ایران خبر شباهتهای یلدا و کریسمس را بررسی می کند؛

آنها که می گویند زادروز مسیح، جشنی ایرانی است

5 دی 1394 ساعت 11:43

نزدیکی تاریخ زادروز حضرت مسیح با شب یلدای ایرانی برخی محققان را بر آن داشته تا به ریشه های این قرابت بپردازند و درباره تصادفی یا حقیقی بودن این تقارن نسبی تحقیق کنند.


به گزارش ایران خبر، 25دسامبر بنا بر اعتقاد قاطبه مسیحیان، روز میلاد حضرت مسیح است، پیامبری که دین ما ایشان را بسیار گرامی داشته و ولادتش بر مسلمانان نیز مبارک است.

اما نزدیکی این تاریخ با شب یلدای ایرانی برخی محققان را بر آن داشته تا به ریشه های این قرابت بپردازند و درباره تصادفی یا حقیقی بودن این تقارن نسبی تحقیق کنند.

مسیح نماد خورشید است و يلدا يك واژه سرياني به معني ولادت خورشيد ، ايرانيان باستان شب يلدا را بخاطر غلبه خورشيد بر شب ، روزي مقدس مي‌شماردند و جشن مي‌گرفتند .

 "شب یلدا" یا "شب چله" شب اول زمستان و درازترین شب سال است و فردای آن با دمیدن خورشید، روزها بزرگ تر شده و تابش نور ایزدی افزونی می یابد.

 
بسیاری از آیین ها و فرهنگهای سرزمین های کهن زایش خورشید و آغاز دی را به شگون روزی که خورشید از چنگ شبهای اهریمنی نجات می یافت و روزی مقدس برای مهر پرستان بود، آغاز سال قرار دادند.

*اشتباه کبیسه گیری علت 4 روز اختلاف در یلدا و کریسمس؟

برخی از تاریخ نویسان معتقدند در سده چهارم میلادی بر اثر اشتباهی که در محاسبه کبیسه ها رخ داد روز 25دسامبر را به جای روز 21دسامبر روز تولد میترا دانسته و تولد حضرت عیسی مسیح (ع) را نیز در این آغاز سال قرار دادند .

"سنایی" شاعر ایرانی در یکی از اشعار خود به این تقارن اشاره کرده است:"به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی ، که از پیوند با عیسی چنان معروف شد یلدا"برخی دیگر از مورخان معتقدند هنگامیکه مسیحیت قرون وسطایی به زور شمشیر و نیزه و سختگیری بر مردم در رم جا باز می کرد،دین بسیاری از رومیان و کشورهای اروپایی همان آیین مهر و میترا بود.

برخی محققان می گویند: سرپرستان کلیسا چون نمی توانستند با این آیین به سادگی نبرد کنند و جشن زایش میترا را در 25دسامبر از بین ببرند،چاره ای اندیشیده و آنروز را روز زایش عیسی مسیح وانمود کردند که براین اساس به بیش از هشتاد درصد از نشانه ها ، فرمانها و رهنمودهای این آیین انگ مسیحیت زده شده است.


این تاریخ نویسان معتقدند،امروزه همه مسیحیان جهان که شب 25دسامبر ، زایش حضرت عیسی (ع) را جشن می گیرند و با خوردن ونوشیدن به شادی می پردازند همان زایش میترا را جشن می گیرند. بسیاری از نشانه های این جشن برگرفته از آیین مهر است.

*شباهت بابا نوئل و مغان

"پاپانوئل" همانند "مغان" آیین مهر با پوشاکی ارغوانی رنگ برای کودکان شادی می آورد، "درخت کاج" که در منازل آذین بندی می شود همان "سرو آریایی" است که در بازمانده های باستانی ما به ویژه بر روی دیوارهای تخت جمشید که زینت بخش آن است ، یافت می شود.

آنروزها پیروان این آیین در زادروز میترا آنرا آراسته می کردند و رشته نوار سیم گونه و زرین گونه به نشانه های کهکشانی دور و نزدیک بر دور آن می پیچیدند و دور آن به شادی می پرداختند ، ستاره بزرگی که در بالای درخت می گذاشتند نشانه خورشید بود که به همه جا فروغ می بخشید و فر و فروغ میترا را می رساند.یکی از رسمهای این آیین که در مسیحیت پایدار مانده است شستشو(غسل تعمید) است که رهروان آیین مهر به آن پایبند بودند.

پیشینه شب یلدا بسیار کهن و وابسته به ایزد مهر است "ایزدی که دارنده که سامان دهنده گردش دوازده اختر است و ماه مهر و روز مهر به نامش درآمده است" و مسیح نیز دوازده حواری دارد.


شباهت‌های بسیاری در مراسم و اعتقادات این دو آیین می‌توان پیدا کرد. این شباهت‌ها به حدی بارز و جدی و پرنفوذ است که نمی‌توان آن را حاصل تصادف یا اشتراک در اصول اعتقادی در میان ادیان دانست. احتمالاً به این دلیل که کیش مهر بسیار کهن‌تر از مسیحیت است و میترائیسم به ۴۰۰۰ سال قبل برمی‌گردد و چند قرن پیش از پیدایش مسیحیت وارد اروپا شده‌است، این شباهت‌ها دلیل تأثیرگذاری میترائیسم بر مسیحیت است و نه حالت دیگری. در ادامه مهم‌ترین و روشن‌ترین این همانندی‌ها را برمی‌شماریم:

۱- روز یک‌شنبه. با توجه به اهمیت خورشید در میترائیسم، روز یکشنبه یا dies solis روز مقدس کیش مهر و میترائیسم بوده‌است که به مسیحیت نیز وارد شده‌است. دقت کنید که مسیحیان به یک‌شنبه، «Sunday» یا همان روز خورشید می‌گویند!

۲- ستایش خورشید. معمولاً درِ ورودی کلیساها را به سوی مشرق می‌ساختند و مسیحیان در سده‌های آغازین هنگام برآمدن و فرومردن آفتاب برفراز بلندی‌ها می‌ایستادند و خورشید را ستایش و کرنش می‌کردند تا جایی که پاپ لویی یکم گفته بوده‌است: «مسیحیان به کلیسا می‌روند اما به جای آن‌که خدای یگانه را پرستش کنند به ستایش خورشید می‌پردازند.» هم او بود که در برانداختن میترائیسم و پرستش خورشید چنان پای فشرد که مردم دیگر جرئت نگاه کردن به خورشید و ستارگان را نداشتند (Shwerrtheim 206).

۳- آذین بستن کاج و سرو (جشن کریسمس). درخت کاج و سرو ازجمله درختان مقدس در آیین مهر و میترائیسم بود. تصویری از میترا و یاران دوگانه‌ی او در دیبورگ آلمان به‌دست آمده که در حال بیرون آمدن از درونِ برگ‌های درخت کاج هستند. علت احتمالی تقدس درخت کاج در کیش مهر، مقاومت آن در برابر سخت‌ترین شرایط زمستانی و نیروهای اهریمنی است. پیروان میترا در شب یلدا (Solstice) کاج را می‌آراستند و دو رشته نوار، یکی سیم‌گون (نقره‌ای) و دیگری زرین به نشانه‌ی کهکشان‌های دور و نزدیک به دور آن‌ها می‌پیچیدند. چراغانی کردن این درختان در آغاز سال نو توسط مسیحیان گویا تقلیدی از آداب میترائیسم است. ستاره‌ای که بالای درخت کاج می‌آویزند نمادی از روشناییی و یادآور درخشیدن خورشید از فراز درخت کاج است (Dehno 88).


۴- زادروز مسیح. پیروان میترائیسم بر این باور بودند که میترا در درازترین شب سال، یلدا، به دنیا آمده‌است. در نظر پیروان این دین، میترا در لحظه‌‌ای متولد شد که چیزی نمانده‌بود تاریکی بر روشنی پیروز گردد و دنیا را تاریکی فراگیرد. میترا با تولد خود در شب یلدا- که در زبان یونانی به معنای تولد است- توانست دنیا را از تاریکی نجات دهد (Dehno 87). تولد مسیح را ۲۵ دسامبر می‌دانند که بسیار نزدیک به شب یلدا در تقویم کنونی است. شاید این چند روز اختلاف از تغییر تدریجی تقویم‌ها در طول این دو هزار سال حاصل شد‌ه‌باشد زیرا همان‌طور که می‌دانیم معمولاً تعیین حساب سال و ماه در عهد قدیم به شکل کاملاً دقیق ممکن نبوده‌است و هر چندصدسال یک‌بار تقویم‌ها در حد چند روز پس و پیش می‌شده‌اند.

۵- نام مسیح. میترا در فارسی «مهر» خوانده‌می‌شود و در اروپا Mithra. نمی‌تواند شباهت آوایی این دو با نام مسیح Messiah اتفاقی باشد و احتمالاً مسیح تغییر شکل یافته‌ی همان Mithra است.

۶- نداشتن پدر. صخره‌‌ای آبستن می‌شود و میترا از دل آن به دنیا می‌آید. صخره و کوه در این آیین نماد آسمان است؛ بنابراین میترا زاده‌ی آسمان است و پدری برای او نمی‌شناسیم، هم‌چنان که مسیحیان نیز باورمندند که حضرت مریم بدون در کار بودن شوهری باردار شد و از آسمان نطفه‌ای در بطن او جای گرفت (Vermaseren 91).

۷- ازدواج نکردن (Remaining Celibate). گویا پیروانی که در مرحله‌ی همسری (bridegroom)[۲] باقی می‌ماندند و امکان ارتقا به مراحل بالاتر را به‌دست نمی‌آوردند، وفادارانه تا پایان عمر هم‌بستری میترا را اختیار می‌کردند. احتمال می‌رود که پیروان مراحل بالاتر نیز از ازدواج خودداری می‌کردند. این عدم رغبت به ازدواج از سنت‌های فکری مهم در دین مسیحیت نیز هست (Vermaseren 200- 201).

۸- عروج به آسمان. میترا پس از کشتن گاو و برگزاری میهمانی با یارانش، بر گردونه (ارابه)‌ی Sol، خدای خورشید، سوار می‌شود و در مسیری پیچاپیچ از میان هفت اختر به آسمان عروج می‌کند، نظیر عروج عیسی مسیح به آسمان. هم‌چنین هنرمندان مسیحی در تصویر کردن سفر روح به آسمان تحت تأثیر تصویرهای برجامانده از پرستندگان میترا بوده‌اند (Vermaseren 127).


۹- تقدس عدد هفت. در میترائیسم، میترا و دو یار همیشگی‌اش به آسمان می‌روند. میترا در آسمان هفتم، خورشید را پدید می‌آورد و یاران او ۶ ستاره‌ی تیر، ناهید، ماه، بهرام، کیوان و برجیس (مشتری) را. روح انسان از آسمان هفتم به زمین هبوط می‌کند و در گذر از هر آسمان ویژگی آن آسمان را کسب می‌کند؛ پس انسان باید با پالایش روحش دوباره از این هفت مرحله بگذرد و با میترا یا خورشید یکی شود. این باور موجب تقدس عدد هفت در آیین میترا بوده‌است. در دین مسیحیت نیز عدد هفت عددی مقدس فرض می‌شود. در مکاشفه‌ی یوحنّا (Johannas)- که قدیمی‌ترین اثر باقی مانده درباره‌ی مسیح است و حدود ۶۸ تا ۶۹ م نوشته شده‌است- بارها به عدد هفت اشاره شده‌است (Shwerrthiem 209).

احتمالاً تقدس عدد هفت برای ما ایرانی‌ها نیز ریشه در همین اعتقاد دیرینه داشته‌باشد که به اروپا نیز سرایت کرده‌است.

۱۰- سه‌گانگی (Trinity). در تمام سندها و سنگ‌نگاره‌های برجامانده از میترا، دو یار دیگر در کنار میترا هستند. آریا من Aryaman (ایزد نگهبان ایرانیان) و بهاگا Behaga (ایزد سرنوشت) در ایران؛ Syaosa و asi در هند و cautes (نماد طلوع خورشید یا آغاز بهار) و cautopates (نماد غروب خورشید یا آغاز پاییز) در اروپا. این خدایان سه‌گانه می‌توانند ریشه‌ی اعتقادی به سه‌گانگی و تثلیث (پدر، پسر، روح‌القدس) در دین مسیح باشد.

۱۱- اصطلاح پدر. در کیش مهر لفظ «پدر» و «پیر» به روحانیون اطلاق می‌شد که در دوران‌های بعدی توسط مسیحیان نیز به کار رفت و امروزه نیز مسیحیان به روحانیون خود پدر می‌‌گویند (Dehno 50).

۱۲- کلاه مخصوص. نام کلاهی که پاپ هنگام آیین‌های دینی بر سر می‌گذارد Tiar است که همان کلاهی است که به پدر میترائیسم هدیه می‌کردند و تاج پادشاهان مادی و پارسی نیز Tiar نام داشت (Shwerrtheim 210)!

۱3- مراسم عشای‌ربانی (Eucharistie). در مراسم عشای‌ربانی، مسیحیان بامدادان به کلیسا می‌روند و از دست کشیش نان می‌گیرند و شراب می‌نوشند. عشای‌ربانی نشانه‌ی پیوند میان پیروان یک خدای مشترک و تشکیل یک خانواده‌ی بزرگ و هم‌چنین بیانگر یاری و کمک به یکدیگر است. در این مراسم پیوند دینی جای پیوند خویشاوندی را می‌گیرد (Dehno 90). به نظر، ریشه‌های این مراسم مهم مسیحیت در آیین میترا نهفته است. پس از کشته‌شدن گاو مقدس به دست میترا، از خون او درخت انگور و از دُمش خوشه‌ی گندم می‌روید که از این دو شراب و نان به دست می‌آید (Shwerrthein 210).

هزینه‌های مراسم مذهبی یکی از مهرابه‌ها بر روی دیوار آن یادداشت شده و به‌خوبی دیده‌می‌شود که هزینه‌ی نان و شراب در رأس فهرست مخارج است! در مهرابه‌ی آوانتن، سنگ‌نگاره‌های یکی از دیوارها توسط مسیحیان متعصب دوره‌های بعد تخریب شده‌است زیرا در این سنگ‌نگاره‌ها مجلس مهمانی میترا و یارانش که بسیار شبیه مراسم عشای‌ربانی و شام آخر مسیحیان است و در آن نان و شراب صرف می‌شد، تصویر شده‌بود (Vermaseren 129).

۱4- نماد چلیپا (Swastika). همان‌طور که گفته‌شد نماد چلیپای شکسته از قدیمی‌ترین نمادهای دینی بشر است که در کیش مهر جایگاه خاصی داشت. احتمالاً قبل از شکل‌گیری مسیحیت در اروپا، چلیپای شکسته به عنوان نماد میترائیسم به کار می‌رفته. پس از گسترش مسیحیت، پیروان این دین جدید موفق نشدند که تمام تفکرات قدیمی مردم اروپا را باطل سازند، به همین دلیل تصمیم گرفتند تا اصول یا نمادهایی از آیین‌های قدیمی را در دین خود محفوظ دارند. مسیحیان نتوانستند یا نخواستند چلیپای شکسته را به‌طور کامل در دین خود به‌کارگیرند؛ درنتیجه شکلی شبیه به آن را که امروزه صلیب نامیده می‌شود جایگزین آن کردند.

فرضیه‌ی دیگری که به ذهن می‌رسد این است که شاید آنانی که تازه به آیین مسیح گرویده بودند در دوره‌ی تسلط سیاسی کیش مهر برای پنهان کردن مسیحیت خود، چلیپا را که نماد میترائیسم بود به گردن آویختند اما به‌مرور و با آمدن نسل‌های بعد، علت واقعی آویختن این صلیب از یادها رفت و به نماد مسیحیت تبدیل شد.

*درباره تاثیر مهر و مسیحیت اتفاق نظر نیست

شالوده و بنیان مسیحیت، از جمله خداشناسی و دیگر تعالیم آن به دین یهود و عهد عتیق بر می‌گردند و  مسیحیت دینی‌ست ابراهیمی درحالیکه که میتراییسم آیینی برگرفته از میت‌های (افسانه) شرقی و شکل متاخر آن تاثیر گرفته از میت‌های غربی و عقاید افلاطونیان است.
سر نورمن اندرسون می‌نویسد؛ مسیحیت و میترائیسم دو آیین با اساسی کاملا متفاوت می‌باشند. Gary Lease نیز در این‌باره چنین می‌نویسد:
پس از ۱۰۰ سالْ تلاش و پژوهش‌های مداوم، این نتیجه‌گیری که هیچ‌کدام از آیین‌های مسیحیت و میترائیسم از یکدیگر، در تکامل، انقراض یا بقای دیگری، تاثیر نگرفته‌اند، به نظر اجتناب‌ناپذیر می‌آید. بهترین توضیح و دلیل برای وجودِ باورهای هر یک از این دو آیین آن‌گاه است که هرکدام را ناشی از سرچشمهٔ هویدا و روشن خودشان در نظر بگیریم و هیچ نیازی نیست که بخواهیم یکی را به‌واسطهٔ دیگری تشریح کنیم.

L. Patterson با وجود تمام شباهتهایی بین این دو آیین و مورد توافق محققان در کتابِ «میترائیسم و مسیحیت» معتقد است هیچ ارتباطِ مستقیمی بین دو آیین مسیحیت و میترائیسم چه از نظر پیدایش آن‌ها و چه در تکاملشان، وجود ندارد.

آنجه بیشتر به نظر می رسد این است که ای بسا مسیحیت اولیه شباهتی به ایین مهر نداشته است و کپی کاری های کلیسا آن را به شکل امروزین درآورده است.
 


کد مطلب: 49911

آدرس مطلب: https://www.irankhabar.ir/fa/doc/report/49911/می-گویند-زادروز-مسیح-جشنی-ایرانی

ایران خبر
  https://www.irankhabar.ir