کد مطلب: 66307
 
تاریخ انتشار : شنبه ۲ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۲۵
به راستی این دولت و رئیس آن، در صدر مظلوم‌ترین‌های تاریخ پس از انقلاب هستند. این روزها دلواپسان شیطنت‌هایی می‌کنند که میزان تقوای سیاسی آنان را به خوبی نشان می‌دهد.
پیروزی دولت روحانی برای بخش عظیمی از بدنه سیاسی و قدرت در کشور به مانند یک شوک تلخ بود
 
به گزارش ایران خبر، به راستی این دولت و رئیس آن، در صدر مظلوم‌ترین‌های تاریخ پس از انقلاب هستند. این روزها دلواپسان شیطنت‌هایی می‌کنند که میزان تقوای سیاسی آنان را به خوبی نشان می‌دهد. فیش‌های حقوقی که محصول مصوبات سال 90 است را به این دولت نسبت می‌دهند! اختلاس‌های سرسام‌آور که تا حد زیادی در این دولت کنترل شده است را به این دولت نسبت می‌دهند و هر چه می‌توانند فضای سیاهی از شرایط موجود ترسیم می‌کنند تا شاید در سال 96 اثرات تلخ سال 92 و 94 را کم‌رنگ کنند.

 «پیروزی دولت روحانی برای بخش عظیمی از بدنه سیاسی و قدرت در کشور به مانند یک شوک تلخ بود که تا مدتی آنان را گیج ساخت و پس از مدت کوتاهی بخشی از جریان رقیب که خود را داعیه‌دار ارزش‌های انقلابی می‌پندارد، از هیچ تلاشی برای ناامید کردن امید مردم فروگذار نکرد. ابتدا وی را رئیس‌جمهور یک درصدی خواندند و فراموش کردند که فاصله رأی او با نفر دوم بیش از 12.5 میلیون رأی بود. فراموش کردند که در شرایط مشابه در سال84 محمود احمدی‌نژاد دوم شد و در دور بعدی با فاصله هفت میلیون و در سال 88 با فاصله یازده میلیون نفر برنده شد. در ادامه آن قدر تخریب‌های ناجوانمردانه افزایش پیدا کرد که رهبری در تذکری آشکار فرمودند: «دولت چند ماهی بیش نیست که مسئولیت را به عهده گرفته است. باید به مسئولان فرصت داده شود که کارها را با قدرت به پیش ببرند؛ ضمن آنکه منتقدین باید در قبال دولت، با شرح صدر برخورد کنند.» (پایگاه اطلاع‌رسانی مقام معظم رهبری ۲۰ بهمن ۹۲)
 
دولت روحانی، دولت بحران‌ها بود؛ دولتی که باید در اوج آشفتگی اقتصادی و دیپلماسی و شکاف‌های تند سیاسی و دوران پسا88، یعنی دورانی که رقابت، جای خود را به عداوت سیاسی داده بود، به تمشیت امور بپردازد.
 
دولت روحانی در همان ابتدای کار به وعده خود عمل کرد و در شاهکاری اساسی تورم رکودی سال‌های پایانی قبل را به شدت کنترل کرد؛ به گونه‌ای که افزایش قیمت طلا و ارز که به یک باره سه برابر شده بود و کماکان سیر صعودی را طی می‌کرد و تأثیر مهمی روی اقتصاد داشت، متوقف شد. شیب افزایش قیمت کالاهای اساسی کاهش یافت و ثبات در اقتصاد پرنوسان قبلی فراهم شد تا فعلا بیمار رو به موت اقتصاد کشور به مرحله تثبیت برسد. رهبری در تقدیر از دولت در این زمینه فرمودند: «کاهش تورم و آرامش و ثبات نسبی در زمینه‌ اقتصادی و مهار نوسانات تند یکی از اقدامات خوب دولت است که باید ادامه یابد.» (4شهریور94)
 
اما دلواپسان مدام هیاهوی تبلیغاتی و تخریبی راه می‌انداختند که پس کو وعده صد روزه سروسامان اقتصادی؟ گویی که سروسامان دادن به این معنا بود که در صد روز تمام ویرانه‌های اقتصادی ساخته و از فردا پراید دوباره هفت میلیون شود!
 
دولتمردان رسالت سنگین دیگری نیز داشتند و آن پایان دادن به بحران 12ساله دیپلماسی بود که پس از بحران گروگان‌گیری و پایان دادن جنگ، سومین کارزار سخت و نفس‌گیر دیپلماسی کشور بود. محمود احمدی‌نژاد به قدرت‌های دنیا اعلام کرده بود که آن قدر قطعنامه بدهید تا قطعنامه‌دانتان پاره شود! این سخن با کف و سوت داخلی، اجماع خارجی علیه ما را هم به دنبال داشت.
 
در شورای امنیت سازمان ملل، چین و روسیه هم علیه ما رأی دادند. نهایتا ایران وارد فصل هفتمی شد که تاکنون کشوری بدون تحمل جنگ از آن خارج نشده است. کار چنان سخت شده بود که مذاکره با آمریکا از دولت قبل با میانجیگری عمان آغاز شده بود و نیروهای دیپلماسی دولت جدید راهی را که نظام از قبل آغاز کرده بود، با تلاش و سختی فراوان به سرانجام رساندند و کشور را از بحران مهمی خارج کردند. انرژی هسته‌ای قانونی شد. ایران از فصل هفت خارج شد و مبادلات و صادرات نفتی رو به بهبود، کند و تند گذاشت. رهبری در دیدار با هیات دولت در شهریور 94 فرمودند: «پایان دادن به مذاکرات هسته‌ای یکی از کارهای بسیار مهمی است که انجام شده و امیدواریم که اگر در این زمینه برخی مسائل و مشکلاتی هم وجود دارد، برطرف شود.» اما با بمباران رسانه‌های قدرتمند مخالف دولت که از روز اول آن قدر اهانت کردند که با توبیخ رهبری مواجه شدند، فقط سیلی‌های مکرر طیف دلواپسان بود که بر پیکر دولتمردان نواخته می‌شد، دیپلمات‌ها از یک سو باید به قول هاشمی رفسنجانی با طرف‌های شیطان مذاکره‌های طولانی و نفس‌گیر می‌کردند و از سوی دیگر تلخ‌ترین اهانت‌های داخلی را متحمل می‌شدند.
 
رشد اقتصادی کشور برای اولین بار مثبت شد. طرح تحول نظام سلامت، مهار آب‌ها و برنامه مناسب برای خروج از رکود که دولت کماکان درگیر حل آن است، از مسائلی بود که مورد تقدیر رهبری قرار گرفت. حرکت خوب به سمت اقتصاد مقاومتی از جمله کارهایی بود که رهبری در 14خرداد 95 از آن یاد کردند.
 
اما اتاق فکرهای مخالفان که می‌دانند کارهای این دولت ثمراتش به این زودی هویدا نمی‌شود، از فردا صبح برجام نقشه واخیانتا را عوض کرده و بر طبل «چه شد کو؟» کوبیدند! آنقدر شب و روز در حال تولید خبر، تحلیل و تهمت بر علیه دولت هستند به گونه‌ای که بسیاری بر این باور شدند که مگر این دولت دستاوردی هم داشته است؟ برخی دیگر می‌گویند آشفتگی اقتصادی اکنون از سال‌های پایانی احمدی‌نژاد بیشتر است.
 
یادشان رفته که دولت هاشمی کشور جنگ‌زده را تحویل گرفت و با ثبات و رو به ترقی تحویل داد؛ به‌ گونه‌ای که رئیس جمهور بعدی که در آن زمان در طیف مخالف هاشمی قرار داشت، در بیانیه پیروزی خود اعلام کرد که دولت قبل راه توسعه را هموار کرده است. اما دولت احمدی‌نژاد مملکت با ثبات را تحویل گرفت و با بالاترین درآمد تاریخ نفت ایران، مملکت جنگ‌زده را تحویل دولت روحانی داده است! آن قدر ویران که خود احمدی‌نژاد حدس می‌زد کسی نمی‌تواند این مملکتی را که من به ارث گذاشته‌ام را جمع کند و می‌گفت چند وقت دیگر مردم می‌فهمند که اینها این کاره نیستند و نمی‌توانند کشور را اداره کنند!
 
مگر مملکت به چه روزی افتاده بود که احمدی‌نژاد حدس می‌زد فردی با رزومه سنگین حسن روحانی نمی‌توانست آن را اداره کند؟ آری، دخل و خرج دولت را می‌دانست و از معضلات سنگین خبر داشت. می‌دانست که چه تحویل می‌دهد.
 
به راستی این دولت و رئیس آن، در صدر مظلوم‌ترین‌های تاریخ پس از انقلاب هستند. این روزها دلواپسان شیطنت‌هایی می‌کنند که میزان تقوای سیاسی آنان را به خوبی نشان می‌دهد. فیش‌های حقوقی که محصول مصوبات سال 90 است را  به این دولت نسبت می‌دهند! اختلاس‌های سرسام‌آور که تا حد زیادی در این دولت کنترل شده است را به این دولت نسبت می‌دهند و هر چه می‌توانند فضای سیاهی از شرایط موجود ترسیم می‌کنند تا شاید در سال 96 اثرات تلخ سال 92 و 94 را کم‌رنگ کنند.
 
هنوز نمی‌دانند که سال 96 که افکار عمومی با دقت منتظر مناظره‌های انتخاباتی است، قرار است مشت چه کسانی باز شود.
منبع : انتخاب