یادداشت بهروز غریب پور؛
شکسپیر یا فردوسی؟
ایران آنلاین , 7 ارديبهشت 1397 ساعت 17:13
به اعتقاد من ارزش تراژدیهای شاهنامه فردوسی و بنمایههای فکری آن حکیم بزرگ نه تنها کمتر از شکسپیر نیست بلکه بیشتر هم هست، منتها ما در معرفی این نویسنده بزرگ ایرانی به جهان کاری نکردیم.
ایران خبر / بهروز غریبپور کارگردان تئاتر، من هم مانند بسیاری از هنرجوهای تئاتر در سالهای نوجوانی و جوانی وقتی پایم به تئاتر باز شد، با شکسپیر و مولیر روبهرو شدم و در آن روزگار توجه و پرداختن به این نویسندگان و هنرمندان برای هنرجویان عرصه هنرهای دراماتیک بسیار مهم بود. این قصه و شرح احوال به سالهای دهه چهل باز میگردد. من پیش از ورود به دانشگاه و فهم این قلل هنرهای دراماتیک در آکادمی، با آنها آشنا شدم. از جمله آثار در دسترس ما در سنندج کتابهای شکسپیر و مولیر بود. بیش از همه نمایشنامه اتللو مورد توجه و اقبال بود و هرکس که وارد عالم تئاتر میشد میبایست این اثر را خوب خوانده و فهمیده باشد. یکی از مهمترین و ماندگارترین اجراهای انجام شده بر اساس این نمایش نیز در همان سالها در تئاتر آناهیتا به صحنه رفت. آن اجرا از نمایش اتللو را مصطفی اسکویی کارگردانی کرد و مهین اسکویی در نقش «دزدمونا» بازی ماندگاری را ارائه کرد و بهنظرم دلیل توفیق آن نمایش هم بازی تأثیرگذار این هنرمند بود. یادم هست، نجف دریابندری نقد خوبی بر این اثر نوشته بود. به اعتقاد من غیر از این اثر، دیگر نمایشهای اجرا رفته از شکسپیر در ایران چندان شاخص نبوده و این هم ناشی از فقدان بازیگرهایی است که بتوانند نقش، شخصیتهای نمایشهای شکسپیر را بخوبی بفهمند و اجرا کنند. تعارف را کنار بگذاریم؛ در همه این سالها ما نتوانستیم بازیگرانی تربیت کنیم که بخوبی از ایفای نقش شخصیت نمایشنامههای شکسپیر بربیایند.
در سالهای دانشگاه شکسپیر و مولیر جزء درسها و سرفصلهای درسی ما بود و باید میخواندیم و بعدتر بود که به تراژدیهای یونانی و مطالعه آنتوان چخوف پرداختم. دانشگاه بیش از پیش و عمیقتر و دقیقتر از سالهای نوجوانی و آغاز جوانی مرا با این چهرههای مهم نمایش جهان آشنا کرد. از میان آثار متعدد شکسپیر، من بیش از همه «لیرشاه» را دوست دارم. در این اثر نویسنده نگاهی که به قدرت و زندگی دارد فوقالعاده است. یادم میآید در سالهای دهه پنجاه گریگوری کوزینتسف اقتباس سینمایی فوقالعادهای از این نمایشنامه داشت و در آن بخوبی پوشالی بودن قدرت را به تصویر کشیده بود. همچنین سینمای شوروی اقتباسهای جاودانهای از نمایشنامههای «هملت» و «اتللو» به دست داد. ترجمه و اجرای نمایشنامههای شکسپیر از دوره قاجار که به ایرانیها با ترجمه «اتللو مغربی» معرفی شد تا روزگار کنونی فراز و فرودهای زیادی داشته است؛ از آن جمله کار عجیب اینکه، در سالهای بعد کودتای 28 مرداد اجرای هر نوع نمایشی منع بود و فقط نمایشهای روحوضی اجازه نمایش داشتند و بعد از چندی نمایشنامههای کلاسیک جهان هم فرصت اجرا یافتند. در یکی از اجراهای «اتللو» بازیگرانی از شوروی هم آورده بودند و بازیگر روس، به روسی دیالوگهایش را میگفت و بازیگر ایرانی به فارسی جواب میداد! مضحکهای بود. ویلیام شکسپیر نویسنده بزرگی بود و البته من معتقدم بخشی از شهرت و آوازهاش را مدیون به دنیا آمدنش در بریتانیاست، حکمرانهای بریتانیا میخواستند نویسندهای داشته باشند که فخر سرزمینشان باشد و مدام او را تبلیغ میکردند و میکنند. اگر نه به اعتقاد من ارزش تراژدیهای شاهنامه فردوسی و بنمایههای فکری آن حکیم بزرگ نه تنها کمتر از شکسپیر نیست بلکه بیشتر هم هست، منتها ما در معرفی این نویسنده بزرگ ایرانی به جهان کاری نکردیم.
کد مطلب: 111844
آدرس مطلب: https://www.irankhabar.ir/fa/doc/news/111844/شکسپیر-یا-فردوسی