کد مطلب: 119333
 
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۱ شهريور ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۰۳
به تازگی خبری منتشر شد مبنی بر اینکه درب شورای شهر بروجرد توسط تعدادی خودسر که عمدتاً از مخالفین دولت هستند با آهن جوش داده شد و به نوعی توسط آنها پلمب شد. این رفتار دور از قانون تعدادی خودسر در پلمب درب شورای شهر بروجرد من را به یاد خاطره‌ای از دهه شصت انداخت.
 
به گزارش ایران خبر،  
«تابستان سال ۱۳۶۲ بود، بعد از چهار ماه حضور در جبهه برای مرخصی به بروجرد برگشتم، ۱۶ساله بودم علاقه فراوان به موهای بلند داشتم، چهار ماه دوری از شهر و عدم دسترسی به آرایشگر، فرصتی را برایم فراهم کرده بود که موهایم به اندازه کافی بلند شود، در ایام جنگ عادت داشتم با لباس شخصی به مرخصی می‌آمدم، اتوبوس‌های بروجرد در دهه شصت به‌دلیل عدم پایانه مسافربری در خیابان سعدی بارانداز داشتند. از اتوبوس پیاده شدم و خرامان خرامان به سوی خیابان شهدا راه افتادم، از دور تعدادی جوان خشمگین را دیدم که با ریش‌های نه چندان بلند و شلوارهای خاکی، دختران و‌ پسران آراسته را به باد کتک و ناسزا می‌گرفتند. جوانان خشمگین، به نزدیک‌های من رسیدند، یکی از آنها موهای بلندم را در دستان خود گرفت و من را کشان کشان از این سو به آن سو می‌برد، تا آمدم بگویم کی هستم و از کجا آمده‌ام کتک را خورده بودم. غمگین و ناراحت به سوی خانه راه افتادم، بچه‌های محل مژده برگشت من را از جبهه به مادرم دادند، مادرم در حالی که اشک شوق از گونه‌هایش سرازیر بود خودش را سراسیمه به من رساند، وقتی چهره غمگین و ناراحت من را بعد از ماه ها دوری مشاهده کرد به تصور اینکه یکی از همرزمانم شهید شده با من همدردی کرد، من همچنان در سکوتی طولانی به رفتار زشت و دور از قانون آن تعداد جوان خشمگین و هیجان زده می‌اندیشیدم. مادرم برای اینکه سکوت را بشکند و از سویی با من همدردی کند گفت: پسرم همسنگر عزیزت که شهید شده نامش چیست؟ چند سال داشت؟ و من پاسخ دادم نامش «قانون» است و هنوز به دنیا نیامده است.»
منبع : ایران آنلاین