«طلاق»؛ عموما فرآیندی پرفشار و فرسایشی است و از طرفی دیگر فرهنگ کشور ما نیز دید مثبتی نسبت به طلاق ندارد و تا جای ممکن سعی در حفظ زندگی دارد، ولی این تلاش همیشه هم سالم نیست.
اختلاف ها و مشکلات کمتر پیچیده را خود زوجین می توانند حل کنند، اختلاف های کمی پیچیده تر را می توان با مراجعه به روان شناس و مشاور حل و فصل کرد. ولی برخی اختلاف ها و مشکلات زندگی زناشویی را با هیچ کدام از این راهکارها نمی توان حل کرد و آن زمانی است که رابطه به یک فرآیند آسیب زا بدل شده باشد. «طلاق»؛ عموما فرآیندی پرفشار و فرسایشی است و از طرفی دیگر فرهنگ کشور ما نیز دید مثبتی نسبت به طلاق ندارد و تا جای ممکن سعی در حفظ زندگی دارد، ولی این تلاش همیشه هم سالم نیست.
بعضی ویژگی ها و فرآیندهای ارتباطی، می تواند ما را مجاب کند که طلاق گزینه مناسبی است. بعضی رابطه ها بهتر است تمام شوند، چرا که ادامه آن احتمالا به طرفین رابطه، به فرزندان و خانواده های شان آسیب میر ساند. «جان گاتمن»، یکی از مهم ترین اندیشمندان حوزه رابطه و زندگی زناشویی، جمله معروفی در این باره دارد: «طلاق صلح جویانه، بهتر از زندگی جنگ جویانه است».
جالب است بدانید مطالعات نشان می دهد افرادی که والدینشان یک طلاق آرام و آشتی جویانه ای داشته اند، در آینده زندگی سالم تر و موفق تری نسبت به افرادی دارند که والدینشان طلاق نگرفته اند، ولی رابطه پرتنش و آسیب زایی داشته اند.
منظور ما از رابطه آسیب زا چیست؟ چه رابطه ای استحقاق جدایی دارد؟ من قصد دارم چند مورد را بیان کنم که نشانه های یک رابطه پرخطر را دارند. اگر همسرتان چنین ویژگی هایی دارد، می توانید ادامه ارتباطتان را مورد بازبینی قرار دهید یا به جدایی فکر کنید، ولی قبل از آن بهتر است به یک روان شناس مراجعه کنید تا نظر دقیق تری بگیرید.
1- وقتی همسرتان دچار اختلال شخصیت است
اختلال های روانی شدید، زندگی شخصی، خانوادگی و اجتماعی فرد را دچار اخلال می کنند. برخی از این اختلال ها به گونه ای هستند که فرد نسبت به مشکل خود آگاه است، ولی بعضی دیگر (مثل اختلال های شخصیت) طوری هستند که فرد هیچ آگاهی ای نسبت به آن ندارد و حتی خود را سالم می داند. در حقیقت، اختلال های شخصیت، مهم ترین اختلال هایی هستند که رابطه و زندگی مشترک فرد را مختل می کنند. برخی از اختلال های شخصیت، با همکاری خود فرد قابل درمان هستند، ولی این کار شما نیست که آن ها را درمان کنید. رایج ترین اختلال های شخصیتی:
* اختلال شخصیت شکاک
«بی اعتمادی» ویژگی بارز افرادی است که شخصیت شکاکی دارند یا به زبان روان شناختی «پارانوئید» هستند. ارتباط با این گونه افراد عموما شما را خسته می کند. احساس می کنید که همیشه در حال محاکمه هستید. شما حتی وقتی او را تایید یا تشویق می کنید هم او آن ها را تهدید کننده یا تمسخرآمیز تفسیر می کند.
آن ها به طور دائم به این فکر می کنند که شما به آن ها وفادار نیستید و همواره در این ظن به سر می برند که شما به او خیانت می کنید. در این افراد امکان دارد اقدام به خشونت علیه هسمرشان نیز دیده شود.
* اختلال شخصیت ضداجتماعی
این گونه افراد فاقد آن چیزی هستند که ما در اصطلاح به آن «وجدان» می گوییم. آن ها به راحتی دروغ می گویند و شما را فریب می دهند. امکان دارد سابقه بازداشت قانونی به خاطر رفتارهای خلاف هم داشته باشند.
آن ها عموما به صورت تکانشی عمل می کنند، یعنی از درک پیامد کاری که می کنند عاجز هستند. امکان دارد به شما صدمه بزنند، شما را کتک بزنند، ولی نسبت به این رفتار شرمنده نباشند، یا با سیاست دل شما را به دست آورند، ولی همچنان به این رفتارشان ادامه دهند. آن ها مسئولیت پذیری کمی در قبال زندگی مشترک دارند. با وجود این آن ها می توانند در روابط اجتماعی بسیار پذیرا و با اعتماد به نفس بالا باشند و در برخوردهای اول استعداد بالایی از خود نشان دهند.
* اختلال شخصیت مرزی
آن ها نگرانی دائمی از «طرد شدن» و «کنار گذاشته شدن» دارند. رابطه آن ها عموما پرشور و هیجان ولی بی ثبات و پرتنش است. مرزی ها امکان دارد گاهی اوقات به خودشان آسیب بزنند و حتی امکان دارد افکار خودکشی هم داشته باشند. آن ها عموما نگران تاثیری هستند که روی دیگران می گذارند. شما در ارتباط با یک مرزی هیچوقت از پرخاشگری های کلامی آن ها در امان نیستید. آن ها در اصطلاح عام «دمدمی مزاج» هستند.
در بیشتر اوقات پریشان هستند، احساس پوچی می کنند و نوسانات شدید هیجانی و احساسی را تجربه می کنند. رفتارهای تکانشی هم در آن ها دیده می شود، رفتارهایی که امکان دارد آن ها را در معرض آسیب قرار دهد. نگرانی از کنار گذاشته شدن در آن ها موجب می شود که از همسرشان توجه افراطی بخواهند و همین موجب می شود که بیشتر طرد شوند.
مرزی ها هویت یکپارچه ای ندارند. وقتی شما با یک مرزی زندگی مشترک دارید، همیشه کلافه و سردرگم هستید و تکلیف خودتان را نمی دانید.
* اختلال شخصیت خودشیفته
آن ها همواره خود را فردی منحر به فرد می دانند که تنها افراد خاص و باهوش می توانند آن ها را درک کنند. خودشیفته ها نیاز به تحسین دارند و بنابراین همیشه از شما طلب تایید دارند. در ارتباط با یک فرد خودشیفته، شما همیشه این احساس را دارید که شنیده نمی شوید و فقط شنونده نیازهای او هستید. آن ها خود را همیشه حق به جانب فرض می کنند و عموما خود را فرد مهمی می دانند و در مورد توانایی های خود غلو می کنند.
توقع دریافت توجه خاص از سوی دیگران، مهم ترین ویژگی یک فرد خودشیفته است. او نمی تواند با شما همدلی کند و دنیا را از دریچه دید شما ببیند.
2- وقتی همسرتان کنترل شدیدی روی زندگی شما دارد
اگر همسری دارید که تلاش خستگی ناپذیری برای کنترل شما دارد و بر رفتار، دوستان، فعالیت های اجتماعی و اقتصادی شما حد و مرز شدیدی می گذارد، اگر همسری دارید به هر شیوه ای از جمله تهدید، ایجاد فشار، ایجاد تنش در رابطه، ایجاد احساس گناه در شما و با انتقادهای شدید شما را وادار می کند تا به گونه ای که او میل دارد زندگی کنید، لازم است که درباره ادامه ارتباط با چنین فردی تجدیدنظر کنید. درواقع چنین کنترل شدیدی مصداق «سوءاستفاده ارتباطی» است و یکی از نشانه های بارز رابطه ناسالم به شمار می رود.
3- وقتی همسرتان اعتیاد دارد
اگر همسرتان به سوءمصرف مواد مخدر، مواد محرک و نیروزا، مصرف الکل و قماربازی اعتیاد دارد، اگر شما بارها تلاش کرده اید که وی را به سلامتی برگردانید، یا به اقدام هایی از قبیل بستری برای ترک یا مشاوره های گوناگون برای ترک کردن او دست زده اید ولی موفق نشده اید و اگر این اعتیاد همسرتان به گونه ای به خودتان، به فرزندانتان و خانواده تان آسیب می رساند، می توانید درباره ادامه ارتباطتان تجدیدنظر کنید. با این وجود نمی توان منکر این شد که یکی از دلایل ترک موفقیت آمیز برای معتادین، حمایتی عاطفی- اجتماعی است که می تواند از همسرش دریافت کند.
4- وقتی همسرتان مکرر به شما خیانت می کند
اگر همسرتان تجربه خیانت به زندگی مشترک، اعم از خیانت عاطفی یا جنسی را دارد و این خیانت به طور مداوم تکرار می شود و به نظر نمی رسد که بهبودی حاصل شود، شما می توانید به جدایی فکر کنید. البته خیانت همیشه به معنای تمام شدن رابطه نیست، خیانت قابل درمان است و نیاز به گذشت شما نیز دارد، ولی اگر متوجه شده اید که همسرتان تمایلی به تغییر رویه اش ندارد و صرفا برای لذت شخصی دست به خیانت می زند، احتمالا تلاش ما ناکام خواهد ماند.