متن و محتوای نمایشنامه "سارتر" براساس یک موقعیت فرضی و مخصوصاً قراردادی شکل گرفته است: یک مرد و دو زن بعد از مرگ با وضعیتی جبرآمیز در اتاق یک هتل تمثیلی محبوس میشوند و مدیر تمثیلی هتل همه اختیارات را از آنها سلب میکند: اختیارات تماماً به خود او نسبت داده شده و بدون ارادهاش چیزی پیش نمیرود. هیچ دری به روی آنان باز نمیشود و تنها راه برای نجات از این موقعیت تنگنایی همانا توسل به یک اختیارمندی شخصی برای اعتراف به جنایتهایی است که هر کدام به نحوی هنگام زنده بودنشان مرتکب آن شدهاند؛ خط کلی روند موضوع به خوبی نشان میدهد که نمایش فضایی کابوسوار و تا حدی گوتیک و ترسناک دارد و چنانچه خود موضوع را هم در نظر بگیریم، به قرینه "فیلم نوار"، این اجرا نوعی"نمایش نوار" یا "نمایش سیاه" است، با این تفاوت که جنایتهای آنها، گانگستری و سازمان یافته نیست.
ضمناً در آغاز گفتوگوهای پرسوناژها دروغگویی و پنهان کاری هم وجود دارد و عملاً کشمکشی درونی و بیرونی شکل میگیرد که موقعیت تنگنایی نمایش را برجستهتر کرده است. به طور همزمان بر این نکته هم تاًکید شده که "هیچ چیز تصادفی نیست". ضمناً جبری که در نمایش مطرح میشود، عملاً دوسویه است: جبری که از طرف مدیر و اختیارمند کل که حضورش تمثیلی است، اعمال میشود و جبری که بین خود این افراد وجود دارد؛ وقتی جبر بین افراد (پرسوناژها) از بین میرود، جبر سیطرهمندانه حاکم هم زایل میگردد.