کد مطلب: 118109
 
تاریخ انتشار : شنبه ۳ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۲۵
«مملکت رو تعطیل کنید، دارالایتام دایر کنید، درست‌تره. مردم نانِ شب ندارند، شراب از فرانسه می‌آید. قحطی‌ است، دوا نیست. مَرَض بی‌داد می‌کند. نُفوس، حق‌النَفس می‌دهند. بارانِ رحمت، از دولتی سرِ قبله عالَم است و سیل و زلزله از معصیتِ مردم. میرغَضب بیش‌تر داریم تا سَلمانی. سربُریدن، از خَتنه سهل‌تر. چشم‌ها خُمار از تراخُم است، چهره‌ها تَکیده از تریاک»
 

به گزارش ایران خبر، شاید فیلمی را که این جملات در آن ادا شده است، دیده باشید. سکانسی معروف از فیلم ماندگار «حاجی واشنگتن» شاهکار «علی حاتمی» و البته بازیگر نقش اول آن فیلم «عزت‌الله انتظامی»؛ در صحنه‌ای که حاجی گوشت ذبح شده‌ای را قطعه قطعه می‌کند. حالا اما جای هردوشان خالی است. یکی (حاتمی) 23 مرداد زادروزش بود و دیگری (انتظامی) 26 مرداد به دیار باقی شتافت. آن فیلم اما به شخصیتی در تاریخ معاصر ایران اشاره دارد که محل توجه و البته تمسخر است؛ «حسینقلی خان» معروف به «حاجی واشنگتن» با لقب اولیه «معتمدالوزرا» و لقب ثانویه «صدرالسلطنه».

او که سال گذشته، هشتادمین سال درگذشتش بود، به‌عنوان نخستین وزیرمختار ایران راهی ایالات متحده امریکا شد و شد نماینده ناصرالدین شاه در ینگه دنیا. فرزند هفتم میرزا آقاخان نوری - همان که با مهد علیا؛ مادر ناصرالدین شاه به همکاری برآمد تا امیرکبیر را رگ بزنند - و برادر میرزا کاظم خان نظام‌الملک بود، وقتی 39 سال داشت، بار سفر بست و در محرم 1306 (اواخر شهریور یا اوایل مهر 1267) به امریکا وارد شد و البته تنها هشت ماه بعد عزم برگشت کرد. اما نوک پیکان این یادداشت، به یک دروغ تاریخی برخورد می‌کند و یادآوری‌اش همزمان با عید قربان، شاید بد نباشد.
حتماً در همان فیلم «حاجی واشنگتن» دیده‌اید که جناب سفیر، به بهانه عید قربان، در بالکن سفارت، گوسفندی ذبح کرده و آویزانش کرده تا تکه‌ تکه کند و تقدیم نامسلمان‌ها کند و نوشته‌اند: «کارد تیز حاجی صدرالسلطنه در عرض چند دقیقه سر از تن گوسفند جدا کرد و خون از ناودان سفارت جاری شد. ناودان آپارتمان به خارج راه داشت و آب آن مستقیم به پیاده‌روی خیابان سرازیر می‌شد» و بعد هم، مردم مشکوک شدند و پلیس برای بررسی ورود کرده است. در ادامه، درباره واکنش ناصرالدین شاه، دو روایت را ذکر کرده‌اند. یکی آنکه شاه قاجار نیز به تصور اینکه کار خوبی کرده و مرام اسلام را در دیار کفر بسط داده است، حاجی صدرالسلطنه را به لقب حاجی واشنگتن و دریافت جبه و دستار نائل کرده و دیگر آنکه به محض شنیدن خبر، گفته است: «ما را نزد جوان‌ترین دولت دنیا بی‌آبرو کردی و ملت چندین هزار ساله ما سخره عالمیان کردی. خدا از تو نگذرد.» حتی برخی، ذبح‌گاه را نه بالکن سفارت در واشنگتن، که بالکن هتل والدورف  آستوریا در شهر نیویورک دانسته‌اند.
اما این روایت از اساس بی‌پایه است، زیرا او در محرم 1306 به واشنگتن وارد شد و عید قربان را در سفر بوده است و هشت ماه بعد، در ماه رمضان همان سال هم که واشنگتن را ترک کرد هنوز سه ماه تا عید قربان مانده بود. همچنین، به گواه اعتمادالسلطنه؛ وزیر انطباعات دربار ناصری، او را 11 ذیحجه 1306 یعنی یک روز پس از عید قربان در پاریس رؤیت کرده و البته در جایی دیگر هم ذکر کرده که حسینقلی‌خان، 10 محرم 1307 یعنی روز عاشورا در استانبول اقامت کرده بود.
او که پیشتر، در ذیحجه 1295 (آذر 1257) به حج رفته بود، پس از بازگشت به تهران، ازسوی سلطان، به «حاجی واشنگتن» ملقب می‌شود. مردی که پیش از وزارت مختار امریکا، معاونت وزارت امورخارجه و کنسول ایران در هند را تجربه کرده بود و پس از آن هم، وزیر مختار ایران در بغداد و وزیر فوائد عامه شد. ناگفته نماند دو نامه‌ او برای تهران به تاریخ اول و ششم صفر 1306، روایت‌های حیرت انگیزی از آن سرزمین دارد و مثلاً نوشته است: «زن‌های این مملکت با مردها در تربیت و کار تفاوت ندارند.»
با این حال، اما هنوز هم آن سکانس، یکی از درخشان‌ترین آثار علی حاتمی در مقام نویسنده و کارگردان و عزت‌الله انتظامی در جایگاه بازیگر است.
منبع : ایران آنلاین