به گزارش ایران خبر،یکی از موضوعات مهم در رابطه با آرامش و سلامت روان، محیط پیرامون ماست. محیطی که ما در آن زندگی میکنیم، میتواند ما را به سمت اختلالات روانی هدایت کند. بهروز بیرشک، روانشناس، میگوید: «بخش محیط و اکتساب، درصد بسیار بالایی را در شکلگیری شخصیت انسان و وضعیت روانی او به عهده دارد. باید توجه داشته باشیم که چه عواملی میتوانند زمینهساز آرامش روانی ما باشند. بنابراین باید در این راستا حرکت کرد تا در محیطی که زندگی میکنیم، احساس خوشایندی داشته باشیم.»
نقش محیط در مباحث روانشناسی چقدر اهمیت دارد و در نسبت با وراثت کدام یک مهمتر است؟
در مورد شناختی که ما بخواهیم از فرد داشته باشیم، به غیر از مسائل جسمانی که میتواند نقش عمدهای داشته باشد، دو موضوع مطرح میشود که چقدر عوامل و خصوصیات شخصیتی فرد، ناشی از توارث است و چقدر محیط، گرچه ما جنبه محیط را بیشتر اکتسابی میدانیم. در برخی خصوصیات، ژنتیک عاملی بسیار مهم است، چون بسیاری از ویژگیهای ظاهری مثل شکل بدن، قد، رنگ چشم و... از جنبه توارثی ناشی میشوند که از پدر، مادر یا اقوام درجه یک دیگر به فرد میرسند. اما در بحث نقش محیط بر روان افراد، تاثیر بسیار بیشتری وجود دارد، به این معنا که محیط میتواند بر خصوصیاتی که ما به عنوان انسان پیدا میکنیم، تاثیر بگذارد. در نتیجه بخش محیط و اکتساب، درصد بسیار بالایی را در شکل گیری شخصیت انسان و وضعیت روانی او به عهده دارد. مسلما زمانی که ما در رابطه با محیط و اکتساب صحبت میکنیم، ابتدا باید به خانواده بپردازیم؛ محیطی که فرد در آن بزرگ میشود، ارتباطاتی که وجود دارد، برخوردها و چگونگی رفتار با فرد در خانواده و همچنین پیامهایی که به او داده میشود، مواردی هستند که میتوانند ذهنیتهای کودک را شکل دهند. پس از خانواده نیز مدرسه به میان میآید که تاثیرات گسترده تری بر فرد میگذارد و حتی آنچه ما به عنوان خود پنداره مطرح میکنیم، به این جنبه مربوط میشود. خودپنداره مساله بسیار مهمی است، چون این خودپنداره در نوجوانی و جوانی به صورت اعتماد به نفس خود را نشان میدهد؛ اینکه فرد چقدر خود را باور دارد، چقدر خود را تایید میکند و اینکه چقدر خود را دوست دارد. همه اینها به نقشی که محیط در زندگی فرد داشته است، بازمیگردد.
در تعریف محیط پیرامون به متغیرهایی اشاره میشود که خارج از اراده فرد هستند، آیا فرد هم میتواند بر محیط تاثیر بگذارد تا تاثیرات منفی آن کاهش یابد؟
محیط پیرامون بحث گستردهای است که میتواند در روان فرد نقش داشته باشد. شما میتوانید از آب و هوا صحبت کنید که در اینجا محیطزیست میتواند به عنوان یک عامل تاثیر گذار مطرح شود. همچنین جنبههایی که خود فرد میتواند دخالتی در آن داشته باشد. کسی که فکر میکند این نوع آب و هوا یا فضای پیرامون جنبه ناراحت کنندهای دارد، ممکن است کوچ کند و به منطقه دیگری برود یا کسی که محیط برای ناخوشایند است، این امکان برای او وجود دارد که جابهجا شود و محیط دیگری را تجربه کند. همه اینها تا حدودی دست را برای تغییر باز میگذارد، اما مهمتر این است که ما چگونه رشد پیدا کرده و بزرگ شدهایم. این مساله، عاملی است که میتواند در رابطه با تصمیمگیری در مورد محیط نقش داشته باشد. برای مثال آلودگی هوا میتواند به عنوان یک عامل محیطی روی افراد اثر بگذارد یا آلودگی صوتی میتواند چنین نقشی داشته باشد. حتی میتوان از آلودگی دید هم صحبت کرد. برای کسی که علاقه دارد در یک محیط باز زندگی کند یا عاشق طبیعت است، زندگی در محیطی که این ویژگی را ندارد، مطلوب نیست. دیدن صحنههایی که خوشایند نیستند هم به عنوان یک عامل محیطی میتواند یک آلودگی دیداری به شمار آید و بر روحیه افراد، تاثیر منفی بگذارد.
یکی از جنبههای محیطی، نوع چیدمان منزل است؛ امروزه وسایل و لوازم خانگی تیره مد شدهاند و خانهها اغلب تاریک است. این مساله چه تاثیری بر روان افراد دارد؟
در سالهای اخیر به این موضوع بسیار توجه شده است. نور، رنگ، صدا و... متغیرهایی هستند که روی آنها کار زیادی انجام شده است. در روانشناسی بخشی تحت عنوان روانشناسی رنگ نیز وجود دارد. در محیطی که ما در آن زندگی میکنیم، بسیار مهم است که چه چیزهایی مشاهده میشود؛ برای خانمی که خانه دار است و اغلب در خانه به سر میبرد، اگر در این محیط جذابیتی وجود داشته باشد، مسلما تاثیر مثبتی بر روان او خواهد داشت. اینکه من فقط یک چهاردیواری ببینم که چیز خوشایندی در آن وجود ندارد، متفاوت از یک خانه زیبا و جذاب است. در معماری مدرن سعی میشود از بعد روانشناسی هم به بنا نگاه شود؛ آیا این نوع ساختمان میتواند بر آرامش و سلامت روان فرد تاثیر بگذارد؟ من با چندین دانشجوی معماری پایان نامه گذراندم یا کسانی بودند که در روانشناسی هنر کار میکردند. یکی از بحثهایی که وجود داشت، این بود که نور، صدا و چیدمان، چقدر میتواند منجر به آرامش شود و بر سلامت روان فرد اثر داشته باشد. البته این موضوع به سلیقه افراد هم برمیگردد که برای مثال من ترجیح میدهم دیوار اتاقم مشکی باشد. هر کدام از رنگها، میتوانند تاثیر خاصی روی روان فرد داشته باشند. به همین دلیل است که در محیطهای درمانی از رنگهای تند استفاده نمیشود.
بخش بزرگی از محیط پیرامون ما، جنبه محیطزیستی دارد. آلودگی هوا، آلودگی صوتی و این قبیل آلودگیها چه بلایی بر سر روان افراد میآورد و آیا این آلودگیهای زیست محیطی با کاهش آستانه تحمل و حتی نزاعها در ارتباط است؟
بله، این تاثیر وجود دارد و بسته به اینکه هر فرد آستانه تحمل بالا یا پایینی دارد، به نوعی دیده میشود. این قبیل مسائل، محرکهای خارجی هستند که روی جسم افراد به ویژه مغز تاثیر میگذارند و این تاثیر میتواند مشکلاتی را برای او به وجود آورد؛ ممکن است باعث بههمریختگی در افراد شود، او را عصبانی کند یا در نگاهی کلی تر، سلامت روان افراد را خدشه دار کند. تحقیقاتی در این زمینه انجام میشود، حتی در کشور خود ما نیز این سوال را دنبال میکنند که چرا خشونت در جامعه بالاست؟ چرا رفتارهای تکانشی زیاد شده است؟ فارغ از جنبههای بیولوژیکی و فیزیولوژیکی، اینجاست که باید نقش محیط را بسیار پر رنگتر بدانیم. اینکه چقدر این محرکها باعث شده است تا آستانه تحمل ما پایین بیاید؟ اگر میزان سرب در هوا اندازه گیری شود، میتوان به تاثیر آن در جسم و روان پی برد. در مورد پارازیتهایی که در محیط وجود دارند، با وجود ادعای برخی که این امواج مضر نیستند، این پارازیتها میتوانند به عنوان یک محرک در محیط پیرامون ما عمل کنند. اینکه امواج و پارازیتها به لحاظ جسمانی چه تاثیری دارند، در جای خود بماند، اما به لحاظ روانی قطعا تاثیرگذار هستند. آلودگی صوتی هم به همین شکل است، چون ما به آرامش نیاز داریم و این عامل محیطی آن را سلب میکند. حتی همانطور که اشاره کردم، آلودگی دید هم بر روان افراد تاثیر میگذارد؛ مناظری که میبینیم به طور غیر مستقیم بر ذهن ما اثر گذار هستند و روحیه ما را از تاثیر خود بی نصیب نمیگذارند.
توصیه شما به افرادی که در محیطهای تنش زا حضور دارند، چیست؟
این افراد باید توجه بیشتری به خود داشته باشند، نه تنها به خاطر خودشان، بلکه ما به دلیل هدفهایمان و آن احساس مسئولیتی که در قبال اطرافیان داریم، باید به این موضوع توجه کنیم. در رابطه با بحث سلامت روان، ما باید بتوانیم به شیوهها و صور گوناگون، زمینههایی را به وجود آوریم تا موجب کاهش استرس در ما شود. باید در راستای کشف علایق خود کوشش کنیم و به آنها بپردازیم. باید توجه داشته باشیم که چه عواملی میتوانند زمینه ساز آرامش روانی ما باشند. بنابراین باید در این راستا حرکت کرد که بتوانیم در محیطی که زندگی میکنیم، احساس خوشایندی داشته باشیم.