کد مطلب: 128459
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۲۲
تلویزیون ما آنقدر با گرفتاریهایی از قبیل کپیبرداری، تقلید صرف و فقدان خلاقیت دست به گریبان است که با دست گذاشتن روی یکی از برنامهها مثل «عصر جدید» ممکن است اینطور تداعی شود که فقط همین یک برنامه دچار چنین مشکلاتی است.
به گزارش
ایران خبر،
در حالی که غالب برنامههای سرگرمکننده تلویزیون بهدلیل بحران مدیریت و تهی بودن از جریان خلاقه برنامهسازی، برداشتهایی از برنامههای خارجی هستند؛ بدون آنکه بدانند و آگاه باشند که چرا مثلاً برنامه Americas Got Talent یا برنامههای مشابه آن در امریکا و جاهای دیگر ساخته میشود، ناشیانه از آنها تقلید میشود. در حالی که آن برنامهها در آن کشورها هم کهنه شده چون فکر خلاقه و تازهای در آنها به بیننده منتقل نمیشود و برنامههای منقضیشدهای محسوب میشوند.
این برنامهها حاصل خواست و ارادهای است که بنا دارد تفریح و سرگرمی را به هر قیمتی جا بیندازد. خواست و ارادهای که ناشی از تفکر نئولیبرالیسم در امریکاست. برنامههای ناشی از دیدگاه «سرگرمی به هر قیمتی» در شکلهای مختلفی در کشورهای مختلف بر اساس الگوی امریکایی ساخته شده است. کپی همین برنامه Americas Got Talent در منطقه و کشورهای دوروبر ما از ترکیه و کشورهای عربی گرفته تا هندوستان، ساخته و تجربه شده و فقط ما مانده بودیم که به لطف استاد و مجری ارجمند و فرهیخته برنامه «عصر جدید» و مدیران شبکه سوم، توانستیم به زمره کشورهای کپیبردار از آن نمونه منقضی شده امریکایی اضافه شویم.
برنامه «عصر جدید» که چند شب پیش پخش شد و من هم به طور اتفاقی آن را دیدم، کپی ناشیانه و بسیار سطح پایین از آن برنامه امریکایی است و این اتفاق خوشایندی نیست. تلویزیون ایران گرفتار دو سه مشکل بسیار بزرگ است که متعاقب آن به مشکلات دیگری هم دچار شده است. اولین و بزرگترین مشکل، ریزش چشمگیر مخاطبان تلویزیون است. تلویزیون برای جبران این ریزش، به جای اینکه سراغ نیروهای فکری برود، دست به دامن سلبریتیها شده است. یعنی تلویزیون خواسته از طریق این چهرهها کاهش محبوبیت و خلاقیت خود را جبران کند و ضعفها و نقصانهای خود را بپوشاند.
مشکل دومی که تلویزیون دارد، چاق شدن و فربه شدن است. بیخود و بیجهت تعداد زیادی کانال تلویزیونی که کمیتشان تناسبی با کیفیت آنها ندارد. تعداد نیروهایی که در این سازمان کار میکنند و قرار است چرخ آن را بچرخانند، بیشتر از بودجههایی است که جذب میشود. لاجرم پول کافی برای تولید برنامههای کیفی وجود ندارد و در نتیجه شرکتهای تجاری در چرخهای نئولیبرالیستی به ظاهر نقش فرهنگسازی را بر عهده گرفتهاند و در عمل بهدنبال منافع خودشان هستند. در تلویزیونی که نیروهای کارآمد و کیفی در آن غایبند و برنامههایش را مجریان ضعیف با ادبیات نامناسب و نازلشان اجرا میکنند، طبعاً کسی که کمی از بقیه بهتر باشد، موردپسند شرکتهای تجاری که حامیان مالی این برنامهها هستند، قرار خواهد گرفت. بویژه اگر آن مجری در زمینه کنار آمدن با سیستم تلویزیون و سوءمدیریتهای آن مستعد و امتحان پس داده باشد.
متأسفم که باید بگویم تلویزیون ایران با سرعتی بیسابقه دارد به سوی تفکرزدایی از برنامههای خود پیش میرود و «عصر جدید» و دیگر برنامههای کپیبرداری شدهای که پخش میشود، به تفکرزدایی هر چه بیشتر کمک میکنند.