کد مطلب: 88842
 
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۶:۵۴
حدود پنج سال پیش در دولت دهم، روز جمعه هفتم سپتامبر ٢٠١٢، دولت سابق کانادا (محافظه‌کار) در یک اقدام ناگهانی و یک‌طرفه، همه مناسبات خود را با ایران قطع و ضمن تعطیل‌کردن سفارت خود در تهران تصمیم به بستن سفارت ایران در کانادا گرفت.
 

به گزارش ایران خبر،به گفته جان برد، وزیر امور خارجه وقت کانادا، این تصمیم به این علت گرفته شده که حکومت ایران از نظر دولت کانادا «اصلی‌ترین تهدید» برای صلح و امنیت جهانی است.
در بیانیه‌های مختلف و همچنین در وب‌سایت رسمی دولت کانادا آمده است: «ادامه فعالیت‌های اتمی ایران، رفتارهای خصمانه دولت ایران با مردم خود و همچنین کشورهای همسایه از دلایل اتخاذ این تصمیم بوده است». همچنین در اولین بیانیه آمده بود که ایران بی‌اعتنایی خود را به امنیت دیپلمات‌های خارجی در این کشور نشان داده و تصریح می‌کند: «کانادا در این شرایط نمی‌تواند دیپلمات‌های خود را در تهران نگاه دارد و روابط دیپلماتیک میان کانادا و ایران به حالت تعلیق درآمده است».
شاید بد نبود که هم‌قطاران جناب وزیر خارجه وقت در دولت محافظه‌کار سابق کانادا به نخست‌وزیری استفان هارپر به ایشان یادآوری می‌کردند که رعایت تدبیر و اتخاذ تصمیم‌های معتدل در حوزه سیاست، کارنامه دولت‌ها را در عرصه بین‌الملل پذیرفتنی‌تر و موجه‌تر جلوه می‌دهد؛ اما سؤالی که در ذهن پرسشگر ایجاد می‌شود این است که آیا تقلیل و محدودکردن سطح روابط دیپلماتیک از سفیر به کاردار یا حتی بنا به صلاحدیدِ دولت محافظه‌کار به پایین‌ترین سطح، نمی‌توانست جایگزین مناسب‌تر و مقبول‌تری برای قطع کامل، ناگهانی و یک‌طرفه از سوی دولت محافظه‌کار کانادا باشد؟
به‌هرحال، تصمیم سیاسی عجیب دولت سابق کانادا موجب شد مشکلات مختلف و آشفتگی‌های ریز و درشتی گریبان ده‌ها هزار ایرانی‌تباری را که از خدمات کنسولی سفارت ایران محروم شدند بگیرد. ایرانیانی که برای رفع نیازهای ضروری کنسولی خود شامل امور مربوط به گذرنامه‌های ایرانی، ثبت احوال، صدور شناسنامه نوزاد، تعویض شناسنامه و کارت پایان خدمت، ثبت ازدواج، طلاق، فوت و... و تأیید وکالت‌نامه و مدارک تحصیلی و تعیین‌تکلیف مشمولان نظام وظیفه که صلاحیت رسیدگی به آنها در خارج از ایران به نمایندگان کنسولی کشور است، مجبور به مکاتبه یا حتی مراجعه به نمایندگی‌های سیاسی ایران در سایر کشورها شدند. به این درد و رنج می‌توان سوءاستفاده دلالان و کلاهبرداران را از این بازار آشفته سیاسی اضافه کرد. از منظر حقوقی و نظامات بین‌الملل، این وظیفه دولت کاناداست که با وجود ادعای سردمداری حقوق بشر در دنیا به این سؤال پاسخ دهد: آیا این تصمیم که آثار و تبعات زیان‌باری را متوجه اتباع ایرانی - کانادایی کرده است می‌تواند با منشور حقوق اساسی کانادا سازگار باشد؟
در چهارم نوامبر ٢٠١٥ با روی‌کارآمدن نخست‌وزیر جاستین ترودو و دولت لیبرال امید برای تغییر موضع خصمانه دولت کانادا در دل صدها هزار ایرانی- کانادایی زنده شد. این حزب که روابط خوبی با ایرانیان ساکن کانادا ایجاد کرد، با وعده ازسرگیری روابط دو کشور ایرانیان را امیدوارتر کرد.
ایرانیان ساکن کانادا که عمدتا نسل جوان دانشجو هستند با هزاران امید در این سال‌ها اخبار و وقایع مربوط به دو کشور را پیگیری کرده‌اند.
شاید باورش برای شما سخت باشد که وقتی بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، درباره روابط دو کشور سخن می‌گوید، با چه بازتاب گسترده‌ای در بین ایرانیان کانادا دهان‌به‌دهان می‌پیچد و همه منتظر بازگشایی سفارت هستند.
حال بنا بر آنچه گفته شد به‌عنوان یک ایرانی فعال اجتماعی شهر مونترال می‌خواهم از مقامات دولت ایران در آستانه دوازدهمین انتخابات ریاست‌جمهوری بپرسم چرا گزارشی از روند فعالیت‌های خود در موضوع ازسرگیری روابط دو کشور ارائه نمی‌دهید. این حق طبیعی ایرانیان کاناداست که با وجود تحمل هزاران درد و سختی بدانند چه اقداماتی تاکنون انجام شده است./شرق

کلمات کلیدی

دولت سابق کانادا

باید در خارج باشی و ببینی در ایران چه می گذرد

منبع : ایران آنلاین