به گزارش ایران خبر،برای رسیدن به توسعه همه جانبه و ایجاد یک دولت کارآمد و شایسته، توجه به بُعد سیاسی توسعه و شاخصهای آن ضرورت دارد. جامعه توسعه یافته از نظر سیاسی، ضمن برخورداری از ثبات سیاسی، دارای ویژگیهایی همچون کارآمدی، سطح پایین فساد، پاسخگویی، مشارکت مردم در امور مربوط به خود، نظام حزبی قوی و سازمان یافته و آزادی رسانه هاست. به نظر میرسد با گذشت حدود چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی باید توجه ویژهای به تقویت شاخصهای غیراقتصادی توسعه از جمله ابعاد ثبات سیاسی، کارآمدی و حکومتداری مطلوب، مردم سالاری، حقوق و آزادیهای مدنی صورت گیرد. در این میان، وجود احزاب کارآمد و نظام حزبی قوی بهعنوان مدخلی برای برقراری ارتباط مؤثر میان دولت و ملت، امری ضروری است.
مسأله احزاب و توسعه، مسألهای است که در سالهای اخیر به طور جدی در کانون مباحث سیاسی جامعه ما قرار گرفته است. بسیاری از بازیگران سیاسی در ریشهیابی مـشکلات اجـتماعی و اقـتصادی به ضرورت توسعه سیاسی اشاره میکنند و تشکیل احزاب را اساسیترین گام در این فرآیند میدانند.حزب به معنای گروه سازمان یافته شهروندانی است که دارای نظریات اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی مشترکاند و با عمل بـه مـثابه یک واحد مُتفق میکوشند عقاید و نظام فکری خود را در سطح گسترده رواج دهند، بر نهادهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اثرگذار باشند و حتی المقدور بر آنها تـسلط یابند. اگرچه در معنای عام، حزب را نمیتوان صرفاً در قالب یکی از ساحتهای حیات جمعی چون اقتصاد، اجتماع یا سیاست تعریف کرد، اما احزاب در معنای مصطلح و رایج خود بیشتر در حیطه سیاست تعریف شدهاند.
تجربیات پیشین در مورد احزاب، اغلب موجب بدبینی نسبت به نقش این سازمان سیاسی شـده اسـت تـا بدانجا که حتی عدهای آن را با فرهنگ سیاسی ایرانی سازگار نمیدانند. هرچند درباره حـزب و ضـرورت آن بسیار سخن گفته میشود یا در برابر آن مخالفتهایی ابراز میشود، امـا این نـظرات معمولاً در سطح منازعات سیاسی روزمره باقی مانده و کمتر به مباحث بنیادی در این زمینه راه مییابند.حال پرسش کلیدی آن است که در جریان توسعه سیاسی و متعاقب آن توسعه همه جانبه کشور، احزاب سیاسی چه نقشی ایفا میکنند؟
نخست آنکه احزاب، محل انباشت دانش و تجربهاند. هدف غایی احزاب و اساساً کار حزبی، اصلاح امور است. داشتن چنین هدفی نیازمند نظام فکری مشخص و حتی المقدور منحصر به فرد به ازای هر حزب یا تشکل است. احزاب و تشکلهای ریشهدار، عمدتاً با اتکا به دانش و تجربه انباشته خود که از مجموع نیروهای تشکیلاتی هر یک از آنها ناشی میشود، بر مسائل کشور در ابعاد سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی و در سطوح ملی، منطقهای و محلی، تمرکز و تفکر کرده و آنها را اولویتبندی کردهاند. از اینرو نوعاً برای حل هر کدام از مسائل مبتلا به جامعه و کشور که مهم تلقی کنند، راه حل دارند.
دوم آنکه احزاب، محلی برای تمرین کار جمعی بهعنوان حلقه مفقوده توسعه کشور هستند. اصلیترین و ریشهایترین مسأله کشور ما که مورد توافق عمده صاحبنظران نیز هست، مسأله فقدان فرهنگ کار جمعی است. بنابراین از آنجا که از یکسو فعالیت حزبی نیازمند وجود تشکیلات است، تمرینی مناسب برای تقویت فرهنگ کار جمعی خواهد بود.
سوم آنکه احزاب میتوانند به نهادینه شدن و تعمیق باور به مفهوم دموکراسی کمک کنند. احزاب ذاتاً واسط میان ملت و دولتاند و اصلیترین کارکرد آنها تجمیع دانش و تجربیات گروههای جامعه و اثرگذاری بر نظام تصمیمگیری کشوری بواسطه کاربست آن دانش و تجربیات است. در چنین شرایطی است که مردم حق اعمال نظر خود در تصمیمات مهم جامعه را باور خواهند کرد.
چهارم آنکه تلاش سازمان یافته و با برنامه احزاب برای حل و فصل مسائل مهم کشوری، گامی مؤثر در جهت تکمیل فرآیند تحزب است. یکی از مسائل عمده کار حزبی در ایران، فصلی پنداشته شدن آن است به این معنا که اندکی پیش از انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی فعالیتهای حزبی آغاز شده و پس از آن نیز خاتمه مییابد. در حالی که حزب باید در تمام طول سال و بهطور مستمر، مسائل جامعه و کشور در حوزههای مختلف را رصد کرده، روی آنها تفکر و برای حل هر یک، راه حلهای مستند و کارآمد ارائه کند.
احزاب میتوانند نقش مؤثری در افزایش مشارکت مردم در انتخابات ایفا کنند. تجربه همواره نشان داده که هرچه مشارکت مردم بیشتر باشد، خروجی صندوقهای رأی نیز مطلوبتر خواهد بود. به همین سبب میتوان گفت که هر چقدر میزان مشارکت مردم در انتخابات شوراها افزایش یابد، شهرها و روستاها بهتر اداره خواهند شد و کیفیت زندگی مردم بالاتر خواهد رفت. ایجاد فضای رقابتی سالم و تزریق شور و شعور انتخاباتی به جامعه، عنصر مهمی است که بخش عمدهای از آن بواسطه فعالیت منسجم و با برنامه احزاب و تشکلها رقم خواهد خورد.واقع امر آن است که در نظام جمهوری اسلامی ایران، احزاب سیاسی نقش مؤثری در مدیریت عقلانی و جمعی کشور برعهده ندارند و در نبود احزاب واقعی، پایدار، فراگیر و نظام مند، اَدوار انتخابات تا حد زیادی کاندیدا محور شده است. به گونهای که شهروندان امکان انتخاب برنامههای کارآمد را ندارند و مجبورند به انتخاب اشخاص مبادرت ورزند. به تعبیر دیگر در شرایط فعلی، برنامه محوری جای خود را با شخص محوری عوض کرده است. قانون فعلی احزاب کشور که سر منشأ پدید آمدن مناسبات حاکم است، مصوب سال 1360 بوده و با گذشت بیش از سه دهه از تصویب آن، پاسخگوی پیچیدگیهای امروز جامعه ایران نیست و با توجه به تکمیل فرآیند رشد سیاسی جامعه، بازنگری در آن با هدف بسترسازی برای ظهور احزاب قدرتمند، مؤثر و کارآمد، بیش از پیش احساس میشود.