر بقیه آب‌های محصور بین مرزهای سرزمینی کشورهای ساحلی و نحوه و میزان بهره‌برداری بلاتکلیف می‌ماند که مناقشه حقوقی دریای خزر از اینجا شروع می‌شود. کشورهای ساحلی هر کدام با در نظر گرفتن منافع خود برای حصول بیشترین سهم فرمولی برای تقسیم‌بندی آب‌های محصور ارائه داده‌اند که 3 فرمول بیشتر از بقیه اهمیت دارند. فرمول اول تقسیم دریا بر مبنای طول خط ساحلی، به نفع قزاقستان با بیشترین طول و به ضرر ایران با کمترین طول ساحل است.
فرمول دوم تقسیم بر اساس مساحت کف دریاست که به نفع روسیه با بیشترین مساحت محصور بین دو نقطه انتها و ابتدای ساحل است.
فرمول سوم تقسیم به مساوات با در نظر گرفتن اصل عرفی «انصاف» در حقوق بین‌الملل که بهترین حالت برای ایران با سهم ۲۰ درصدی خواهد بود اما بعید است به علت آنکه خط ساحلی ایران در بین ۵ کشور کمترین است، محقق شود.
تمام بحث‌ها بر سر رژیم حقوقی دریای خزر بر سر پذیرش یکی از سه فرمول بالا در جریان است که البته ایران با وجود اینکه طبق دو فرمول اول حدود ۸ تا ۱۳ درصد سهم خواهد داشت و به‌رغم مقاومت شدید کشورهای همسایه (بویژه آذربایجان) تاکنون موفق شده تا در محدوده‌ای حوالی ۱۸ درصد با استقرار دکل‌های حفاری و اکتشاف نفت اعمال حاکمیت کند. کنوانسیون امضا شده در قزاقستان هم با وجود اینکه تعیین حدود و مرزبندی منابع خزر را به آینده موکول کرده نقاط مثبت و البته نقاط ابهام و خطرزای زیادی دارد که می‌توان سهم ایران را از 11 درصد تا حدود 20 درصد متغیر کند. اینکه در آینده چه بشود به هوشیاری مضاعف دولت و مجلس ایران در این پیکار حقوقی بستگی خواهد داشت.
منبع : ایران آنلاین