به گزارش ایران خبر، تا کنون سه نوشتار درباره سینمای فرهادی منتشر کردهام؛ «نگاهی اخلاقی به درباره الی»، «تنگنای عدالت و فراخنای اخلاق»، ناظر به فیلم «جدایی نادراز سیمین» و «انسانهای خاکستری سینمای فرهادی». از بخت بلندم، نوشتهام در باب «درباره الی»، اسباب آشنایی و دوستیام با جناب فرهادی شد؛ دوستیای که مجال و توفیق دیدار و گفتوگوهای متعدد با ایشان را، روزگاری که ایران بودم، فراهم کرد. مسائل و دغدغههای وجودی اصیلی در ذهن جوّال و جستوجوگر و نا آرام فرهادی خلجان میکند؛ سالهاست او دلمشغول مقولاتی چون «مسأله شر»، «عفو و بخشش»، «خیانت»، «خودکشی»، «دروغ»، «تعارضات اخلاقی»، «تقابل میان اخلاق و حقوق»، «جبر و اختیار»، «انسان در موقعیت».. است و آنها را در آثارش به تصویرمی کشد...در «فروشنده»، هر چند تجاوز و تعدی و خشونت موضوعیت دارد، اما «انسان درموقعیت»، محوریت و مرکزیت دارد و گریبان فرهادی را رها نمیکند؛ انسانی که محصول شرایط است و تختهبند زمان و مکان. فرهادی نه در پی تبرئه پیرمرد متجاوز است ونه در پی تبلیغ این عمل غیرانسانی و رماننده؛ بلکه، شرایط و محدودیتها و پیچیدگیها و امور تصادفیای را به تصویر میکشد که در مناسبات و روابط انسانی، بسی بیش از آنچه میپنداریم، نقش ایفا میکنند؛ روابط انسانهایی خاکستری و متوسط الحال که نه قدیس و بری از خطایند و نه شیطان و پلشتیِ مجسم. هر چند نباید بر برخی کنشها و رفتارها مهرتأیید زد؛ در عین حال، تأمل در زمینه و زمانه بروز چنین تصمیمات و کنشهایی، دست کم آنها را قابل فهم میکند و درک ما از عالم پیچیده و تودرتوی انسانی را ژرف تر....فیروز نادری در کنفرانس خبری پس از مراسم «اسکار» گفت: هدف فرهادی از انتخاب وی و انوشه انصاری، دعوت به نگریستن به زمین از فضا بوده؛ که اگر چنین کنیم، برخی از مرزهایی که در عالم انسانی ترسیم شدهاند، رنگ خواهد باخت. بصیرت و اخگر تأمل برانگیزی است؛ نگریستن به جهان از فضا یا نظر کردن در جهان از مرز عالم، آنچه ویتگنشتاین از آن به «از وجه ابدی» تعبیر میکرد، خلاف آمد عادت عمل کردن است و هم نورد افقهای دور شدن. تو گویی، در این وضعیت، فرد سرمهای بر چشم میکشد و «از سر ربوه» و از بالای بلندی در مناسبات و روابط انسانی در جهان پیرامون نظر میکند و آنها را به نحو دیگری میبیند و میفهمد و معنا میکند؛ نگاهی که از جنس «حادثه عشق» است و در آن، گیر و گرفتها و محدودیتهای گریزناپذیر انسانهای خاکستری برجسته میشود؛ نگرشی که کثرت و تنوع درعالم انسانی را بر میکشد و میپذیرد و کثیری از جوش و خروشها و خط کشیها و نزاعها و خصومتها و برافروخته شدنها را بیوجه میکند و به محاق میبرد، که: «ما هیچ، ما نگاه»...بهعنوان یک ایرانی، از اینکه هموطن هنرمند خوشفکر و خوشنام و خلیق و خلاقی چون اصغر فرهادی هستم، به خود میبالم.