به گزارش
ایران خبر،محمد رسول الله، آخرین ساخته مجید مجیدی، تحسین بسیاری را برانگیخت اما هر چه باشد بر خلاف شخصیت خود پیامبر، این فیلم ساخته دست انسان است و با وجود هزینه هنگفتی که برای ساخت آن شده است، از نقد نمی تواند مبری باشد ...چه در داخل و چه در خارج از کشور برخی محمد رسول الله را باشکوه خوانده اند و برخی ناقص ...
*دکور و صحنه پردازی ها عالی است اما متعلق به سینمای ایران نیست!
فیل هواد، منتقد گاردین از جمله نخستین منتقدان مطرح غربی است که پس از تماشای فیلم محمد رسول الله (ص) به نقد و تمجید از این فیلم پرداخته است.
وی به هزینه 40 میلیون دلاری و حضور چهره های مطرح بین المللی در ساخت فیلم اشاره کرده و با بیان صحنه هایی از تولد پیامبر (ص) و نوجوانی ایشان، محدودیت در نشان دادن چهره شخصیت اصلی فیلم را از چالش های آن بر می شمرد.
هواد پس از بازگویی نحوه آغاز فیلم، به فلش بک های مربوط به پیش از تولد پیامبر (ص) اشاره و کرده و صحنه های مربوط به حمله سپاه ابرهه را تمجید می کند، اما افتخار آن را یکجا به نام ویتوریو استورارو می زند و اضافه می کند که البته فیلم "نوح" از لحاظ تکنیکی، بالاتر از ساخته مجیدی است.
هواد درباره دکور فیلم نیز نگاه تحسین برانگیزی دارد، اما این امتیاز را نیز از آن کرکا کلیاکوویچ و طراح لباس آن، مایکل او کانر می داند و اضافه می کند که این برتری، از سطح عملکرد حرفه ای مجیدی بالاتر است.
با وجود این، هواد می نویسد که مجیدی در قالب و سبکی زیبا، دیدگاه بر گرفته از اعتقادات حماسی اش را روایت می کند بطوری که حتی اشخاصی که آشنایی چندانی با اسلام ندارند هم با آن ارتباط برقرار می کنند و جذب می شوند.
منتقد سینمایی گاردین در ادامه به برخی جلوه های ویژه و صحنه های رویایی فیلم اشاره کرده و آن را همانند تاکید بر شرایط اجتماعی آن روزگار، برگرفته از احساسات مجیدی می داند.
هواد بار دیگر با اشاره به جذابیت دکور فیلم می نویسد که مجیدی نشان می دهد که اسلام در جامعه ای خشن و بت پرست متولد شده و این موضوعی است که احمق های داعش تلاش می کنند آن را انکار کرده و یا در قبالش سکوت کنند.
این نویسنده انگلیسی در خاتمه تصریح می کند که این فیلم، به طرز روشنفکرانه ای صادق، متعهد و شاعرانه است اما امیدواریم مجبور نباشیم آن را شجاعانه بنامیم.
*یادآور اسطوره های سینمایی 1950
منتقد هافینگتون پست فرانسوی هم درباره محمد رسول الله نوشت: فیلمی که سی و نهمین جشنواره فیلم مونترال را افتتاح کرد، به کارگردانی مجید مجیدی فیلمی رمانتیک-تاریخی است که چون یک نقاشی دیواری باشکوه بر کودکی حضرت محمد (ص) تمرکز دارد.
این محصول سه ساعته، یادآور فیلمهای اسطورهای مذهبی دهه ۱۹۵۰ است که همه احساسات خوب را منعکس میکردند.
ساختن فیلمی درباره پیامآور اسلام همیشه دشوار است زیرا مسلمانان سنی با این کار مخالف هستند و همین فیلم نیز با این مشکلات روبه رو شده است. در سال ۱۹۷۶ «رسالت» ساخته مصطفی عقاد فیلمساز سوری-آمریکایی با بازی آنتونی کویین و ایرنه پاپاس بدون نمایش تصویری از حضرت ساخته شد.
*تلاش برای راضی کردن شیعه و سنی چندان موفق نبوده است
گرچه مجید مجیدی باور دارد که توانسته است هم شیعه هم سنی را راضی کند اما باید گفت این تلاش چندان موفق نبوده است چون در عین حال که ما پیامبر اسلام را از پشت سر میبینیم، با موهایی که در باد تکان میخورد، باورهای شیعی را میتوان در فیلم بیشتر دید. وقوع معجزات مکرر، مساله شهادت و پیامبری که به نوعی از نظر ظاهر یادآور مسیح است در مکاتب فکری سنی قابل قبول نیست.
این منتقد مینویسد: از این زوایا باید گفت فیلم به نوعی با رویکرد تبلیغی ساخته شده است. در عین حال سرژ لوسیک مدیر و بنیانگذار این جشنواره توضیح میدهد که نقش این جشنواره نمایش فیلمهایی است که نظری ترویجی نداشته باشند و در ورای همه نقطه نظرات از انسانیت و دیدگاه هنری فیلمساز دفاع کنند.
از این زوایه مجید مجیدی از زمانی که سه جایزه بزرگ از آمریکا گرفت، به عنوان چهره ای شناخته شده برای جشنواره فیلم مونترال درآمده است.
در نشست خبری این فیلم هم که پنج شنبه بعدازظهر برگزار شد، کارگردان ۵۶ ساله تایید کرد که میخواست فیلمی بسازد که تفسیرهای بد و نادرست از اسلام را در جهان امروز و به ویژه غرب تغییر دهد.
با این حال مخاطبان از درک بسیاری از نکات فیلم که تلفیقی از فرهنگ عربی و فارسی است و سه ساعت طول میکشد، ناتوان هستند. این فیلم پرهزینه ۴۰ میلیون دلاری که گرانترین محصول سینمای ایران است، بر کودکی زندگی حضرت محمد (ص) تمرکز دارد که اطلاعات کمی برای تاریخ نگاران درباره این بخش وجود دارد و تنها منابع موجود در میان منابع مذهبی است.
*توالی سکانسها و شخصیتهای کم تحرک!
با چشم اندازهای دراماتیک و موسیقی باشکوه، فیلم «محمد رسولاالله» قصد دارد تاثیرگذار باشد، اما به شکلی مداوم موضوع هایی را که قبلا بیان کرده تکرار میکند. فیلم توالی سکانسهایی است که در عین بیان جنبههای وجدآور بر شخصیتهای کم تحرکی تاکید دارد که به ویژه از نظر لباس و چهره نتوانستهاند در سطح حرفهای فیلم حرکت کنند.
به جز تصویر مکه شهر مقدس مسلمانان، جلوههای ویژه در سکانسهای دیگر خیلی درخشان ظاهر نشده است.
*سینماگران ایرانی با زبان بین الملل آشنایی ندارند
میثم کریمی، منتقد ایرانی هم درباره محمد رسول الله می نویسد :
« محمد رسول الله ( ص ) » با مجموعه ای از بهترین سینماگران جهانی در پشت صحنه ساخته شده است اما ایراد کار در جایی خودش را نشان می دهد که سینماگران ایرانی آن فضا را تجربه نکرده اند و آن ساخت یک اثر بیگ پروداکشن با زبان بین المللی سینماست. فیلم جدید مجید مجیدی فیلم خوش رنگ و لعابی است و از امتیازات ویژه فنی در هنگام ساخت برخوردار بوده اما بطور شگفت انگیزی در تمامی بخش ها دارای ضعف های نابخشودنی است که هرگز نمی توان به جهت بیگ پروداکشن بودن اثر، به راحتی از کنار آن گذشت.
* اولین مشکل فیلم ، فیلمنامه ضعیف و آشفته
اولین مشکل بزرگ فیلم ، فیلمنامه ضعیف و آشفته مجید مجیدی و کامبوزیا پرتوی است که نمی تواند حق مطلب را درباره زندگی کودکی پیامبر عظیم الشان اسلام به درستی ادا نماید. داستان فیلم در دوران شعب ابی طالب آغاز می شود اما دیری نمی گذرد که با یک فلشبک در ذهن ابوطالب، به زندگی دوران تولد پیامبر و کودکی ایشان می رود و مشکلات فیلم یکی پس از دیگری خودشان را نمایان می سازند.
*بی ذوق و شلخته
اولین ایراد بزرگ فیلم مجید مجیدی چندپارگی داستان و نحوه چیدمان رویدادهای زندگی پیامبر اسلام در کنار یکدیگر است که بی ذوق و بسیار شلخته به تصویر کشیده شده اند. فیلم بصورت پله وار تنها قصد داشته آنچه را که در روایات آمده به تصویر بکشد و برنامه ای به جهت ارتباط دادن این داستان ها به یکدیگر در قالب یک قصه واحد نداشته است. یکی از نکات جذاب درباره فیلم « رسالت » مصطفی عقاد این بود که در آن اثر، مهمترین دوران زندگی پیامبر اسلام به زیبایی در قالب قصه ای واحد، با روایتی جذاب و هیجان انگیز به تصویر کشیده می شد. اما در « محمد رسول الله ( ص ) » خبری از پرداخت رویدادهای زندگی دوران کودکی پیامبر نیست؛ گویی که فیلم چند اپیزود مختلف بوده که به یکدیگر متصل شده اند و نمی توان ترتیب مشخصی برای آن قائل شد.
*شخصیتهای فاقد هویت
در فیلم « محمد رسول الله ( ص ) » شخصیت های داستان نیز فاقد پرداخت و هویت هستند و تنها تریبونی هستند برای بیان سخنان. فیلم هرگز شخصیت چند بعدی را به مخاطب معرفی نمی کند تا بتواند به عنوان یک " شخصیت " او را در فیلم دنبال نماید. به عنوان مثال مادرِ پیامبر گرامی اسلام، شخصیتی متصور شده که در همه حال در حال خندیدن است؛ حتی در زمانی که در اوج بحران قرار دارد! در بخشی از فیلم زمانی که حلیمه بصورت اتفاقی سر از منزل آمنه در می آورد، آمنه که به نظر می رسد باید بابت گرسنگی حضرت محمد ( ص ) در گهواره در اوج نگرانی قرار داشته باشد، با خوشرویی و خونسردی تمام او را به خانه دعوت می کند و باز هم در همه حال لبخند بر چهره دارد!
* یهودی های بی کیفیت!
همچنین فیلم شخصیت عجیب و غریبی به نام ساموئل ( با بازی محسن تنابنده ) دارد که وضعیتی به مراتب بغرنج تر از دیگر شخصیت های فیلم دارد. این شخصیت یهودی حیله گر در فیلم به دنبال یافتن حضرت محمد ( ص ) با توسل به خشونت است و قرار است بارِ تعلیقی فیلم را بر دوش بکشد اما چنان خنثی و بی پرداخت است که حضورش اصلا به چشم نمی آید و در کلاس فیلمنامه نویسی و شخصیت پردازی سینمایی شبیه به یک اتود اولیه است! ساموئل در فیلم « محمد رسول الله ( ص ) » بیش از یک دهه از عمرش را به دنبال یافتن حضرت محمد ( ص ) سپری می کند که به نظر می رسد عزم راسخی برای یافتن پیامبر و رسیدن به هدف خود دارد، اما بطور شگفت انگیزی در اواخر فیلم به یکباره متحول می شود و تمام آنچه که در نزدیک به سه ساعت از او دیده بودیم و قرار بوده تعلیق فیلم را رقم بزند رنگ می بازد! پرداخت شخصیت ساموئل و در مجموع شخصیت های یهودی فیلم ابدا کیفیت قابل قبولی ندارد. به تصویر کشیدن سکانس دست انداختن یکی از رهبران در داخل کیسه سکه و بازی کردن با پولهایش، از جمله لحظه های عجیب و غریب فیلم به شمار می رود.
تصویری که مجید مجیدی از زندگی حضرت محمد (ص ) در دوران کودکی ارائه کرده نیز دارای ایراداتی در فرم و قالب سینماست که به تاثیرگذاری زندگی ایشان بر مخاطب فیلم ضربه وارد کرده است. در بخشی از فیلم حضرت محمد ( ص ) به شفای دایه شان، حلیمه ، اقدام می نمایند که سبب بازگشت سلامتی به حلیمه می گردد اما مدت زمان زیادی از فیلم نگذشته که اینبار مریضی به سراغ مادر پیامبر می آید اما اینبار شاهد معجزه ای از جانب پیامبر نیستیم.حال سوالی که برای مخاطب پیش می آید این است که چرا اینبار پیامبر به شفای مادرشان اقدام نکردند؟ در حالی که شرایط در هر دو حالت یکسان بود!
*یک مذهبی-کلاسیک هالیوودی!
فیلم در بخش دیگری در ساحل به معجزه ای از پیامبر اشاره می کند که در آن دریا خروشان شده و ماهی هایی را به ساحل می آورد تا کودکان و مردم گرسنه آن حوالی بتوانند از گرسنگی درآیند. اما احتمالا مجید مجیدی به درستی نمی دانست که با به تصویر کشیدن این سکانس، این سوال نزد مخاطبین فیلم پیش خواهد آمد که چرا حضرت محمد ( ص ) گرسنگان مکه را اینچنین از گرسنگی نجات ندادند و یا حتی در زمان شعب ابیطالب چنین معجزاتی را انجام ندادند؟ پاسخ این سوال زمانی سخت تر می شود که فیلم برای مخاطب غیرمسلمان به نمایش درآید. مخاطبی که می داند مهمترین وجه زندگی پیامبر اسلام نه معجزات اینچنینی ، بلکه کتاب مقدس بوده است. نمای نورانی که مجیدی از پیامبر اسلام در بالای صخره بر فراز دریا گرفته ، بادی که به جامه ایشان می وزد و موهایی که به وزش در می آید و... این تصویری است که معمولا آثار مذهبی کلاسیک هالیوودی در وصف پیامبرانشان از آن استفاده می کردند که اینبار نیز در « محمد رسول الله ( ص ) » پس از سالها شاهد استفاده مجدد از این نوع تصاویر هستیم.
*ادبیات فیلم مجیدی فاخر نیست!
ادبیات به کار رفته در دیالوگ نویسی های فیلم نیز از ایرادات عجیبی رنج می برد که این مورد جای تعجب بسیاری دارد. این در حالی است که در دهه های گذشته تلویزیون ایران شاهد سریال های مذهبی فاخری نظیر « امام علی ( ع ) » بوده که دیالوگ نویسی آن با رعایت ریزترین جزئیات ادبی به رشته نگارش درآمده بود. اما اینبار در ساخت « محمد رسول الله ( ص ) » از این وسواس نگارشی خبری نیست و ما شاهد کلمات عجیبی هستیم که از زبان شخصیت های داستان خارج می شود. به کار بردن کلماتی نظیر « رفع تحریم » ، « تب اش نمی افتد » و « قیمت کالایت را بگو » نشان از این دارد که مجید مجیدی و کامبوزیا پرتوی خیلی اعتقادی به استفاده از ادبیات فاخر زبان فارسی در فیلم نداشته اند.
*کلیپهای مذهبی-تبلیغاتی وسط فیلم!
پرداخت بسیار بد صحنه های موعظه کردن پیامبر ، از دیگر نقاط ضعف فیلم « محمد رسول الله ( ص ) » می باشد.متاسفانه اصرار مجید مجیدی به گنجاندن تمام صفات بارز و ارزشمند حضرت رسول اکرم در فیلم « محمد رسول الله ( ص ) » باعث شده تا صحنه هایی را شاهد باشیم که بی ارتباط با داستان اصلی فیلم هستند و مشابه یک کلیپ تبلیغاتی می باشند. برای درک بهتر این مشکل می توان به سکانس زنده به گور کردن دختر توسط یک جاهل اشاره کرد که در اوج عصبانیت و خشونت با شنیدن موعظه پیامبر اکرم که با کمترین پرداخت سینمایی انجام شده و صرفا با ذکر یک دیالوگ کتابی به فیلم آورده شده، متحول می شود! همچنین مجید مجیدی برای به تصویر کشیدن صفت ارزشمند " امین " بودن حضرت محمد ( ص ) به دم دستی ترین روش ممکن متوسل می شود و بی آنکه سکانس بازار و فروختن برده ، ارتباطی به داستان فیلم داشته باشد، موعظه هایی از پیامبر اسلام را با ساده ترین شکل ممکن بر زبان می آورد که این یکی هم شباهتی به قالب استاندارد سینمای بین الملل ندارد.
*از بودجه هنگفت خوب استفاده نشد
در بخش های فنی، « محمد رسول الله ( ص ) » با توجه به بودجه عظیمی که در اختیار داشته، از استاندارد های سینمایی ایران فراتر می رود اما ایرادات ساخت یک اثر بیگ پروداکشن در اینجا نیز به خوبی هویداست. مجیدی هرگز کارگردانی نبوده که تولید فاخری داشته باشد و حالا که در اولین تجربه اش، بودجه هنگفتی در اختیارش قرار گرفته، موفق نشده از این امتیاز به نحو احسن برای تبدیل خود به فیلمسازی بین المللی استفاده نماید. فیلم به جز در سکانس های حمله ابرهه به مکه و سکانس دریا، استفاده ای از جلوه های ویژه نکرده است. اما همین 2 صحنه هیجان انگیز فیلم نیز، نه در بخش جلوه های ویژه که حتی در مقایسه با بسیاری از فیلمهای هالیوودی بهتر پرداخته شده اند ، بلکه در نحوه کارگردانی ضعف رهبری شده اند. در این سکانس ها بیشتر از اینکه ردپای وسواس کارگردان و خلاقیت در اجرا به چشم بخورد، سیاه لشگرهایی حضور دارند که دائم در حال فریاد زدن هستند و به دور خودشان در حال چرخیدن می باشند.
*موسیقی زیبای فیلم متناسب اما غیر عربی
از معدود نکات مثبت فیلم موسیقی زیبا و شنیدنی اثر می باشد که البته خیلی ارتباطی با موسیقی عربی ندارد اما روی هم رفته شنیدنی و متناسب فضای فیلم است. فیلمبرداری فیلم هم به لطف حضور ویتوریو استورارو که یکی از بهترین فیلمبرداران جهان می باشد، تماشایی است. البته این نکته را هم باید ذکر کرد که « محمد رسول الله ( ص ) » خیلی قاب بندی های به یاد ماندنی ندارد اما بهرحال تصویربرداری فیلم شایسته تقدیر است.
متاسفانه « محمد رسول الله ( ص ) » علی رغم انتظارات بسیار بالایی که از آن می رفت ( که به نظر طبیعی هم می رسید ) ، ابدا نمی تواند نماینده ای شایسته از طرف سینمای ایران برای جهانیان باشد. فیلم قطعا یک سر و گردن از تمامی ساخته های ایرانی بالاتر است اما زمانی که صحبت از ارائه بین المللی یک فیلم به میان می آید، متوجه می شویم که سینمای ایران هنوز نتوانسته به استانداردهای تولید یک اثر بیگ پروداکشن در سطح جهانی نزدیک شود. زندگی حضرت رسول اکرم بی شک فرصت های بی نظیری در اختیار مجید مجیدی برای پرداخت و ساخت آن با بهترین کیفیت ممکن قرار داد اما ضعف دانش بین المللی کارگردانی سبب شده تا این فرصت بی نظیر تا از دست برود.« محمد رسول الله ( ص ) » بیشتر شبیه چند تکه کلیپ مذهبی است که به یکدیگر متصل شده اند و تشکیل یک فیلم واحد را داده اند. برای رقابت در عرصه بین المللی قطعا به چیزی بیشتر از عوامل فنی نیاز است و آن یک فیلمنامه حرفه ای به همراه کارگردانی بین المللی می باشد.کارگردانی که شاخصه های ساخت یک اثر سینمایی پر هزینه بین المللی را بداند و با زبان بین المللی سینما اثرش را به جهانیان ارائه نماید.
*مسعود فراستی: فیلم مجیدی ، بد، مغشوش و مخدوش است
مسعود فراستی ، منتقد سنما هم درباره فیلم محمد رسول الله نوشته است: فیلم تازه مجید مجیدی محمد رسول الله فیلم بد، مغشوش و مخدوشی است و بسیار گنگ؛ و در نتیجه بی اثر. کاش چنین نبود که متاسفانه هست و با فیلم خوب، محکم و گویایی طرف بودیم و موثر. فیلمی که تصویر درستی هر چقدر کوچک از پیامبر اسلام می داد، نه تصویری این چنین مخدوش. بخصوص در وضعیت بلبشوی امروز جهان. وضعیتی که مسلمانان در شرق وغرب جهان بیش از پیش مظلومند و تحت فشار و هجمه و اتهام اول از سوی تروریسم کور، وحشی و ماقبل تمدن "داعش" که بجای آن که علیه امپریالیسم و ستمگران باشد، بیشترین کمک ایدئولوژیک، سیاسی و حتی فرهنگی را به آن ها می کند. و دوم از سوی ضد تروریست نماهای فکل کراواتی متمدن غربی که ظاهرا طرفدار آزادی بیان اند؛ اما آزادی بیانی محدود و بی خطر برای ملت خود و آزادی نا محدود برای توهین به مقدسات مسلمانان فعلا با روزنامه آنارشیست شارلی ابدو و بعدا با ... و این آزادی خواهی باسمه ای را چماق می کنند علیه کشورهای جنوبی بخصوص مسلمانان، و نه علیه تروریست ها.
*مگر می توان طرفدار قناعت بود و در زمان تحریمها با چنین هزینه ای فیلم ابتر ساخت؟
فیلم مجیدی نه سختی را مینمایاند و نه مقاومت مسلمین سران و مردم را. چرا برای این بحث اینگونه از پیامبر خرج میکنید؟ اصلا مگر میشود طرفدار قناعت بود در زمان تحریمها اما صد و اندی میلیارد هزینه یک فیلم کرد؟ آن هم چنین فیلم ابتری؟
در چنین شرایطی تحریم ها ی غرب علیه ما واقعا به فیلمی نیاز داشتیم که از یک طرف چهره غیر بنیاد گرایی از مسلمانان ارائه دهد چهره ای رحمانی و از سوی دیگر چهره ای محکم که روی اصول سازش نمی کند و نه چهره ای سازشکار و بی اصول در مقابل زورگویان و سلطه طلبان ؛ نه چهره ای خنثی.
*فیلم خنثی مجیدی!
فیلم مجیدی اما فیلم خنثی ای است. خنثی حتی در بحث تحریم ها، که بحث امروز هم هست. فیلم، چیزی جدی از تحریم سنگین چندین ساله علیه مسلمین زمان حضرت رسول در فیلم نشان نمی دهد. سخرانی ابوسفیان هم که چندان جدی نیست.
اگر قرار است از تحریم جدی غرب علیه ایران بگوییم و از وضعیت ناشی از آن برای مردم، چرا فیلمی با داستان امروزی نمی سازیم؟ اگر زمان پیامبر، چنین تحریم هایی بود، سران طرفدار حضرت رسول چگونه برخورد کردند؟ آیا خود و همه را دعوت به قناعت نکردند؟ نه این که دولتیان فقط شعار بدهند و مردم را به قناعت دعوت کنند و خود فارغ از "اقتصاد مقاومتی" زیست کنند؟
فیلم مجیدی نه سختی را می نمایاند و نه مقاومت مسلمین سران و مردم را. چرا برای این بحث این گونه از پیامبر خرج می کنید؟ اصلا مگر می شود طرفدار قناعت بود در زمان تحریم ها اما صد و اندی میلیارد هزینه یک فیلم کرد؟ آن هم چنین فیلم ابتری؟ و تازه قسمت دوم و سوم این سریال نا منسجم و بی هویت را نیز ادامه داد. قطعا با هزینه ای هنگفت تر. نمی شد این فیلم به این " مهمی " را ارزانتر و اثر گذار تر ساخت با عوامل خودی؟
عوامل خارجی با دستمزد های سنگین در فیلم چه کرده اند، که ما نمیتوانستیم؟ فیلمبردار اسکاری که یک کرین درست ندارد و کرین اش چندین جا لق می زند. اما شاید به جای ما، جای دوربین تعیین کرده و زاویه دوربین؟ و حتی دکوپاژ؟ جا و زاویه دوربین اش مسیحی یا غربی نیست؟ ما چه کاره فیلم بودیم، دستیار فیلمبردار یا کارگردان؟ کارگردانی که نه بازی خوب می گیرد، نه محیط و فضایی دراماتیک می سازد در فیلم چه کاره است؟ رئیس مدرسه عالی هنر؟ کات ها را چه کسی داده؟ و میزانسن ها را؟ راستی کدام میزانسن؟ به یاد بیاورید صحنه " ایمان آوردن " ساموئل بد من را، که از حمله راهزن ها به کمک پیامبر جان سالم به در برده، با دیدن ماهی ها شگفت زده می شود. به این شگفت زدگی می گویند: ایمان ؟ راستی آیا ایمان آورده ای در فیلم می بیبنیم؟ و مهم تر، خدا در فیلم کجاست؟ در بچه های آسمان و حتی رنگ خدا، بود.
دوستانی که از فیلم خوششان آمده، از نور پاشی آقای فیلمبردار /کارگردان شگفت زده شده اند؟ نور دیده اند؟ یا از ایمان نداشته فیلم حال کرده اند؟ یا مرعوب نام فیلم شده اند، و خرده قصه هایی که کامل اش را می دانند. کسانی که روایت ها را نمی شناسند مثلا خارجی ها از فیلم چه دریافت می کنند؟ نور پاشی؟ "چگونه"، بماند.
*"آن " انسانی ندارد!
این تصویر اولترا نورانی از پیامبر فیلم مجیدی، که هیچ "آن" انسانی ندارد، درکی انحرافی یهودی، مسیحی از تاریخ ادیان است، باب طبع هالیوود دیروز در فیلم های به اصطلاح دینی شان.
حضرت خاتم در این فیلم از لحظه تولد نورانی است، وگهواره اش نیز. تاکید دوربین نیز نوید ظهور پیامبر می دهد، حال آن که پیامبر اسلام، در چهل سالگی مبعوث شده نه از لحظه تولد. آخرین تصویر از پیامبر را در فیلم بیاد بیاورید: پیامبر در 14 سالگی بر لبه صخره ای ایستاده و دوربین با زاویه لوانگل، او را لانگ شات در آسمان می گیرد. سراسر تصویر نورانی است. این نما، یک نمای کامل هالیوودی نیست؟
این نورهای زرد به صورت ها اطرافیان حضرت و رنگ شیک کرم لباس ها و این نوع کادر بندی نقاشی وار از فرهنگ مسلمانان نیامده، متعلق به دوره ای از نقاشی کلاسیک دوره رنسانس غربی است. در ضمن در نقاشی های کهن غربی هاله ای از نور دور سر حضرت مسیح دیده می شود.
این نور پاشیدن به صورت پیامبران وائمه، و دیدن نورتوسط همه چه ایمان آوران و چه منکران اپیدمی جدی فیلم ها و سریال های "دینی" تاریخی ماست ، که دامن گیر همه ما و هالیوود است. چگونه می شود کسانی که نوری در دلشان نیست ، همچون کسانی که ایمان آورده اند، نور ببینند؟ این نقض غرض نیست؟
*فیلم مصطفی عقاد کم خرج تر و بسیار بهتر است!
فیلم الرساله مصطفی عقاد که فیلم متوسط ، کم خرج و بسیار بهتری از فیلم مجیدی است و همچنان می شود دیدش، در این بحث، معقول تر رفتار کرده. بدون آن که نور پاشی کند، بدون آن که تصویری از حضرت نشان دهد، از اور شولدر استفاده کرده و از پی او وی.
*صدای بد و نیمه دخترانه پیامبر!
فیلم ، نه تنها پیامبر نمی سازد از تصویر و از صدای بد نیمه دخترانه ای که مجیدی استفاده کرده هم بگذریم بلکه اصلا شخصیت پردازی ندارد. آدم ها بیشتر ماکت اند و بعضی مجسمه؛ با گریم سنگین، لباس و نام تاریخی. هیچ کدام حسی انسانی ندارد مگر دو زن که احساسات (نه حس) رقیقه بر می انگیزند که منتقل کنند. از همین جاست که بازی ها هم به شدت کلیشه ای شده. زبان و ادبیات آدم ها نیز فاقد هویت تاریخی اند.
آدم بدهای فیلم نیز شوخی اند و تعقیب کردن هایشان خطری و تعلیقی ایجاد نمی کند. وسط فیلم هم ول می شود. مهم ترینشان ساموئل است؛ دسیسه گری که "ایمان" می آورد. چگونه؟ در آن صحنه معرف ماهی ها. براستی این مردم بعد از واقعه چه می کنند، با این ماهی ها؟ کات به روایت دیگر. تمام فیلم همین گونه کات می شود. صحنه حمله ابرهه را بیاد بیاورید. و اسپشیال افکت شگفت انگیزش (!) که از کار در نیامده و باوری نمی سازد و حسی. همچنان گنگ می ماند. مستقل از ناتمام ماندن قصه و جای آن در اثر.
حاصل این همه ادعا، هیاهو و این همه جو سازی، این همه عوامل مثلا حرفه ای در سطح جهان، شده فیلم کلاژی، بی منطق و شلخته از خرده روایت های تاریخی صدر اسلام، که به درستی برخی از این روایت ها نیز می توان شک کرد. با جمله "برداشت آزاد" و "خیال انگیز" فیلمساز نیز چیزی حل نمی شود، اگر بدتر نشود. این نوع روایت کلاژی و شعاری نصفه نیمه و تکه پاره خیال انگیز که نیست هیچ، زیبایی و اثر گذاری تاریخ را هم خدشه دار می کند. روی هیچ واقعه ای تمرکزی نیست. و این یعنی هیچ. در نتیجه هیچ مفهومی ساخته نمی شود.
*نه تاریخ می گوید و نه جغرافیا دارد!
فیلم نه تاریخ می گوید به طور جدی و امین نه جغرافیا دارد و ارتباط های جغرافیایی. مکه و جغرافیای دور وبرش ، جز ماکت چیست؟ سیاهی لشگر ها چه می کنند؟ و حرکات کرین وتراولینگ سرگردان دوربین در این مکان ها هم نمی تواند اتمسفری بسازد. نکند موسیقی کلیسایی قرار است فضای اسلامی بسازد؟
حاصل این همه ادعا، هیاهو و این همه جو سازی، اینهمه عوامل مثلا حرفه ای در سطح جهان، شده فیلم کلاژی، بیمنطق و شلخته از خردهروایتهای تاریخی صدر اسلام، که به درستی برخی از این روایتها نیز میتوان شک کرد
*خوش آب و رنگ و با تکنیک اما نه چندان جدی!
فیلم ، ظاهرا خوش آب و رنگ است وتکنیک دارد؛ اما نه چندان جدی. فیلم رستاخیز درویش قطعا تکنیک بهتری دارد. بحث فرم در این جا بی ربط است و درنتیجه بحث محتوا. فیلمبردار اسکاری، تدوین بد و موسیقی غربی و عربی ، طراحی صحنه ولباس و دکور و تدارکات و حمل ونقل – با فیلمنامه ای بسیار ضعیف و پر حفره نمی دهد یک فیلم خوب و با حس و حال.
فیلم خوب را انسان های باورمند وکار بلد می نویسند و می سازند. و از همه عوامل وتکنیک نیز در خدمت اثر سود می جویند.
*مجیدی عقب رفته است!
کارگردانی مجیدی نسبت به "بچه های آسمان" و حتی "رنگ خدا"، جلو که نیامده هیچ؛ عقب هم رفته؛ هر چند این همه تکنیک اضافه شده. بیگ پروداکشن نه کار مجیدی است نه به درد سینمای ما می خورد. کافی است به تجربه های مشابه مان رجوع کنیم.
امیدوارم قسمت دوم وسوم فیلم، به همین سیاق نباشد و این همه گران و ابتر. خدا رحم کند.»