از بازیگری تا گارگردانی؛

بهنوش بختیاری مستندی درباره شهدا می سازد

روزنامه هفت صبح , 30 فروردين 1395 ساعت 16:41

بهنوش بختیاری از آن دسته بازیگرانی است که که ارتباط با مردم را خیلی دوست دارد و دراین میان مخاطبانش بسیار صادقانه حرف می زند.


به گزارش ایران خبر،  بهنوش بختیاری از آن دسته بازیگرانی است که که ارتباط با مردم را خیلی دوست دارد و دراین میان مخاطبانش بسیار صادقانه حرف می زند. بختیاری اعتقاد دارد که خدا به او برای روز به روزش لطف کرده و بلاهای زیادی را از سرش گذارنده است.

فکر می‌کنم سال گذشته یکی از شلوغ ترین سالهای زندگی‌ات بود. خیلی بیشتر از همیشه پر کار بودی در حوزه‌های مختلف و می‌خواهم بدانم چقدر از خودت راضی بودی؟

خیلی راضی هستم. این شکل زندگی را خودم برای خودم درست کردم و طبیعتا آن‌رادوست دارم. من علایقی دارم که باید آن ها را پیدا کنم و ببینم در چه کاری می توانم بهترین باشم. وقتی معروف باشی پیشنهادی متفاوتی به تو می‌شود. به من هم پیشنهادت زیادی شد از بیزینس تا مد و لباس و کارهای خیریه. برای همین بود که در سال گذشته من را در حوزه های مختلف دیدید.

 خیلی ها به من می‌گویند بالاخره تو چه کار می‌کنی؟ باید بگویم تجربه های من تمامی ندارد و دوست دارم همه چیز را تجربه کنم. دوست دارم زندگی پر محتوایی داشته باشم و برای همین سعی‌ام را می‌کنم در تمام کارهایی که دوست دارم ورود پیدا کنم و ببینم می توانم موفق باشم یا نه. اما کاری که در موردش خیلی جدی تر شدم بازیگری است. شاید خنده دار باشد ولی بعد از 18 سال کار مداوم تازه بازیگری دارد برای من جدی می‌شود.
 
می‌خواهم درمورد شهدا مستند بسازم/ روشنفکران از دانش و سواد فقط گیر دادن را یاد گرفتند
 
در میان بازیگران مرد هم ما رضا کیانیان را داریم که به قول خودش هیچ وقت پیر نمی‌شود و دوست دارد همه حوزه ها را امتحان کند. 

من احساس می‌کنم چیزی به نام پیری وجود ندارد. این دنیا به ما هدیه داده شده و باید از آن استفاده کنیم. از این همه کار حالم خوب می‌شود، واقعا برایم اعتیاد است و من این اعتیاد را دوست دارم. فکر میکنم روح بزرگی دارم که در کالبدم نمی‌گنجد و حس می‌کنم روحم با چیزهای کوچک ارضا نمی‌شود.من جاه طلبی های زیادی دارم به جهت روحی تا خودم را قوی تر کنم و اصلا در زندگی مشکلی ندارم برای همین فکر می‌کنم مشکل روحی دارم!(خنده)

یعضی از آدم ها وقتی سر خودشان را خیلی شلوغ می‌کنند برای این است که خلائی را پر کنند یا از فکر کردن، به چیزی فرار کنند. برای تو که به این صورت نبوده؟

نه، من در زندگی شخصی ام هیچ مشکلی ندارم اما خلاء من روحم است. فکر میکنم روح بزرگی دارم که در کالبدم نمی‌گنجد و حس می‌کنم روحم با چیزهای کوچک ارضا نمی‌شود. من جاه طلبی های زیادی دارم به جهت روحی تا خودم را قوی تر کنم و اصلا در زندگی مشکلی ندارم برای همین فکر می‌کنم مشکل روحی دارم!(خنده)وقتی دیدم از هیچ چیزی راضی نمی‌شود دکتر رفتم، فکر کردم ایرادی دارم حتما! مدتی روانکاو داشتم و یک سری حرف‌های کلیشه‌ای می‌شنیدم که اصلا برایم قانع کننده نبود. آن دکتر باعث شد خودم به خودم بیشتر فکر کنم.

آدمی هستی خیلی در چشم هستی و معمولا درباره زیاد حرف می‌زنند. این موضع آزارت نمی‌دهد،سعی نکردی تا الان کاری کنی که توجه مردم را نسبت به خودت کمتر کنی؟

والا خودم هم نمی‌دانم. خیلی ها می‌روند مصاحبه می‌کنند، ویدئو می‌گیرند و این همه کار انجام می‌دهند هیچ مسئله ای برایشان بوجود نمی آید اما کافیست که من یک مصاحبه دو دقیقه رادیویی کنم . همه جا پخش می‌شود و سر صدا درست می‌شود. درست می‌گویی آدم تو چشمی هستم و باید یه کم مراقب تر باشم اما این باعث نمی‌شود که کارهایی که دوست دارم انجام ندهم. آن روز که آدم نگران قضاوت دیگران باشد و کار درستی که دوست دارد انجام ندهد روز مرگ اوست. اما خب متاسفانه یک سری حواشی در ذات ما ایرانی‌هاست که برای کسی که می خواهد پیشرفت بکند و بالا برود اینقدر سنگ اندازی می‌کنیم و تحقیرش می‌کنیم تا هم قد خودمان بشود و بالا نرود.من از دورو بودن و غیبت کردن متنفرم و یکی از دلایل اینکه دوست صمیمی ندارم این است که گویا دوستی ها فقط برای غیبت شکل می‌گیرد. انگار دو نفر متحد می‌شوند تا علیه دیگری عمل کنند.

     
            می‌خواهم درمورد شهدا مستند بسازم/ روشنفکران از دانش و سواد فقط گیر دادن را یاد گرفتند
 
من فکر می‌کنم بیشتر از مردم انگار این همکاران تو هستند که گاهی باعث اذیتت می‌شوند وموانعی برای جلو رفتنت می‌شوند؟!

دقیقا من امسال خیلی بیشتر از همیشه دلم شکست. مواجهه‌ با آدم‌هایی که جلوی من قربان صدقه می‌رفتند اما پشت سر چیز دیگری می‌گویند،خیلی برایم دردناک است. من از دورو بودن و غیبت کردن متنفرم و یکی از دلایل اینکه دوست صمیمی ندارم این است که گویا دوستی ها فقط برای غیبت شکل می‌گیرد. انگار دو نفر متحد می‌شوند تا علیه دیگری عمل کنند. امسال وقتی من برای جشنواره فیلم فجر کاندید شدم یکی دوستی که من فکر می‌کردم خیلی نازنین است پشت سرم گفته بود نه استعداد دارد نه بازی بلد است، فقط دیدند که فالوئرهای اینستاگرامش زیاد است کاندیدیش کردند!

 این حرف در میان جمعی از همکاران گفته می‌شود و همه هم تائیدش می‌کنند و کسی نمی‌گوید که بابا بگذار فیلم را ببینیم شاید ته استعدادی در وجود این فرد باشد. بعد از این غیبت همان آدم به من زنگ می زند و می‌گوید عزیزم! خیلی خوشحال شدم که خبر کاندید شدنت را شنیدم. تماس او که من را خیلی اذیت می‌کند و ناراحتم می‌کند. دوست داشتم به خودم بگوید بهنوش جان من فکر می‌کنم به خاطر فالوئرهایت کاندیدت کردند تا اینکه پشت سرم آن را بگوید و در رویم چیز دیگری! یا کس دیگری که برای برای من بت بود و من نمایشگاه نقاشی اش می‌رفتم اما دیدم در اینستاگرامش  پستی گذاشته و مسخره ام کرده، خب من فکر می‌کردم شما خیلی فرهیخته هستی و همیشه افتخار می‌کردم که با شما آشنا هستم اما الان برای من ریختی! 

فکر می‌کنم کسی که اینقدر سعه صدر ندارد و موفقیتدیگران را نمی‌تواند ببیند احتمالا هنرش هم دزدی و عاریه ای است و چند سال دیگر مشخص می‌شود. امکان ندارد باسواد واقعی این طور صبحت کند. چون باسواد واقعی با ایمان است. این جور روشنفکرها از سواد یاد گرفتند گوشه خیابان بایستن ببیند چه کسی ردی می‌شود تا یک گیری به او بدهند. من که کسی نیستم اما این موضوعات را هیچ وقت درک نکردم و نمی‌کنم.

 امسال وقتی من برای جشنواره فیلم فجر کاندید شدم یکی دوستی که من فکر می‌کردم خیلی نازنین است پشت سرم گفته بود نه استعداد دارد نه بازی بلد است، فقط دیدند که فالوئرهای اینستاگرامش زیاد است کاندیدیش کردند! این حرف در میان جمعی از همکاران گفته می‌شود و همه هم تائیدش می‌کنند و کسی نمی‌گوید که بابا بگذار فیلم را ببینیم شاید ته استعدادی در وجود این فرد باشد. بعد از این غیبت همان آدم به من زنگ می زند و می‌گوید عزیزم! خیلی خوشحال شدم که خبر کاندید شدنت را شنیدم. تماس او که من را خیلی اذیت می‌کند و ناراحتم می‌کند.

اینستاگرام برایت بیشتر محل حاشیه سازی بوده و فکر می‌کنم این اتفاقا مجازی خیلی ناراحتت می‌کند. یک صمیمت عجیب و غریبی در پست هایت دیده می‌شود فکر نمی‌کنی این میزان صداقت شاید برای مخاطبان لازم نباشد. اینکه همه چیزها گفته شودو همه اتفاقات به اشتراک گذاشته شود. 

دقیقا همینطور است که می‌گویی. البته حجم کسانی که ارتباط می‌گیرند مییلون برابر است، از کسانی که این صداقت را درک نمی‌کنند. بعضی ها هستند که کلا هیچی چیزی را نمی توانند ببیند نه بهنوش بختیاری نه دختر عمه‌شان و نه دوست و نه هیچ کس دیگر را. کار من درست است چون یک بازیگر باید احترام مردم را رعایت کند و من این را در ایران کمتر می بینم.

من وقتی از مردم عصبانی و ناراحت هستم و آنرا می‌نویسم چون با دروغ زندگی نمی‌کنم و یک بار نوشتم که من دروغ گفتم عاشق همه شما هستم. چطور می توانم عاشق یک عده بخیل و تنگ نظر باشم؟! تکلیفم با همه چیز روشن می‌کنم از مسائل سیاسی تا اجتماعی و هنری. هیچ وقت برای جذب طرفدار پاچه خواری و چاپلوسی نمی‌کنم.انسان به شدت اصیل است و برای همین من به مکتب اگزیستانسیال بسیار معتقدم و انسانگرایی را تحسنی می کنم. وقتی انسان به وجود خودش احترام بگذارد طبیعتا به دیگران هم توهین نخواهد کرد.
 
می‌خواهم درمورد شهدا مستند بسازم/ روشنفکران از دانش و سواد فقط گیر دادن را یاد گرفتند
 
برای صداقتی که در صفحه‌ات داری تا به حال پیش نیامده از جانب مدیران تلویزیون یا مدیران سینمایی تذکر یا هشداری ندشاتی ؟ 
نه، می‌دانم رصد می‌شود اما آن‌ها می‌دانند که شیله پیله ای ندارم. من چند وقت پیش برای شکایتی به پلیس امنیت رفته بودم و باورتان نمی‌شود که آنجا به من گفتند همه ما می‌دانیم که شما خود خودتی! من آنجا انتقاداتم را عنوان کردم. سعی نکردم ادای کسی را دربیاورم که نیستم. 

شاید خیلی از مسئولین و مدیران با من موافق نباشند اما برخوردی ندارند چون طرفشان را می‌شناسند و از این بابت واقعا از آنها ممنونم. آن اوایل من چند بار به جاهای مختلف احضار می‌شدم و به من می‌گفتند هر جا که هستی سعی کن درست زندگی کنی و این حرف را آویزه گوشم کردم و تمام تلاشم را می‌کنم که درست کنم.
 
پارسال یک بار خانمی برای من پیامی فرستاد که شما الگوی دختر من هستی می‌‌خواهم خواهش کنم که حجابت را کمی‌ رعایت کنی. من اینقدر از صداقت ایشان خوشم آمد و از پیامش لذت بردم که حد و حصر ندارد و درباره آن پست هم نوشتم زمانی که به جشن دنیای تصویر رفتم با حجاب کامل رفتم و سعی کردم به خاطر آن خانم رعایت کنم تا به او اثبات کنم نظرش برایم مهم بود.

کامنت و نظری بوده که خیلی رویت تاثیر گذاشته باشد ؟
من کامنت هایم را معمولا پاک نمی‌کنم نه به خاطر اینکه خیلی بزگوار باشم، نه اینترنت خانه‌ام خیلی ضعیف است .(می خندد) اینترنت همراه هم ندارم چون تمرکزم را وقتی خارج از خانه هستم از من می‌گیرد. پارسال یک بار خانمی برای من پیامی فرستاد که شما الگوی دختر من هستی می خواهم خواهش کنم که حجابت را کمی‌رعایت کنی. 

من اینقدر از صداقت ایشان خوشم آمد و از پیامش لذت بردم که حد و حصر ندارد و درباره آن پست هم نوشتم زمانی که به جشن دنیای تصویر رفتم با حجاب کامل رفتم و سعی کردم به خاطر آن خانم رعایت کنم تا به او اثبات کنم نظرش برایم مهم بود. اما پیام هایی هستند که واقعا حالم را بد می‌کنند اینکه کسی پانزده خط برای من نوشته بود و در آن به مادر من توهین کرد. مادر من خط قرمز زندگی ام است و باورت نمی‌شود که در آن لحظه احساس می‌کردم که خون به مغزم نمی‌رسد و اگر آن شخص نزدیکم بود شاید او را می می‌کشتم.

 مادر من اسطوره نجابت و پاکی برای من است و با خودم فکر کردم شاید این کسانی که کسی را می‌کشند حتما لحظه ای به همین حال می‌رسند و خون به مغزشان نمی‌رشد اما بعد از آن وقتی آن ویدئوی دردناک سگ آزاری را دیدم به این ذهنیت رسیدم شاید آن فرد هم در اینستاگرام است و همین قدر انسان مریض ممکن است در این فضا وجود داشته باشد. چرا من فکر می‌کنم همه آدمهای فضای مجازی آرام و سالم هستند؟ این فکر باعث شد که کمی آرام بشوم.

منظورت از کارهایی که به خاطرشان پشیمان هستی کدام کارهاست؟
تله فیلم های مزخرفی که وارد شبکه نمایش خانگی شد و من در آن ها فقط به خاطر پولش حاضر شدم، من که همسر متمولی ندارم. بعضی دوستان همسران متمولی دارند و تامین هستند اما زندگی ما خیلی ساده و برای همین من در مقطعی به شدت درگیر مسائل مالی بودم.
 
می‌خواهم درمورد شهدا مستند بسازم/ روشنفکران از دانش و سواد فقط گیر دادن را یاد گرفتند
 
از زندگی در سال 94 چه چیزی دریافت کردی و چه چیزی را از دست دادی؟
یک کمی معاشرت های خانوادگی را از دست دادم به اندازه کافی وقتی برای خانواده ام نگذاشتم . برای همسرم البته سعی کردم کم کاری نکنم. من هر شب که به خانه می آیم کاملا گوشی را کنار میگذارم ونه به اینستاگرام سر می زنم و نه جواب تماس و گیام می‌دهم و خودم را وقف همسرم می‌کنم.

مهمترین بلایی که سال 1394 از بیخ گوشت گذشت چی بود؟
یکی دو تا خطر جانی بود در سفرهایی که داشتم از سر من گذشت . یک موضوع حیثیتی هم بود که آن هم از سرم گذشت. فیلمی بود که از کار کردم در آن واقعا پشیمان بودم و خداراشکر وقتی پخش شد مردم زیاد سرزنشم نکردندو به خیر گذشت. یک حرفی هم زدم که سوء تفاهم برانگیز بود و برداشت سیاسی اشتباهی از حرف من شده بود که خداراشکر آن هم زود حل شد.

 برای امسال برنامه خاصی داری؟
قصدم این است بیشتر به تئاتر فکر کنم. یک کتاب نوشتم و سعی می‌کنم در سال جدید این نوشتن ها را ادامه بدهم و متن هایم را جمع و جور کنم.  مستندسازی را هم می خواهم جدی تر بگیرم. حتما سعی می‌کنم تحقیقاتم را شروع کنم تا درباره شهدا مستند بسازم چون من احترام زیادی به شهدای سرزمینم دارم.


کد مطلب: 59115

آدرس مطلب: https://www.irankhabar.ir/fa/doc/news/59115/بهنوش-بختیاری-مستندی-درباره-شهدا-می-سازد

ایران خبر
  https://www.irankhabar.ir