برخورد دوگانه با فیش‌های‌حقوقی و خانه‌های‌نجومی؛

از فرياد وااسلاما و واعدالتا در فيشهای حقوقی تا سکوت در ماجرای خانه‌های نجومی

کد مطلب: 69872
 
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۰۲
اگر پرداخت حقوقهاي نجومي بد است كه بد است و هيچ حرفي در آن نيست، واگذاري فلان زمين يا خانه يا آپارتمان به يك‌سوم قيمت به فلان فرد هم بد است. فرقي نمي‌كند كه باشد و تحت لواي كدام پرچم هورا بكشد.
 
به گزارش ايران خبر، شايد كليد اشتباه از وقتي زده شد كه عده‌اي گفتند و گفتيم چه دليلي دارد بچه‌مكتبي‌ها و آنها كه از جان مايه گذاشتند براي اين انقلاب از همه چيز محروم بمانند؟ بايد به فكر اينها بود. عده‌اي در شهر نشسته‌اند و به تجارت خويش مشغول شدند. درسشان را خواندند و كيفشان را كردند و عده‌اي در جنگ و جهاد بودند و از قافله زندگي عقب ماندند. پس بايد جبران كرد. بي‌آنكه بدانيم اين حرف در ظاهر درست وقتي در مرحله عمل با تصميم‌سازي و برنامه‌ريزي صحيح جامه تحقق نگيرد نقض غرض مي‌كند.
 
ماجرا مربوط به خيلي سال پيش است. اما فكر مي‌كنيد چه شد؟ بخصوص بعد از جنگ چه شد؟ اين به ظاهر امتيازاتي كه به اين بهانه مبناي عمل ما قرار گرفت نه چندان به كار آن عزيزاني آمد كه سالهايي را بي‌توقع در حال و هواي جنگ و جبهه گذراندند و براي آنكه تهمت رانت جبهه و ايثار به آنان زده نشود حتي از اقلّي از امكانات مادي پرهيز كردند و نه توانست فرهنگ ايثار را نهادينه كند و نه چندان به كار مُلك و ملت بيايد.
 
تنها بهانه‌اي به دست عافيت‌طلباني داد كه بچه‌هاي جبهه و جنگ را متهم به ويژه‌خواري و سهام‌داري همه چيز مي‌كردند و البته عده‌اي را كه از همين بر و بچه‌هاي جنگ برخوردار كرد به آدم و آدمهاي ديگري بدل كرد كه ديگر بچه‌هاي ديروز نبودند. شايد در كنار بسياري از خدماتي كه در دوران سازندگي صورت گرفت بايد اين نقد جدي را نيز بر آن وارد دانست كه به جاي استمرار فرهنگ قناعت و ايثار، شرافتي به اشرافيتي بخشيد كه ضرورت زمان و زمانه نبود.
 
اين توجيه كه چون فلاني از خودمان است و راه دوري نمي‌رود پس اگر امتيازي به او بدهيم خلافي نكرده‌ايم و خدا ناراضي نمي‌شود نه تنها تيشه به ريشه اقتصاد و عدالت زد بلكه بذري شد براي كشت توجيه هر كه و هر چه كه رانت و امتياز را براي خود مباح و براي ديگران گناه مي‌دانست. كم‌كم بسياري از ما عمله توجيه بي‌عدالتي شديم و آب به آسياب نوعي فساد ريختيم كه آن‌را فساد نمي‌ديديم. از امتياز وام گرفته تا تحويل يك خانه مصادره شده، از واگذاري زمين گرفته تا فروختن فلان دارايي و شركت دولتي به بهمان شخص حقيقي يا حقوقي. 
 
بدين‌گونه رواج واژه رانت و رانت‌خواري در هياهوي دعواهاي سياسي و جناحي مهم ديده نشد و به صورت يك فرهنگ درآمد. گذشت و گذشت و اين رويّه ادامه پيدا كرد و ما را به اينجا رساند كه هستيم و حال مي‌بينيم كه متأسفانه از آنها كه بيشترين انتظار را داريم نيز چندان وفا نمي‌بينيم. و نيز عجيب آنكه پر سر و صداترين صداها در سر دادن فرياد وا اسلاما و وا عدالتا در ماجراي فيشهاي حقوقي كلان، به خاموش‌ترين نجواها در ماجراي واگذاري املاك در شهرداري بدل مي‌شود. بي‌آنكه انديشه كنيم اگر پرداخت حقوقهاي نجومي بد است كه بد است و هيچ حرفي در آن نيست، واگذاري فلان زمين يا خانه يا آپارتمان به يك‌سوم قيمت به فلان فرد هم بد است. فرقي نمي‌كند كه باشد و تحت لواي كدام پرچم هورا بكشد.
 
اگر اخذ پورسانت گناه است و اگر اختلاس زشت است و اگر پرداخت وامهاي كلان به افراد خاص بي‌عدالتي است هرگونه تخفيف در اعطاي تراكم اضافي هم عيب است. هر نوع تغيير كاربري كه ممكن است به يكباره ميلياردها تومان سود به فرد يا مجموعه‌اي برساند هم عيب و گناه است.
 
اخيراً رئيس محترم قوه قضائيه درباره ماجراي تخفيف‌هاي شهرداري، اشاره كردند كه هم بزرگنمايي فيشهاي حقوقي و هم ماجراي شهرداري درست نيست چرا كه ممكن است اين تصور ايجاد شود كه پس در همه جا فساد است و اين به نگاه جامعه نسبت به سلامت نظام صدمه مي‌زند. 
 
اين حرف حرف درستي است اما لازمه آن اين است كه دستگاه قضا هم بي‌ملاحظه و بي‌مماشات و بدون تمايز به گونه‌اي با آن برخورد كند كه چنين لكه‌هاي ننگي بر دامان نظام ننشيند. هرگونه برخورد دوگانه با مسئله فساد و تبعيض موجب بدبيني مي‌شود و گريزي از آن نيست. خودي و غيرخودي ندارد. اتفاقاً اين مطالبه تمام بر و بچه‌هاي حزب‌اللهي و بسيجي‌هاي بي‌ادعا هم هست. 
 
مگر كم داريم عزيزاني را كه ايثارگرانه در تمام خطوط مقدم انقلاب حضور داشتند و از همه چيز گذشتند و حال هم ته‌خط قافله دنيا و مواهب مادي آن هستند اما هر روز متهم مي‌شوند و تير از هر طرف به جانب آنها كمانه مي‌كند. غريب مانده‌اند و خون دل مي‌خورند و نصيبي جز زخم زبان از آنان كه از اوضاع زمانه و سوءمديريتهاي دولتمردان و اصحاب قدرت و ثروت و منزلت و از بي‌عدالتي و تبعيض و فقر هزار شكوه و گلايه دارند، نمي‌برند؟
 
آنها كه نخستين كليدها را زدند هرچند سوءنيت نداشتند و شايد هم با نيّت خير، اما چراغي را كه روشن كردند رفته‌رفته تنها دكان آنها را رونقي بخشيد كه دنيا را نه مزرعه آخرت كه كعبه آمال و آرزوهاي خود مي‌ديدند و چه بدسرنوشتي پيدا كردند آنها كه هنوز هم غريبانه در كوچه‌ پس‌كوچه‌هاي دلتنگي عاشقانه دهه 60 و به ياد آن حال و هواي عاشقانه و معطر، صدها بغض فروخورده دارند و حتي فرصت فريادي يا ضجه‌اي و يا مويه‌اي نمي‌يابند. آنها كه در گرد و غبار دعواهاي سياسي و جناحي به اصطلاح بزرگان، در سوگ عدالتي كه در اين هياهو قرباني بزرگ سياست‌ورزي است، راست و چپ را وا نهاده، دنبال چاهي مي‌گردند تا شبانه چون ولي و مولايشان در آن لختي مويه كنند.
منبع : روزنامه اطلاعات