ایران خبر - حقه های ساده روانشناسی برای نفوذ در دیگران

همین که صبح از خواب بلند شدید و هنوز روزتان را شروع نکردید، یک دفعه ترانه‌ای خاص توی سرتان می‌خواند و شما هم به طبع آن را زمزمه می‌کنید.

به گزارش ایران خبر ،هر آدمی رفتار خاص خودش را دارد و یک جورهایی توی دنیا منحصربه‌فرد است اما روانشناس‌ها همیشه به دنبال پیدا کردن شباهت‌های ذهنی و روانی هم بین آدم‌ها بوده‌اند، الگوهایی ذهنی و رفتاری که نشان می‌دهد خیلی از رفتارهای آدم‌ها به شرایط و محیط بستگی دارد و اگر موقعیت یکسانی درست شود، شاید رفتارها هم یکسان باشد. با این فرضیه است که حقه‌های روانشناسی و ترفندهای ارتباط گرفتن با دیگران باب شدند. روش‌های ساده این پست به شما کمک می‌کنند خیلی راحت‌تر از قبل توی موقعیت‌های خاص از پس خودتان بربیایید!

وحالا حقه های روانشناسی:

یک حقه عجیب برای روزهای دورهمی دوستانه. اگر روزی مشغول بازی سنگ، کاغذ، قیچی شدید و برد و باخت آن برایتان خیلی مهم بود می‌توانید از این حقه استفاده کنید. درست قبل از شروع بازی سریع از طرف مقابل یک سؤال ساده بپرسید. هر چه که بود فرقی ندارد مهم این است که ساختار ذهنی او را به هم بریزید. خیلی از آدم‌ها در این موقعیت بعد از جواب دادن به سؤال ” قیچی ” را انتخاب می‌کنند. پس بعد از سؤال شما دیگر تکلیفتان روشن است. یک کاغذ یا سنگ!

اگر می‌خواهید حرف‌هایتان به دل کسی بنشیند و روی طرف حسابی تأثیر داشته باشید کافی است موقع ادای کلمات سر تکان بدهید. اصل ” تکان دادن سر” یکی از معجزه‌های ارتباط با دیگران است. شما با این کار یک پیام مهم می‌فرستید. این که ” هر حرفی من می‌زنم صحیح است!” طرف این پیام را می‌گیرد و او هم به تأیید شما شروع به سر تکان دادن می‌کند. اینجاست که شما بازی را برده‌اید!

روزهایی هستند که احساس می‌کنید ایستگاه مترو شلوغ‌تر از همیشه است یا ازدحام خیابان‌ها و آدم‌های توی پیاده‌روها برایتان آزاردهنده است و غیر معمول. هر وقت به این احساس رسیدید سعی کنید فقط به رو به رو نگاه کنید نه به آدم‌ها. درست به مسیر جلوی رویتان خیره شوید. همین! شما با این کار به دیگران القا می‌کنید که برایتان راه را باز کنند. مسئله این است که ما در جاهای شلوغ به صورت ناخودآگاه همراه مسیری می‌شویم که دیگران طی می‌کنند نه مسیری که خودمان می‌خواهیم. نگاه کردن به دیگران به صورت غیر اختیاری بدن را به سمت مسیر آنها می‌کشاند. اما نگاه به رو به رو باعث می‌شود دیگران به دنبال شما بیایند!

اگر فکر می‌کنید که کسی از شما زیاد خوشش نمی‌آید می‌توانید با یک ترفند ساده با او کنار بیایید. فقط کافی است در یک فرصت مناسب از او بخواهید که مداد یا هر وسیله ساده دم‌دستی دیگری را به شما قرض بدهد. افراد از یک طرف به صورت ناخودآگاه اصلاً مایل نیستند به کسی که دوستش ندارند کمک کنند اما از طرف دیگر خواسته شما آن قدر ناچیز و جزئی است که کسی روی نه گفتن را هم ندارد. دست آخر این ترفند ساده طرف مقابل را به این نتیجه می‌رساند که شما آن قدر هم که او فکر می‌کرد آدم بدی نیستید!

برای این که اعتماد دوستی را به خودتان جلب کنید کافی است در زمان یک مکالمه ساده جمله‌ای از خود او را برایش نقل کنید. عبارت ” به قول خودت ” را هم که بیاورید دیگر یخ طرف آب می‌شود و فکر می‌کند شما همیشه با همین دقت به حرف‌های او گوش می‌دادید. فقط یادتان باشد که زیاده‌روی نکنید و دیگر خیلی از این “به قول خودت ها ” به کار نبرید که دستتان رو نشود.

اگر مطمئن هستید به محض ورود به مکانی و دیدار با کسی به خصوص یک غریبه لازم است که با او دست بدهید حتماً از قبل برای گرم کردن دست‌هایتان به فکر باشید! شاید باور نکنید اما یکی از اصول ارتباط گیری مؤثر با غریبه‌ها داشتن دستانی گرم است. گرمای دست‌ها خودش جوی دوستانه درست می‌کند و سرمای انگشت‌ها برخلاف آن هر صمیمیتی را می‌شکند.

حتماً برای شما هم پیش آمده که توی جمع سنگینی نگاه کسی را روی خودتان احساس می‌کنید. این جور وقت‌ها برای این که از دست نگاه خیره طرف راحت بشوید و بتوانید به راحتی نفستان را قورت بدهید کافی است فقط یک خمیازه بکشید و کمی جابه‌جا شوید. حتم داشته باشید که آدم خیره هم پشت شما یک خمیازه می‌کشد و نگاهش را بر می‌دارد!

همین که صبح از خواب بلند شدید و هنوز روزتان را شروع نکردید، یک دفعه ترانه‌ای خاص توی سرتان می‌خواند و شما هم به طبع آن را زمزمه می‌کنید. آهنگ آشنا در همه روز هم ول کن شما نیست. یک بیت مشخص که از صبح توی سرتان صدا می‌دهد و هیچ اختیاری برای فراموشی آن ندارید. این جور وقت‌ها فقط یک کار مفید است. سریع بیت آخر ترانه را یادتان بیاورید. طبق یک اصل روانشناسی مغز انسان بیشتر کارهای ناتمام را به خاطر می‌آورد و با تمام شده ها زیاد کاری ندارد. پس اگر بیت آخر ترانه یادتان بیاید دیگر مغز راهی غیر از فراموشی آن ندارد!