چرا «اختیار تام» به احمدینژاد داده نشد؟
رسول جعفریان
6 مهر 1392 ساعت 13:27
تعامل شیعیان عراق با آمریکا آن هم با مشارکت فعال مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق نشان میدهد که رهبران شیعه در کنار کردها و رهبران سنی مخالف صدام در چارچوب مصلحت - ضرورت برای اولین بار با آمریکا وارد گفتوگو شدند و به نتیجه هم رسیدند. چرا این تکرارپذیر نیست؟
تعامل شیعیان عراق با آمریکا آن هم با مشارکت فعال مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق نشان میدهد که رهبران شیعه در کنار کردها و رهبران سنی مخالف صدام در چارچوب مصلحت - ضرورت برای اولین بار با آمریکا وارد گفتوگو شدند و به نتیجه هم رسیدند. چرا این تکرارپذیر نیست؟
نخستین تجربه شیعیان در مذاکره و تعامل با آمریکا، در عراق مطرح شد؛ تجربهای که موفق بود و دلیل آن هم اعتماد دو طرف به دیگری و تشخیص ضرورت همکاری میان آنان بود. البته در آن ماجرا کردها و سنیهای مخالف صدام هم شرکت داشتند اما آمریکاییها به دلیل جایگاهی که شیعیان در مرکز و جنوب عراق داشتند و نیروی نظامی قابل توجهی که به عنوان مجلس اعلا وجود داشت، ضرورت این تعامل را درک میکردند و با آنها گفتوگو و توافق کردند.
در این ماجرا مرشد اصلی آیتالله العظمی سیستانی بود که به رغم آنکه هیچ ملاقاتی با آمریکاییها نداشت اما هدایت و ارشاد کلی ماجرا را در دست گرفت. ایشان که هوش کافی و درک سیاسی داشت توانست از این موقعیت برای تحقق دموکراسی در عراق استفاده کند. در واقع او هم ضرورت این تعامل را به خصوص پس از اشغال عراق دریافته بود و برای این کار برنامه مشخص داشت.
اما از نظر زمانی، بر اینها مقدم، سیاستی بود که مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق داشت و مدتها قبل از سقوط صدام در جلساتی که با حضور کردها، رهبران سنی مخالف و آمریکاییها (نشست صلاحالدین در سال 1381) برگزار شد، شرکت کرد. سیاست کلی مجلس اعلای انقلاب اسلامی بر اساس پذیرش رهبری مقام معظم رهبری بود و طبعا آن کارها به نوعی مورد تایید و با هماهنگی بود، بیشتر با این هدف و اصل که مصالح عراق را مردم و رهبران عراق و بهویژه رهبری دینی آنان تعیین میکند.
دیدار مرحوم سید عبدالعزیز حکیم با بوش رئیسجمهور وقت آمریکا (یکی در آذر 86) و گفتوگوهای فیما بین نشان داد که نرمش قهرمانانه چیزی نبوده که امروز تحت شرایط خاص انتخابات داخلی ایران پدید آید بلکه رهبری ایران از قبل نیز به آن باور داشته و اگر در جایی امکان و ضرورت آن را درک میکرده و نتیجه را ثمربخش میدیده از آن حمایت میکرده است.
برای رهبری، اعتماد بر مذاکرهکننده نیز مهم بوده است. به نظر میرسد رئیسجمهور قبلی نیز علاقهمند به مذاکره با آمریکاییها بود اما اعتماد کافی دستکم به توانایی او در ایران وجود نداشت و تاکید میشد که او نمیتواند در اینباره تصمیم بگیرد اما امروز آزمایش بزرگی برای همه از تیم مذاکرهکننده ایرانی و ریاست جمهوری ایران و دولت آمریکا در پیش است. رهبری اعتماد کافی به مذاکرهکننده دارند و اختیار تام به ریاست جمهوری دادهاند. طبعا به ضرورت این گفتوگو هم باور دارند، هر چند به نظر میرسد اعتماد کافی به طرف آمریکایی برای صداقتش ندارند. باید منتظر بود که چه پیش خواهد آمد.
منبع: خبر
کد مطلب: 2666
آدرس مطلب: https://www.irankhabar.ir/fa/doc/note/2666/چرا-اختیار-تام-احمدی-نژاد-داده-نشد