به گزارش ایران خبر، هر از گاهی صحبت از مافیای کنسرت گذاران پاپ مطرح می شود اما نکته جالب این است که اگر هم مافیایی هست، مسئله چندان پنهانی نیست. درواقع تقریبا مشخص است که چه کسانی بیشترین درآمد را از برگزاری کنسرت دارند. حتی مشخص است که کدام تهیه کنند، بیشترین درآمد را از فروش بلیت کنسرت دارد؛ از کنسرت رسیتال پیانو در سالن رودکی تا کنسرت های پاپ در سالن میلاد نمایشگاه بین المللی.
در هر صورت برگزاری کنسرت، مهم ترین بخش از چرخه اقتصادی یک اثر موسیقایی است- بیشترین پول موسیقی در آن رد و بدل می شود- و به همین خاطر بحث برانگیز شده و باعث به وجود آمدن بحث مافیای کنسرت گذار در ایران شده است. اما چرا با توجه به رونق و تعدد کنسرت ها در چند سال اخیر، به جای این که موسیقی رونق گیرد و این مسئله باعث خوشحالی مخاطب و هنرمند شود، این اتفاق با چنین بحث هایی همراه شده است؟ با هم مرور کنیم.
تهیه کننده حرفه ای کیست؟
چندی پیش بهروز صفاریان در مصاحبه ای گفته بود «ما تهیه کننده نداریم، ما شکارچی داریم» و بحثش این بود که تهیه کننده ای که کشف استعداد و بازاریابی کند در شرایط مناسبی استعدادی را معرفی کند که بازار هم به آن روی خوش نشان دهد، نداریم. کسانی داریم که پول دارند و یک نفر که شهرتی به هم می زند را شکار می کنند.
جدا از بحث مهمی که بهروز صفاریان طرح می کند، دلایل دیگری هم هست که نشان می دهد در ایران تهیه کننده و ناشر در معنای استاندارد آن نداریم. مثلا تهیه کننده اصلا نقشی در مسیر تولید اثر ندارد. در بهترین حالت، انتشارات ایران گاه هزینه تولید فلان آلبوم را پیش از تولید می دهد. چون در بسیاری مواقع خود ستاره پاپ آلبوم را تولید می کند و تهیه کننده پس از اتمام مراحل تولید، موسیقی را می شوند و در اغلب مواقع حتی برایش مهم نیست که آلبوم چه کیفیتی دارد. اما با این همه، انتشار آلبوم بخش مهمی در صنعت موسیقی ایران نیست. به دلیل فرهنگ کپی کردن در ایران، فروش آلبوم حتی به شکل سوپرمارکتی درآمدی برای تهیه کننده ندارد و این کنسرت است که کسب و کار اصلی تهیه کنندگان است.
آیا زور قانون بیشتر است؟
یکی از دلایلی که گروه های جوان حتی از خیر برگزاری کنسرت در سالن های کوچک می گذرند، پروسه عجیب اخذ مجوزها تا رسیدن به اجراست. طرف با خودش می گوید؛ مجوز شعر، مجوز موسیقی، استعلام اسامی نوازندگان، مجوز پوستر، مجوز اماکن و... طی کردن این پروسه فقط برای این که روی صحنه بروی و حتی درآمدی هم نداشته باشی؟! بسیاری از هنرمندان که مخاطب کمی دارند، بی خیال می شوند. البته این روال برای ستاره ها و حتی اساتید هم همین است.
بدیهی است که ستاره یا استاد یا هر کسی، ترجیح می دهد با تهیه کننده ای کار کند که این پروسه را انجام دهد و هنرمند فقط روی صحنه برود. حالا کدام تهیه کنندگان هستند که با قدرت رایزنی بالا، می توانند این پروسه را خیلی راحت و سریع انجام دهند؟ تهیه کنندگانی که پروسه قانونی را مثل همه طی می کنند یا کسانی که دوستانی در ارشاد، اماکن، سالن های کنسرت و... دارند و راحت تر کارشان راه می افتد. تهیه کننده ای که با هر حربه ای می تواند بدون این که «آب تو دل ستاره تکان بخورد» او را روی صحنه ببرد، قطعا انتخاب اول و آخر ستاره است.
اما این آخر ماجرای روابط نیست. قیمت سالن ها زیاد است. سال 91 استاد کیخسرو پورناظری در اعتراض به اجاره سنگین سالن ها، با گروه شمس روی صحنه نرفت چرا که معتقد بود مخاطب اصلی آنها، طبقه فرهنگی جامعه هستند که نمی توانند 70 هزار تومان پول بلیت بدهند. اما آیا قیمت بهای سالن ها هم استثنا دارد؟ بله. دوستانی که نمی گذارند «آب تو دل ستاره تکان بخورد» قدرت این را هم دارند که سالن را ارزان تر بگیرند.
هنرمند و مافیای کنسرت
علاوه بر موضوعات متنوعی که کنسرت گذاران بزرگ در ایران دارند، یکی از جالب ترین مسائل، نوع همکاری ستاره و تهیه کننده در ایران است. خیلی از روابط کاری در این حیطه، دوام ندارد. ولی نکته جالب این است که خیلی از چهره ها می دانند با چه تهیه کنندگانی طرف هستند ولی همکاری را ادامه می دهند. اگر خیلی اخلاقی به موضوع نگاه کنیم، ماجرا بوی خوشی نمی دهد اما اگر واقع گرایانه برخورد کنیم، چطور؟ بسیاری از چهره های امروز موسیقی پاپ، با فعالیت غیررسمی مطرح شده اند و بهتر از هر کسی می دانند در مسیر ستاره شدن، کسب مجوزهای لازم، چه پروسه غریبی دارد. شاید باید گفت صلاح کار خویش خسروان دانند.
مافیا و رسانه ها
در تیر 1392 دو خبرنگار سایت «موسیقی ما» با بررسی آماری قیمت بلیت ها و هزینه های جاری (که به طور دقیق نوشته شده بود) به این نتیجه رسیدند که برگزاری یک کنسرت در سالن برج میلاد (و نه میلاد نمایشگاه بین الملی که خیلی بزرگ تر است) برای هر سانس 50 تا 60 میلیون تومان هزینه دارد. (این عدد امسال خیلی بیشتر است).
نتیجه اعلام این عدد و ضرب آن در تعداد شب هایی که برخی تهیه کنندگان کنسرت برگزار کردند، منجر به اعداد و ارقامی شد که حواشی بسیاری به وجود آورد؛ از جمله بایکوت رسانه ای این سایت توسط برخی کنسرت گذاران. اغلب رسانه های مطرح، به این مسائل نمی پردازند و این موضوع کار مافیا را راحت کرده است. خودشان می بُرند و خودشان می دوزند. البته وقتی صحبت از مافیا می کنیم، صحبت سر عددهایی نهایتا 10 میلیارد تومان است. والا دکل نفتی خریداری شده غیب می شود و کسی هم چیزیش نمی شود.
مسئله مهم این است که چه خوشمان بیاید و چه نه، موسیقی ایران در مسیر تجارتی بزرگ قدم بر می دارد. موسیقی در تعداد زیادی از خانه های جاری است و کسب و کار این هنر که با قلب مردم سر و کار دارد، رو به رشد است و این اعداد هم بزرگ تر خواهند شد و بزرگ تر شدن این اعداد، مصادف است با کوچک تر و ضعیف تر شدن گروه اندکی از تولیدکنندگان و کنسرت گذاران که به شکل قانونی این مسیر را طی می کنند. باید به این مسئله بیشتر پرداخت و از آن بیشتر نوشت تا راه آینده خیلی تاریک نباشد.
افشاگری پیروز ارجمند، مدیرکل سابق دفتر موسیقی وزارت ارشاد:
سرمنشاء دلالی ها، دفتر موسیقی بود
گزینه اول ما، معاون سابق پیروز ارجمند بود یعنی «فرزاد طالبی» که حالا بر کرسی ارجمند جلوی کرده، اما عدم پاسخگویی مدیر حال حاضر دفتر موسیقی وزارت ارشاد، موجب شد با مدیر مستعفی به گفت و گو بنشینیم. فساد مالی، دلالی و نظارت یا عدم نظارت بر هزینه ها و درآمدهای میلیاردی در موسیقی پاپ، محورهای گفت و گو با یکی از مدیران وزارت خانه ارشاد بود. پیروز ارجمند که تا همین چند ماه پیش روی بورس خبر کنسرت ها و کنسرت گذاران بود، به بخشی از آنها پاسخ گفت.
در موسیقی همیشه صحبت وجود مافیا و دلالی وجودداشته است. آیا روندی قانونی برای رصد فعالیت هایی از این دست و جلوگیری از آن در دفتر موسیقی و وزارت ارشاد وجود دارد؟
یکی از وظایف وزارت ارشاد، نظارت بر صنعت موسیقی است و به طور کلی قدرت جلوگیری و بازدارندگی دارد و با توجه به حدود قانونی خود، اگر بخواهد، می تواند این کار را انجام دهد و جزو وظایف سازمانی اش، سلامت حوزه موسیقی هم هست.
اساسا وزارت ارشاد چقدر خود را درگیر این ماجرا می داند و آیا مبارزه با دلالی و مافیا در موسیقی جزو اولویت های این وزارت خانه هست یا خیر؟
یکی از برنامه های اصلی که بنده در برنامه معارفه ام اعلام کردم، این بود که در دوره مدیرت من، دفتر موسیقی، فضایی امن برای کسانی خواهد بود که سالم کار می کنند و فضایی ناامن برای دلالان و با همین روحیه، در آن مواردی که مربوط به بخش دفتر موسیقی می شد، دلالی ها را به نزدیک صفر رساندیم.
با چه روشی؟
در دوره هایی، افرادی که صاحب نفوذ بودند، چه در دفتر موسیقی چه در خارج از دفتر، با به تعویق انداختن صدور مجوزها به صورت عمدی یا سهوی، هرنمندان یا سرمایه گذاران را وادار می کردند که برای استفاده از لابی آنها، به عنوان واسطه، پولی بپردازند تا مجوز صادر شود. این باعث می شد که بخشی از بدنه دفتر موسیقی هم در این امر دخیل بود. در دوره مدیریت بنده، اقداماتی که برای سالم سازی فضا انجام شد، در چند سطح بود؛ نخست اینکه سامانه دفتر موسیقی را راه اندازی کردیم؛ خصوصا در بخش شعر دست دلال ها کوتاه شد، چون تمام اتفاقات به جای این که فیزیکی و حضوری انجام شود، از طریق سامانه انجام می شد. بنابراین اطلاعات صرفا در دفتر موسیقی محدود بود و این مسئله برای صاحبان حرفه، امنیت ایجاد می کرد.
در سطح بعدی و برای کل دفتر موسیقی سامانه در دست طراحی قرار گرفت که تا زمان حضور من دو بخش آن به بهره برداری رسید و تمامی فعالیت های دفتر موسیقی از طریق سامانه انجام می شد و حتی پیش بینی کردیم که بخشی از آن را براساس قوانین خدمات عمومی دولت، برون سپاری کنیم تا همه در هر جای ایران بتوانند تشکیل پرونده دهند و نیاز به حضورشان در دفتر موسیقی نباشد.
برای این برون سپاری، دلیل دیگری هم داشتید؟
بله، این که افراد در دفتر موسیقی حضور فیزیکی داشته باشند و رفت و آمد کنند، به خودی خود می تواند فساد ایجاد کند و دست دلال ها را وارد کند. جالب این جاست که در نیازمندی های آگهی همشهری، ستونی برای خرید و فروش شعر وجود داشت و پس از اقدامات ما، آن ستون تعطیل شد و دلالی شعر از بین رفت.
چطور دلالی شعر می کردند؟
اشعاری که از دفتر موسیقی وزارت ارشاد مجوز گرفته بود را خرید و فروش می کردند. کار دیگر ما، اصلاح قوانین بود که طبق آن می باید اثر مجوز گرفته را سریعا و ظرف 6 ماه تا یک سال، تولید کرده و ارائه دهند. در غیر این صورت پرونده بعدی را تشکیل نمی دادیم. این خود باعث شد که تعداد اشعار ورودی به دفتر کم و واقع بینانه شود.
این روند بعد از شما هم ادامه دارد؟
من اطلاعی ندارم. اما تا زمانی که بنده حضور داشتم، رعایت می شد و حتی در بخری مواقع با افرادی در داخل خود دفتر موسیقی برخوردهایی شد و آن ها به نهادهای رسیدگی به تخلفات معرفی شدند. بنابراین ما در آن دوره خیلی سختگیری کردیم و مدعی هستیم که یکی از سالم ترین دوره های دفتر موسیقی بعد از انقلاب را داشتیم و توانستیم سرمنشاء فساد و دلالی را که از دفتر موسیقی نشأت می گرفت، مهار کرده و جمع کنیم.
سازوکار دلال ها در دفتر موسیقی چطور بود، نمونه ای ذکر می کنید؟
بعضی از این دلال ها، امضای من یا آقای مرادخانی را جعل کرده و مجوزهایی را صادر می کردند یا موافقت هایی را با امضای ما ارائه می دادند. جالب این جاست که ادعا می کردند بخشی از پولی را که می گیرند، به مدیران دفتر موسیقی می دهند.
این که پول وارد صنعت موسیقی شود، خوب است، اما این دلالی ها یا عدم نظارت ها چقدر به روند رشد موسیقی در کشور آسیب می زند؟
آفت اصلی و سرمنشاء دلالی، حضور افراد غیرمتخصص در صنعت موسیقی است. به دلیل اقتصاد نسبتا پویای کنسرت ها و آلبوم ها، دلال ها در دوره ای وارد صنعت موسیقی شدند، بدون اینکه از اخلاق بهره ای برده باشند و یا اصول حرفه صنعت موسیقی را رعایت کنند که طبیعتا اگر روزگاری بازار صنعت موسیقی خوب نماند، این افراد هم به همان کارهای قبلی خود، یعنی ساختمان سازی و بازار ارز و دلار باز خواهند گشت. یعنی این ها بخشی از کسانی هستند که به غلط وارد این صنعت شده اند و متاسفانه نفوذ هم دارند و دلالی هم می کنند.
شیوه دلالی شان چطور است؟
فرض کنید اشخاصی با سرمایه ای وارد صنعت موسیقی شده اند و بعدا به عنوان تهیه کننده مجوز هم گرفته اند. یکی از کارهایی که این افراد انجام می دهند و صنعت موسیقی را فاسد می کنند، این است که با پیشنهادهای اغواکننده به خوانندگان می گویند قراردادهایی که با شرکت های دیگر دارند را فسخ کرده و یا نادیده بگیرند و با این شرکت ها قرارداد ببندند. این نخستین ترفند برای ناامن کردن و به نظر من به دلالی کشاندن صنعت موسیقی است.
چه اقدامات قانونی برای جلوگیری از این هرج و مرج پیش بینی شده است؟
خوشبختانه طرح شورای صیانت از حقوق هنرمندان موسیقی، تصویب شده و چند روز پیش هم اعلام کردند که تشکیل می شود. این اولین بار است که بعد از انقلاب یکی از ظرفیت های قانونی دفتر موسیقی احیا شده که این شورا وظیفه اش رسیدگی به تخلفات درون صنفی موسیقی است.
در حوزه توزیع و پخش هم دلالی وجوددارد؟
بله، اتفاقا یکی از مراحلی که دلالی زیادی در آن وجود دارد، مرحله توزیع و پخش آلبوم های موسیقی است. خود بنده آلبومی را تولید کرده و چون ایران نبودم، آن را به ناشری برای پخش سپردم. بعد از بازگشت، متوجه شدم که تنها 20 حلقه از آن فروش رفته است. برای من از این جهت جالب توجه بود که آن کار، خواننده معروفی داشت و از این رو به طور جدی ماجرا را پیگیری کردم و به گروهی شامل تعدادی از تهیه کنندگان رسیدم که به صورت غیرمحسوس، آلبوم هایی که در وزارت ارشاد مجوز می گرفت و امکان داشت از فروش خوبی برخوردار باشد را خریداری کرده و یا پخش آن ها را به عهده می گرفتند و در انبار دپو می کردند.
یعنی اصلا پخش نمی کردند یا بعد پخش می کردند؟
اصلا پخش نمی کردند یا خیلی محدود پخش می کردند و این کارها در انبار دپو می شد. یعنی در آن سال ده ها آلبوم در انبارها دپو شده بود، در حالی که قرار بود این ها توسط همان پخش کننده ها توزیع شود. در ازای اینها بازار برای آلبوم هایی که آن تهیه کنندگان تولید کرده بودند، خالی می شد. یعنی بر روی دکه ها یا فروشگاه های موسیقی، آلبوم هایی دیده می شد که خودشان تهیه کننده آن بودند. این مثال، یکی از روش های ناسالمی است که در صنعت موسیقی وجود دارد و من اسمش را دلالی می گذارم.
یکی از نکات دیگری که درباره آن حرف و حدیث فراوانی وجود دارد، بحث نظارت بر درآمدها و هزینه های کنسرت گذاران است. در این زمینه چه نظارتی توسط دفتر موسیقی وجود دارد؟
در زمینه کنسرت ها، دفتر موسیقی 3 نفر را می شناسد؛ نخست تهیه کننده یعنی شخصی که دارای مجوز رسمی از ارشاد است و مدیرمسئول موسسه است. دوم سرمایه گذار که می تواند تهیه کننده باشد یا از بخش خصوصی آمده باشد و سوم کنسرت گذار که به نوعی مدیریت کنسرت و اجرا را بر عهده دارد. از این میان، دفتر موسیقی فقط با تهیه کننده مرتبط است اما کسی که عمده کارها را انجام می دهد و سود اصلی را می برد، کنسرت گذار است که به صورت رسمی به ما معرفی نمی شود.
چرا از مدیران مسئول خواسته نمی شود که کنسرت گذار را معرفی کنند؟
اتفاقا در خرداد 93 بخشنامه ای در 8 بند صادر کردیم که تهیه کنندگان را موظف می کرد کنسرت گذار خود را به وسیله معرفی نامه ثبت شده در دفترخانه رسمی، به ما معرفی کنند. اما این بخشنامه با اعتراض کانون ناشران خانه موسیقی رو به رو شد.
این اعتراض را در راستای عدم شفافیت مالی و مالیاتی می دانید؟
بله. متاسفانه تهیه کننده خود را ملزم به رعایت قانون نمی داند که عموما به خاطر فرار از شفافیت مالی است. این در حالی است که دفتر موسیقی این ابزار را دارد که هر 4 سال در زمان تمدید مجوز، با بررسی تخلفات نسبت به تمدید پروانه تصمیم بگیرد اما این ابزار تا پیش از مدیریت بنده، به کار گرفته نمی شد و زمانی هم که ما شروع به تذکر رسمی با درج در پرونده کردیم، خواننده ای مثل حامد زمانی، نامه محرمانه ما را منتشر کرد.
تهیه کنندگان به صورت سالانه بیلان مالی مشخصی به شما ارائه نمی کنند؟
خیر. بیلانی ارائه نمی شود و تنها ابزار دفتر موسیقی که ابزار مهمی هم هست، نظارت بر قیمت گذاری کنسرت ها و آلبوم هاست.
چرا از این ابزار استفاده نمی شود؟
مهم ترین دلیل آن، کمبود نیروی انسانی است و این که ما نیروی نظارتی متخصص در دفتر موسیقی نداریم.
مگر می شود گردش مالی به این بزرگی در جریان باشد و هیچ گونه بازرسی و نظارتی نباشد؟
اتفاقا در بند آخر همان بخشنامه ای که اشاره کردم، آمده بود دفتر موسیقی از این به بعد از دفتر شرکت های بازدید به عمل خواهد آورد که همین موضوع هم مورد اعتراض شدید کانون ناشران قرار گرفت.
دلیل اعتراض آنها چه بود؟
دلیل متقنی ندارند. اما می دانیم که بیش از 90 درصد تهیه کنندگان حتی یک دفتر هم ندارند و در پوشه مجوزشان زندگی می کنند. مدیران این شرکت ها در راهروهای دفتر موسیقی، دفتر دارند و سربرگ خود را خرید و فروش می کنند.
مقصودتان از خرید و فروش چیست؟
در راهروها به دنبال کسی می گردند که بخواهد مجوز بگیرد، به او پیشنهاد می کنند که با سرمایه خود آن شخص و در ازای وجهی که می گیرد، سربرگشان را در اختیار او قرار دهند و آلبومش را تهیه کنند. درواقع امروزه تهیه کنندگان سرمایه گذاری نمی کنند و خود اشخاصی که می خواهند خواننده شوند، سرمایه را می آورند و ناشر فقط آن را پخش می کند.
شما اطلاعی از دستمزدهایی که در کنسرت ها جابجا می شود، دارید؟
قیمت ها بسیار نجومی و بالاست و متاسفانه بار اصلی درآمد نجومی خوانندگان و کنسرت گذاران روی دوش مردم است. در همین تهران، خوانندگانی هستند که برای هر سانس، دستمزدی بین 60 تا 70 میلیون تومان می گیرند و این در حالی است که نوازنده همان گروه که اتفاقا اعتبار و هنر بیشتری از خواننده دارد، 500 هزار تومان دستمزد می گیرد و متاسفانه نظارتی هم بر این بازار وجود ندارد.
راه حل چیست؟
راه قانونی نخست، همان ظرفیت داخلی است که وزارت ارشاد با همکاری صنف، بر این بازار نظارت کند و قیمت ها را تعدیل کند. البته راه دومی هم هست و آن ورود سازمان بازرسی کل کشور به این موضوع است که مسلما راهگشا خواهد بود و امکان فرار و مماشات را خواهد بست.