نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب میشود و در برخی دیگر از کشورها یعنی تاجیکستان، روسیه، قرقیزستان، قزاقستان، سوریه، کردستان، گرجستان، جمهوری آذربایجان، آلبانی، چین، تاجیکستان، ترکیه، ترکمنستان، هند، پاکستان و ازبکستان تعطیل رسمی است و مردمان آن جشن عید را برپا میکنند.جشن نوروز با تحویل سال یا لحظه برابری اعتدال بهاری آغاز میشود؛ لحظهای که خورشید در سیر ظاهری خود در ابتدای برج حمل، از استوای زمین گذشته و به شمال آسمان میل میکند.
ایرانیان باستان از نوروز به عنوان «ناوا سرِدا» به معنی سال نو یاد میکردند. مردمان ایرانی آسیای میانه در دورههای سغدیان و خوارزمشاهیان، نوروز را نوسارد و نوسارجی، به معنای سال نو مینامیدند.منشا و زمان پیدایش نوروز، به درستی معلوم نیست. برخی روایتهای تاریخی، آغاز نوروز را به بابلیان نسبت میدهد. طبق این روایتها، رواج نوروز در ایران به سال ۵۳۸ (قبل از میلاد) یعنی زمان حمله کوروش بزرگ به بابل باز میگردد.
همچنین در برخی روایتها، از زرتشت بهعنوان بنيانگذار نوروز نام برده شده، سنگنگارهای در تخت جمشید که نمادی از نوروز زرتشتیان را نشان میدهد. در اعتدال بهاری در روز نخست نوروز، نیرو و توان شیر و گاو در حال نبرد برابر است. شیر نماد خورشید و گاو نماد زمین است.
براي روشن شدن لايه هاي اين آيين كهن با دكتر زاگرس زند تاريخ دان و ايران شناس به گفت و گو نشسته ايم كه در زير مي خوانيد:
در مورد پيشينه نوروز و اسطوره هاي آن سخن بسيار است اما اين پيشينه از سوي شما چه طور تعريف مي شود؟
نوروز جشني است كه وقتي شما مي خواهيد بررسي كنيد به پيشينه و ريشه هاي اسطورهشناختي آن مي رسيد و مي بينيد كه قضيه خيلي پيچيده تر از آنچه كه گمان مي رود است، تا آنجايي كه من كند و كاو كرده ام خيلي بيشتر از آن چيزي كه نوشته و گفته مي شود درباره نوروزازسوي ايرانشناسان و فرهنگ پژوهان، نوروز كار براي انجام دادن دارد و نكات اسطوره شناختي و فرهنگ جالبي دارد، به اين معنا كه از يك سو اسناد تاريخي كه بخواهد مشخصا در مورد نوروز سخن بگويد.
پيش از دوران اشكاني و ساساني به لحاظ شمار اندك و كمي مبهم و گنگ مي شود، از سوي ديگر من معتقدم كه ما با جشن نوروز مواجه نيستيم بلكه با جشن هاي نوروزي طرف هستيم يعني از ميانه اسفند ماه تا پايان فروردين ماه شايد نزديك به دو ماه ما در ايران باستان جشن ها و آيين ها و مراسم و باورها و كارهاي دسته جمعي، خانوادگي و باور ملي مربوط به نوروز داشتيم، براي نمونه چهارشنبه سوري، خود نوروز، 13 به در و... همه اينها شايد جداي از هم انگاشته بشود اما اگر كسي بخواهد روي هر كدام از اين موضوعات كار كند اگر به ديگري توجه نداشته باشد گمراه ميشود و كار مي ماند.
يعني اين جشن ها از يك مقطعي شروع مي شد و به مقطعي ختم مي شد؟ مثلا از سده شروع مي شود و به سيزده به در ختم ميشود؟
اين را ما به لحاظ اسطوره شناختي مي توانيم به هم ارتباط دهيم، به لحاظ اسطوره شناختي به نقاط مشترك بر مي خورند، در شرق فلات ايران آنجايي كه خاستگاه آرياييان نخستين و هند و ايراني بود مي توانيم با توجه به باورهاي كهن آنها با توجه به دنيا پرستي كه داشتند و باور مقدس فرورهرهاي درگذشتگان خودشان، هر كدام از اين خاندان ها در پايان سال يك آيين هاي ويژهاي به پاسداشت اين فرورهرها برگزار مي كردند.
اين فرورهرها نامشان مانده روي ماه فروردين، واژه فروردين كه يك واژه اوستايي است به معني فروشي هاست يعني جمع فروشي جمع فروهر، اين فرورهرها در واقع درگذشتگان هر كدام از اين تيره و تبارهاي آريايي بودند كه باور بر اين بوده كه سر سال اين ها به خانههاي خودشان بر مي گردند به سراپرده ها، روستاها و به آن آتشي كه هر كدام از اين خاندان ها داشتند سر مي زدند به نوعي هم اين بازماندگان نياز داشتند به حضور آن ها و هم آن ها نياز داشتند به بازماندگان با توجه به نذر و نيازهايي كه مي شده، پس اين ماه فروردين در واقع ماه درگذشتگان و نياكان و فروهرهاي مقدس است.
از خرد و كلان تا خود اهورامزدا پس اين كارهايي هم كه انجام مي شده بيشتر جنبه اسطوره اي و آييني و ديني داشته و در دين زرتشت اين فرورها مقدس ميشوند و اين نام ها به آنها باز مي گردد يك روزهاي ويژه اي را براي آن در نظر مي گيرند، ما بازمانده اين آيين را در همين پنجشنبه آخر سال مي بينيم.
همين پنجشنبه آخر سال كه ما ايراني ها براي حضور در مزار درگذشتگان مي گيريم؟
بله همين است و مي بينيد كه شلوغ ترين روزها اين روز است، دليلش چيست؟ چرا بايد آخر سال ما توجه كنيم به درگذشتگانمان و برويم آنجا آبوجارو كنيم و نذر و نياز كنيم و مراسمي را بگيريم.
به گمان من اين بازگشت و پيدا كردن آتش به چهارشنبه سوري بازمي گشته، يعني دو بار براي درگذشتگان مراسم برگزار مي شد؟
دقيقا همين هست چهارشنبه سوري هم در واقع روشن كردن آتش ها و برگزار كردن نيايش ها و جشن هاي دسته جمعي بوده كه روزها و شبهاي پيش از نوروز از يك شب پيش از نوروز تا پنج شب پيش از آن برگزار مي شده و هم اكنون هم در غرب ايران و كوه هاي كردستان ايران وعراق آن ها چهارشنبه سوري را نمي گيرند همين شب پيش از نوروز را آتش افروزي مي كنند.
روي تپه ها، يعني همان چه كه در گذشته ايران باستان بوده حال بعدا كه گذشته نام چهارشنبه روي آن گذاشته شده و يك مقدار فاصله افتاده و شده چهارشنبه سوري، در واقع جشن سوري بوده شما در فرهنگ معين ببينيد مي گويد جشن سوري نمي گويد چهارشنبه سوري اين روشن كردن آتش چه در همان روزهاي پيش و چه در روزهاي سال نو راهنمايي بوده براي آمدن فرورهرها به سرزمين هاي آريايي كه از سوي آسمان به سوي زمين مي آيند.
از سوي ديگر خود آتش نماد اهورامزدا و كهن تر از آن نماد ميترا و همين طور خود ايزد آذر همه اين ها براي آريايي ها و ايراني ها بسيار سپند و مهم بوده و در زمان خاصي اين آتش را روشن مي كردند و نيايش مي كردند و از آن انرژي و گرما و خيلي چيزهاي ديگر مي گرفتند.
بسياري مي گويند چهارشنبه سوري جشن زرتشتي نيست و به ميتراييسم ايراني باز مي گردد اين نظر درست است؟
ما اصلا آنچنان كه بعضي ها مي گويند نميتوانيم تفكيك بگذاريم بين باورهاي مهري و باورهاي زرتشتي، اين مقداري با سهل انگاري و سادهانگاري همراه است كه من زياد با آن موافق نيستم، يعني باورهاي آريايي ايرانيان دوره به دوره با هم آميخته و تركيب بندي مي شود و نام تازه اي مي گيرد و دورههاي بعد دوباره تفسير مي شود، شما با يك تيره ويژه يك دست و يگانه در ايران زمين روبرو نيستيد، ايران زمين يك سرزمسن بسيار بزرگي بوده با باورها و آيين ها و سنت ها و دين هاي گوناگون و رنگ به رنگ كه همه اين ها ريشه مشترك داشتند كه نيرومند و ستبر است.
اما تفاوتهايي هم با هم داشتند كه ريشه در سنت هاي گوناگون دارد حتي ريشه در آيين ها و سنت هاي پيش آريايي در فلات ايران و همسايه هاي فلات ايران، از اين رو شما با جشن نوروز به اين سادگي نمي توانيد روبه رو شويد مگر با ديد مردم شناسي، بله مردم شناسان مي توانند بررسي كنند كه الان ايراني ها چطور نوروز را برگزار مي كنند، بلوچ ها و تاجيك ها و تالشي ها و كردهاي سوريه چطور سفره هفت سين مي چينند و چه چيزهايي مي گذارند سر سفره و ... اين ها بررسي هاي مردم شناسي است كه خيلي هم ارزشمند است.
اما از نظر آييني اين بحث پردامنه اي است مثلا نوعيد، هر كسي كه در سال گذشته درگذشته اي دارد مي گويند اين ها ديگر نوروز ندارند يعني باز همان نخستين سالي است كه براي درگذشته مهم است اما الان مردم اين باورها را ندارند و فراموش شده، اين ها نشان ميدهد آيينها به جا مانده و بعد دگرگون مي شوند در باورهاي جديد.
اما اين مراسم فكر كنم همچنان هم وجود دارد، الان در نوعيد خانواده هاي ايراني آجيل پذيرايي نمي گذارند خرما مي گذارند اقوام به ديدارشان مي روند، اين مراسم نوعيد الان با قبل تفاوت هاي زيادي داشته؟
ببينيد منظور من اين است كه مي خواهم نشانههايي به شما بدهم كه الان هم دارد برگزار مي شود و ارتباط به نياكان و درگذشتگان دارد من نوعيد و پنجشنبه آخر سال را نشانه آوردم و اين كه كسي كه در گذشته اي دارد در سفره هفت سين عكس او را مي گذارد. اين ريشه در همان باورهاي كهني دارد كه در آگاهي فراموش شده و اما در ناخودآگاه ما موجود است يعني سينه به سينه منتقل شده است از سوي ديگر اين 10 روز پايان سال هم به فرورهرها اختصاص داشته، يك نكته ديگر هم پايان سال و آغاز سال است كه روزهاي گاهنبار آفرينش آدم هستند.
در آيين هاي اديان باستان و زرتشتي 6 مرحله آفرينش ترسيم شده مرحله نخست آسمان است سپس آب و بعد زمين و سپس گياهان و جانوران و انسان، هر كدام از اين مراحل كه آفريده مي شد يك روزهاي ويژه اي در سال مربوط به آن بوده و ايراني ها نيايش مي كردند و سفره هاي ويژه اي مي انداختند و سپاسي داشتند به درگاه خدا كه اين آفرينش انجام شده، آدمي واپسين آفرينش اهورامزداست و از همه هم كامل تر است زماني كه آفريده مي شود آفرينش كامل مي شود و اين در پايان سال است و روز ويژه اش پايان سال است.
اين هم دوباره همراه مي شده با اين جشنهاي نوروزي، مي توان ريشه هاي فراوان اسطوره شناختي را در ايران باستان در پايان سال و آخر سال پيدا كرد كه انجام مي شده اين نشان ميدهد كه اين روزها روزهاي مهمي بوده و در اساطير و شاهنامه هم كه مي بينيد خيلي از كارهايي كه پادشاهان ميخواستند انجام دهند يا در اوايل نوروز بوده يا اين كه تاج گذاري ها و پيروزي ها را منسوب مي كنند به روزهاي نوروز.
اين تحول طبيعت و نو شدن روز براي ايراني ها مهم بوده و باعث مي شده اين مراسم ها و جشن ها را به آن منتسب كنند يا اين اتفاقات افتاده بوده و مصادف شده بود با نوروز؟
ببينيد اين كه گفتم نوروز يك جشن ويژه و پيچيدهاي است براي اين كه لايه هاي گوناگوني روي هم سوار شده و هر كدام از آن ها نوروز را تقويت كرده براي ماندگاري و گسترش آن، اين ها كه گفتم يك بخشي از اين ريشه هاي اسطوره اي است اما ريشههاي طبيعي و زيستي و زيست بومي محكمي هم دارد، شما خيلي از جشن هاي گوناگون ايران زمين را داشتيد كه در جاهاي ديگري از سال برگزار ميشده كه خيلي پيوندي با طبيعت نداشته و اين نكته براي آن ها باعث شده كمي از تقويت آنها كاسته شود.
اما براي نوروز ريشههاي طبيعي و زيستي و اين كه بهار مي آيد و شكوفه درختان نو مي شود و دام ها زاد و ولد ميكنند و زياد مي شوند كه براي آريايي ها مهم بوده و چراگاهها سرسبز ميشده و اين گردش زمين و ستاره ها گاهشمار تازه اي را ايجاب مي كرده، براي كشاورزان گرم شدن هوا و كشت و كار اهميت داشته و اين دهقانان و كشاورزان خيلي به اين جشن ها اهميت ميدادند بعد آرام آرام اين جشني كه براي كشاورزها و دامدارها بوده تبديل مي شود به جشن ويژه شاهان كه بارعام مي دهند و تا دوره پهلوي هم اين بار عام و سلام نوروز ادامه داشته .
البته الان هم هست، شما درست گفتيد نوروز به خاطر اين كه زمان بسيار ويژه اي است به لحاظ زمين شناختي و ستاره شناختي و طبيعت زمين كه اعتدال ربيع در آن است و اتفاقات ويژه اي كه در آسمان و زمين مي افتد كه خارج از آداب و فرهنگ است مورد نظر است، ايرانيان چون تيزهوش بودند زود علوم را فراگرفتند چون نياز داشتند اين ها را زود دريابند، نوروز زمان مقدس است ولي به گمان من هنوز هم كه هنوز است همان ريشه هاي اسطوره اي مهم است.
به هر حال طبيعتي دگرگون مي شود و بهار مي آيد و خب اين چه ويژگي خاصي مي تواند داشته باشد كه در طول قرن ها و سده ها ماندگار شده باشد براي مردم؟
اين به تنهايي نمي تواند به يك جشن بزرگ و مهمي كه هزاره ها بگذرد و اديان عوض و گاهي با آن مخالفت و مردم آن را نگاه دارند تبديل شود، در حال حاضر خود ما با عيد شما مبارك و سال نو شما مبارك از اين مهم عقب نشيني مي كنيم و فرو كاسته مي شود به اين تعبير و انگار كه يك ترم عوض شده اين يعني به قراردادهاي اجتماعي خيلي جديد فرو كاسته مي شود و نگراني من است، اين جشن نوروز است.
جشن بسيار كهن و ما بايد نوروز را به هم شادباش و خجسته باد بگوييم و اين نوروز است كه ويژه است و اين نوروز است كه يكي از ركن هاي پيوستگي ايرانيان در سپهر فرهنگي شان است در ميان 25كشور وجود نوروز و آيينهاي نوروزي نشان مي دهد كه ما چه همبستگي تاريخي با هم داشتيم و از اين به بعد هم مي توانيم داشته باشيم و مشكلات سياسي و اقتصادي مان را با هم مي توانيم حل كنيم و هويت مشترك ملي و فراملي كه نوروز و زبان فارسي و شاهنامه براي ما ايجاد مي كند تكيه و پافشاري كنيم از اين رو به نظر من نوروز جشن بسيار مهمي است و خيلي لايه هاي پنهاني گوناگوني دارد كه ما مي توانيم بشماريم مثل اسطوره شناسي، ديني، زيستي، طبيعي و از سوي ديگر اقتصادي، اجتماعي، سياسي، هنري و بعد هويت فرهنگي و هويت ملي همه اين ها لايههايي هستند كه اين را تقويت ميكنند .
همه آن ها هم درست انتخاب شده اند و هر كدام هم بجا بوده و هر كدام از اين ها به تنهايي مي توانسته براي هر ملتي در هر كجاي جهان يك جشن خوب ايجاد كند و حالا ما همه اين ها را با هم يكي كرده ايم شايد يك مقدار از روي ناداني و يك مقدار از روي نشناختن تاريخ و اسطوره شناسي و يك مقدار از روي غرض و مرض ريشه هاي باستاني خيلي از امورات ما بخواهد حذف شود يا ناديده گرفته شود.
و نفس ماندگاري و پويايي اين آيين ستبر چيست؟
از اواخر اسفند و جشن هاي آن تا سيزده به در و حتي پس از آن همه جشن هاي ويژه نوروز بوده و همه هم ريشه در اين دارد كه ما يك سال را نمادي از 12 هزار سال تمام هستي مي دانيم در اساطير كهن ايران تمام هستي از آغاز تا فرجام 12 هزار سال است 12 هزاره است كه در هر 1000 سال يك منجي مي آيد تا اين كه به فرجام هستي برسد اين 12 هزار سال نمادينه مي شود .
در 12 ماه سال يعني يك سال از آغاز تا پايان نمادي هست از آغاز آفرينش تا فرجام و اين كه آدميان خويشكاري خود را انجام داده باشند و در جبهه اهورامزدا باشند و با ديو و سياهي جنگيده باشند پس اين آغاز و فرجام هم مهم است و حالا اين 12 ماه نمادينه ميشود در 12 روز نخستين سال يكم تا 12 فروردين روز 13 از اين رو تعطيلي و فراغ و جشن و شادي و به طبيعت رفتن است كه اين خويشكاري انجام شده و ما باز برمي گرديم به آغوش طبيعت و روز نخستين تا دوباره بخواهد نظم ديگري در هستي برقرار شود و اين ها همه نمادها و نشانههايي هستند.
از باورهاي بسيار كهن آرياييها و همين طور بوميان فلات ايران براي همين كسي نميتواند بگويد نوروز جشني است صرفا آريايي يا جشني صرفا زرتشتي يا جشني مختص گروه خاص همه نادرست است، تلفيقي از همه است و اين هنر ايراني بوده و اصلا فرهنگ ايراني هنرمند بوده و ستيزي با چيزي نداشته چون ما نژاد پرستي نداشتيم در ايران و تعصب روي چيز خاصي نداشتيم و با خرد برخورد كرديم با هر چيز و خرد ايراني اين را پذيرفته و نگاه داشته و تقويت كرده و ما هم اگر آدم هاي خردمندي باشيم در اين روزگار احترام مي گذاريم و پاسداري مي كنيم و ريشه ها را مي شناسيم و اين را تحريف يا مصادره به مطلوب نمي كنيم.