مسئله تجاوز جنسی برای کودکان مسئله ای نیست که بتوان از کنار آن به راحتی عبور کرد. چشم ها را بر روی این فاجعه بست، چرا که تبعات بسیار ناگوار و ناخوشایندی برای فردی که مورد تجاوز قرار گرفته در پی دارد.
ایران خبر - از آن جاییکه خشونت جنسی تمام بخشهای جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد، پاسخ به آن فراگیر است. پاسخها میتوانند اینگونه دستهبندی شوند: راههای فردی، پاسخهای درمانی، تلاشهای مبتنی... بر جامعه و فعالیتهایی جهت جلوگیری از سایر انواع خشونت جنسی. "بهبودی پس از تجاوز جنسی مفهومی پیچیده و پربحث است."
مسئله تجاوز جنسی برای کودکان مسئله ای نیست که بتوان از کنار آن به راحتی عبور کرد. چشم ها را بر روی این فاجعه بست، چرا که تبعات بسیار ناگوار و ناخوشایندی برای فردی که مورد تجاوز قرار گرفته در پی دارد.
متاسفانه برخی خانواده های ایرانی برای تربیت دخترانشان راه هایی را درنظر می گیرند که از نظر روانی و اخلاقی مناسب نمی باشد. همه ما شاهد این مسئله بودیم که برخی پدرو مادرها اجازه صحبت کردن به فرزند دخترشان را می دهند و از همان دوران کودکی او را به سکوت دعوت می کنند! این سکوت شاید ناخواسته باشد اما در آِینده تبعات ناگواری برای آن دختر رقم می زند.
چرا یک دختر نباید از حق خود، از جسم و روح خود دفاع کند؟ مگر دختر حق زندگی کردن ندارد؟ مگر غیر از این است که همیشه شنیده ایم "زن و مرد با هم برابرند" ، اما در خیلی از مسائل فقط نابرابری دیده و شنیده شد.
چرا تصور غلطی داریم که اگر دختری بخواهد از جسم خود محافظت کند کار خطایی کرده؟ چرا باید غرور، شخصیت، نجبت و روح و جسم یک دختر خدشه دار شود فقط به این خاطر که آن فرد یک "دختر" است و باید "سکوت" کند!
متاسفانه در جامعه قدیم ایران اکثر دختران باید با اجازه والدین ازدواج می کردند، برای هیچ مسئله از زندگی شان حق نداشتند تصمیم گیری کنند،در زندگی مشترک و در برابر خشونت های همسر لب باز نمی کردند و هیچ گله و شکایتی نداشتند چرا چون اسم "دختر" را یدک می کشیدند!
همین تربیت های غلط و سکوت های اجباری باعث شده تا هنوز هم برخی دختران در برابر زورگویی، تجاوز و نابرابری های اجتماعی سکوت کنند. اما این آخر داستان نیست. نباید سکوت کرد تا هر روز شاهد باشیم که عمق فاجعه بیشتر و بیشتر می شود.
بدبختانه هر روز آمار تجاوزهای جنسی در جامعه ایران افزایش می یابد و نه چشم بینایی وجود دارد و نه گوش شنوایی که در برابر این فاجعه ایستادگی کند. آیا این نهایت ظلم به حق یک دختر نیست؟ تا کی مسئولان و برخی والدین می خواهند با سکوت خود این درد را در نطفه خفه کنند؟ آیا واقعا با سکوت دردی دوا می شود؟ آیا نطفه ای خفه می شود؟ شاید بتوانیم بگوییم بله نطفه مهر و محبت، عشق و مهربانی، دختر بودن و زنانگی در وجود دختران معصومی که مورد تجاوز قرار می گیرند در حال خفه شدن است!
تا کی باید در برابر این رفتار حیوانی سکوت کرد؟ چرا پدر و مادرها، شهروندان و مسئولین برای دفاع از جسم دختران اقدان به راه اندازی "کمپین" نمی کنند؟ چون مسئله مربوط به "دختران" است و باید "هیس" کنند! اگر برای بیماران سرطانی، ایدزی، حیوان آزای و خیلی مسایل دیگر به طرفه العینی کمپین راه اندازی می شود چرا این مسئله نادیده گرفته می شود. یعنی ارزش دادن به جسم یک انسان به اندازه ارزش گذاشتن به جسم حیوان اهمیت ندارد؟!
در ادامه به چند مورد از اخبار تجاوز به کودکان توجه فرمایید:
آمارها می گوید دو سوم زناني که در کودکي مورد آزار جنسي قرار گرفته اند احتمال دارد قرباني تجاوز جنسي در بزرگسالي شوند.
«معلم متعرض، تعلیق از کار شده است تا دادگاه تکلیف او را مشخص کند». این موضع مدیرکل آموزش و پرورش استان زنجان در قبال حادثه تلخ تعرض به کودک 9 ساله زنجانی است. «مرتضی تمجیدی» به «قانون» گفت شکایت خانواده دانش آموز 9 ساله در دادسرای زنجان درحال پیگیری است و تا زمان رای دادگاه، معلم خاطی در مدرسه فعالیت نمی کند!
فاجعه تجاوز معلم به دانش آموز مدرسه ابتدایی روستای دزينهرود بعد از تایید و تکذیب های فراوان مسئولان استانی، اکنون وارد بررسی های قضایی شده و این درحالی است که هیچکس حال امروز و فردای «ندا» را نمی بیند. کودک معصومی که قربانی هوسرانی معلم شد و آینده اش را باخت. ندا، آن طور که بستگانش گفتهاند «ندا»مدت ها مورد آزارهای معلمش قرار گرفته بود اما همچون دیگر دختران و پسرانی که در کودکی مورد تعرض قرار می گیرند حرفی نمی زنند،ولي سرانجام بعد از سکوت سنگین چند ماهه، در اسفند ماه گذشته بغض فروخفتهاش ترکید و ماجرای تعرض معلم را به مادر و دایی اش گفت تا پيگيري ها از دستگاه قضايي و پزشكي قانوني توسط خانواده آغاز شود.
در حالی که با انتشار داستان تعرض به «ندا» در روزهای اخیر، افکار عمومی انتظار واکنش جدی مسئولان را داشت، اما همچون اتفاق های مشابه گذشته که کودکان قربانی هوسرانی می شدند، این بار نیز حرف های ضد و نقیض، داستان «ندا» را به حاشیه برده است. یک روز گفته شد معلم بازداشت است، روز دیگر گفتند با وثیقه آزاد شده، یک بار موضوع تعرض و تجاوز تکذیب شد، باردیگر ... در این میان آنچه بیش از همه آزار دهنده است ، بی توجهی مسئولان و البته بخشی از افکار عمومی به آینده «ندا» و روزهایی که در پیش دارد، است.
چنانچه مدیرکل آموزش و پرورش استان زنجان در پاسخ به این پرسش «قانون» که بعد ازاطلاع از این حادثه ، چه اقدامی انجام دادید و آیا با خانواده ندا و دانش آموز مدرسه دیدار داشته اید، می گوید: خودم که دیدار نداشته ام، اما همکاران پیگیری داشته اند و منتظر نظر دادگاه هستیم! «تمجیدی» در پاسخ به اینکه اکنون ندا دچار آسیب روحی بسیار شدیدی شده و آموزش و پرورش در قبال آن چه مسئولیتی دارد، میگوید: بخشی از صحبتهایی که درباره این اتفاق شده، صرفا ادعای تایید نشده است. معلمان ما در استان، از افراد فداكار و ایثارگر هستند و آموزش و پرورش نیز بر کار آنها نظارت دارد.
وي با اشاره به اينكه اگر اين گونه اتفاقات در مدارس رخ دهد، حتما پيگيري مي شود، موضوع نمايش فيلم هاي مستهجن در كلاس توسط معلم را رد كرد و گفت موضوع تعرض معلم به دانش آموز دختر ديگري در اين مدرسه نيز صحت ندارد. با اين حال مدیرکل آموزش و پرورش زنجان در پاسخ به اینکه «وقتی دانشآموز، نزد مدرسه و معلم امانت است و این طور مورد آسیب واقع می شود، چه کسی پاسخگوست؟» سکوت میکند. سکوتی که تلخی اش به اندازه زخم «ندا» و آینده مبهم او است. «ندا» نمونه ای از کودکانی است که در مقابل تعرض و تجاوز ، زبانی برای گفتن ندارند و وقتی هم دردشان آشکار می شود، کسی یارای آنها نیست.
تعرض به ندای 9 ساله در حالی صورت گرفت که از گوشه و کنار، بسیار شنیده ایم داستان های مشابه آن را و حتی دیده ایم روایت های «هیس ، دخترها فریاد نمی زنند!» را. اما به راستی تا چه زمان داستان تعرض به کودکان و بی اهمیتی به آینده شان باید تکرار شود؟ اکنون در خبرها آمده است خانواده ندا، به خاطر انگشت نماشدن در روستا، قصد ترک محل زندگی را دارند و بازهم در همین خبرها آمده بعد از برملا شدن آزارهای متعدد معلم هوسباز، ندا دیگر پای رفتن به مدرسه را ندارد تا باخت آینده اش، دو چندان شود. این یعنی راهی دشوار برای زندگی آینده ندا که کسی نه آن را می بیند و نه آن را می فهمد!
وقتی کسی مسئول نیست
اما مدیرکل آموزش و پرورش استان زنجان در پاسخ به این پرسش «قانون» که چرا آموزش و پرورش ورود جدی به این حادثه و حمایت از کودک و خانواده اش نداشت و حتی به شایعات رسانه ای و تلگرامی در اینباره پاسخ نگفت، می گوید: «باید تا اتمام تحقیقات و مشخص شدن نتیجه تامل کرد زیرا آموزش و پرورش نمیتواند به گفتههای غیر رسمی اکتفا کند.» تمجیدی سپس در برابر سایر پرسش های« قانون» از جمله صحت قرار وثيقه 200 ميليوني براي معلم و سابقه كار او در زنجان مي گويد : «در آسانسور هستم و نمی توانم پاسخی به شما بدهم» و اینچنین، سکوت در برابر فاجعه تعرض به کودک را سنگین تر می کند.
حال این سوال مطرح است که به راستی این سکوت ها، چاره ماجرا و ماجراهای تعرض به کودکان در محیط های مختلف است؟ آیا به گفته مدیرآموزش و پرورش، تا زمان رای دادگاه – که معلوم نیست در نهایت چه خواهد شد – باید دست روی دست گذاشت و کودک آسیب دیده را رها کرد؟ همیشه گفته اند حرف راست را از بچه باید شنید وباید پذیرفت که «ندا» و نداهای دیگر، قطعا قدرت تصویرسازی دروغین برای تعرض و آزار روحی و جنسی علیه خود را ندارند. هرگز نمی توان تصور کرد که ندا و نداها در چشمانشان، دروغی نهفته باشد که بخواهند اتهام علیه معلم و دیگران برای تعرض وارد کنند. از این رو باید تاسف خورد به حال آنها که خود را مسئول می دانند و اما مسئولیتی نسبت به آینده فرزندان این مملکت ندارند.
آینده ندا، آینده سیاهی است که هر روز و هرشب، در ذهن خود تصویر سیاه تعرض را مرور می کند و حتی اگر، از ابتدایی به متوسطه و از متوسطه به دانشگاه رود، این تصویر را باخود یدک خواهد کشد. تصویری که معلوم نیست نگاه او به زندگی آینده، ازدواج، اعتماد به دیگران و ... را چگونه خواهد کرد؟ نظر قاضی دادگاه هر چه كه باشد فرقی به حال آینده ندا نمی کند. از کار ، بیکار شود، شلاق بخورد، زندان افتد یا هر مجازات دیگر برای معلم، زخمی از ندا را التیام نمی دهد و او آینده اش تباه شده است.
از سویی، آمارها می گوید دو سوم زناني که در کودکي مورد آزار جنسي قرار گرفته اند احتمال دارد قرباني تجاوز جنسي در بزرگسالي شوند . اين زنان در صورت ازدواج هم 2 تا 3 برابر بيش از زنان ديگر احتمال دارد مورد خشونت جسمي شوهران شان قرار گيرند . دلايل متعددي براي تبيين رابطه بين آزار جنسي در کودکي با آزارهاي بعدي ذکر شده است، از جمله اينکه دختراني که مورد آزار قرار مي گيرند احتمال بيشتري دارد که از خانه بگريزند و در نتيجه آسيب پذيري آنان بيشتر ميشود. در چنین شرایطی و با آسیب های فراوانی که پیش روی ندا قرار دارد؛ مسئولان منتظر یکدیگرند و ساعت های عمر ندا و نداهای جامعه، رو به تباهی و پوچی می رود.
ستایش با مرگ اش رسانه ای شد
روزنامه قانون نوشت: داستان از اين قرار است كه يكشنبه 21 فروردين پسری ۱۷ ساله در ورامین، دختر همسایه افغانستانیشان را که هنوز 6 سال بیشتر نداشت به خانه برده و پس از رفتار شیطانی با او، با ضربات چاقو وی را به قتل میرساند و در وان حمام رویش اسید ریخته تا آثار جرم از بین برود. اما چون جسد بهطور کامل از بین نرفت، از دوستش یاری میطلبد. دوست وی با توجه به ابعاد جرم، ماجرا را با پدر خود در میان گذاشته و پدر هم با یکی از معتمدین محل و نهایتا بدون کمترین تردیدی به پلیس خبر میدهند.
پلیس هم هنگام مراجعه به خانه، هم باقیمانده جسد را پیدا میکند و هم قاتل را دستگیر.سكوت رسانه هاي داخلي باعث شد نماینده پارلمان افغانستان، به تجاوز و قتل «ستایش»، دختر 6 ساله افغانستانی در ورامین واکنش نشان داده و از سکوت رسانهها در ایران انتقاد کند. با وجود اينكه رسانه هاي داخلي خبر را انتشار نداده اند جمعي از زنان افغاني در ورامين خواستار مجازات مجرم شده و پيگير پرونده ستايش هستند.
کلام آخر؛
با کمی تفکر و همکاری می توان جلوی این فاجعه حیوانی را گرفت تا هر روز که اخبار رسانه ها دنبال می کنیم با تیتری که چهار ستون بدن را به لرزه در می آورد مواجه نشویم. تیترهای که به راحتی اخبار برخی رسانه ها می شود.
در خصوص این مسئله باید ریشه یابی اساسی شود تا هر روز شاهد اتفاقات دردناک در جامعه نباشیم. تا کی باید بشنویم که نداها، ستایش ها، مریم ها و ... مورد تجاوز قرار گرفته اند!
جا دارد که از رسانه ها بخواهیم تا ذهن والدین و مسئولان را نسبت به این موضوع آگاه کنند و مدام زنگ خطر این فاجعه را به صدا درآورند.