عکس/ پست مفهوم "انتظار" عموپورنگ

26 شهريور 1394 ساعت 17:25

داریوش فرضیایی صفحه شخصی اینستاگرامش را با متنی آموزنده به روز کرد.


ایران خبر - عموپورنگ نوشت:
مادرم تعریف میکرد: 
نمك، سنگ بود. برنجِ چلو را ساعتى با نمك‌سنگ مى‌خوابانديم تا كم‌كم شورى بگيره 
غذا را چند ساعتى روى شعله‌ى ملايم چراغ خوراك‌پزى مى‌نشانديم تا جا بيفته 
يخ‌كرده و تكيده كنار علاءالدين و والور مى‌نشستيم تا جون‌مون آروم گرم بشه 
عكسِ يادگارىِ توى دوربين را هفته‌اى، ماهى به انتظار مى‌نشستيم تا فيلم به آخر برسه و ظاهر بشه 
آهنگِ تازه‌ى آوازه‌خوان را صبر مى‌كرديم تا از آب بگذره و كاست بشه و در پخشِ صوت بخونه 
قلك داشتيم؛ با سكه‌ها حرف مى‌زديم تا حسابِ اندوخته دست‌مون بياد 
حليم را بايد «حليم» مى‌بوديم تا جمعه‌ى زمستانى فرا برسه و در كام مون بشينه 
هر روز سر مى‌زديم به پست‌خانه، به جست و جوىِ خط و خبرى عاشقانه، مگر كه برسه 
گوش مى‌خوابونديم به انتظارِ زنگِ تلفنِ محبوب: شبى، نيمه‌شبى، بامدادى، گاهى، بى‌گاهى؛ 
انتظار معنا داشت
دقايق «سرشار» بود 
هر چيز يك صبورى مى‌خواست ،تا پيش بياد، 
تازمانش برسه.تا جا بيفته. تاقوام بياد: غذا، خريد، تفريح، سفر، خاطره، دوستى، رابطه، عشق "انتظار" مارا قدردان ساخته بود... حالا فهمیدی چرا این روزها کسی
قدردان نیست؟
 
 
 


کد مطلب: 40680

آدرس مطلب: https://www.irankhabar.ir/fa/doc/news/40680/عکس-پست-مفهوم-انتظار-عموپورنگ

ایران خبر
  https://www.irankhabar.ir