کد مطلب: 42354
 
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۳۵
رامین پرچمی از هفت سال محرومیتی که بی‌دلیل اتفاق اتفاد می‌گوید و برنامه‌هایی که در آینده اتفاق می‌افتد.
 
به گزارش ایران خبر، هفت سال ممنوع‌الکاری رامین پرچمی را اگر از ذهن مخاطب پاک نکرد اما حضور او را تحت‌الشعاع قرار داد. کسی که پیش از آن و در زمان فعالیت خود نیز که 14 اثر را ثبت کرده بود چهره مشهوری به حساب نمی‌آمد. در تمام این سال‌های نبودن هم خبری از او نبود تا اینکه دو هفته پیش نمایشنامه ‌خوانی "هملت با سالاد فصل" در پردیس چهارسو اجرا شد و نام رامین پرچمی توی لیست هنرمندان دیده می‌شد و این خبر از پایان ممنوعیت داشت. به همین بهانه سراغی از او گرفتیم که حالا بار دیگر به عرصه بازیگری برگشته و این‌بار بسیار پرکار. قرار است سینمایی بازی کند، یک ترانه خوانده و حتی مستندی را به‌زودی کارگردانی می‌کند. 
مشغول چه كاری هستید؟ 
در حال حاضر بعد از اجراى دو نمایشنامه ‌خوانى "هملت با سالاد فصل" و "اسب"به كارگردانى امیر زریوند فكر می‌كنم از همین هفته بازى در فیلم سینمایی "فیلسوف‌هاى احمق" به كارگردانى سعید چارى را شروع كنم. یک ترانه پاپ هم همراه با دوست خوبم نیما شمس خواندم كه ظرف همین ٢، ٣ روز آینده قرار است پخش شود. 
چه دوران شلوغی داشتید! پس ممنوع‌الكاری تمام شد؟ 
خیلى به قول بچه‌هاى امروز ناگهان پیش آمد و دلیلش هم همین است كه فرمودید! براى خودم هم جالب بود چون بجز اینها چند كار تئاتر و سینمایی دیگری هم هست كه فعلا در سطح مذاكرات اولیه ا‌ست. 
این ممنوع‌الكاری چقدر طول کشید؟ 
حدود هفت سال ناقابل! البته صرفا به همین دلیل در این سال‌ها غیبت نداشتم، مسائل و مشكلات شخصى هم این غیبت را تشدید و تمدید کرده بود كه انگار همه باهم و در یک زمان حل یا به عبارتى منحل شدند! 
این ناگهانی و این حجم كار، آیا به این خاطر نبود که همه دوستان از پایان ممنوعیت باخبر شدند؟ 
نه واقعا اتفاقى بود و ربطى هم نداشت. حتى همین حالا هم خیلى‌ها از این موضوع باخبر نیستند مثلا همین امشب دوست خوبم احمد احمدى فیلمبردار سینما را بعد از بیشتر از ١٠ سال دیدم؛ اصلا نمی‌دانست. ضمن اینكه خیلى خوشحال شد و رسما دعوت كرد تا در فیلمى كه به‌زودى قرار است تهیه‌كننده‌اش باشد حضور داشته باشم. همین چند دقیقه پیش هم برایم پیغام فرستاد كه عكسى كه با هم گرفته بودیم را وقتى گذاشته توى اینترنت، خیلى از دوستان و همكاران قدیمی‌ام برایش (یا در واقع براى من!) كامنت گذاشتند و تبریك گفتند. 
من از نمایشنامه‌ خوانی در چهارسو باخبر شدم، واكنش‌ها به این حضور مجدد چطور بود؟ 
خب طبیعتا همه دوستان ابراز خوشحالى و آرزوى موفقیت داشتند و بعضى‌ها هم دعوت به همكارى كردند. به‌طور كلى شاید گفتنش از طرف خودم چندان درست نباشد اما در این دو سه ماهه اخیر، همه برخوردها با من، چه مستقیم و چه غیرمستقیم، آنقدر خوب و سرشار از انرژى مثبت و صمیمانه بوده كه واقعا نمی‌دانم از شدت خوشحالى تعجب كنم یا از شدت تعجب خوشحال باشم! به خصوص برخورد مردم توى هر مكان عمومی یا خصوصى كه واقعا گرم و به شدت روحیه‌ بخش بود. 
حالا سه حوزه را همزمان ادامه می‌دهید؟ 
من كارم بازیگری است و كارى به حوزه‌اش ندارم! یعنى درواقع در هر كجا كه مكانى براى عرضه و یا امكانى در عرصه بازیگرى وجود داشته باشه كه از من دعوت به عمل بیاید و خودم هم رغبت حضور در آن را داشته باشم براى من می‌شود حوزه! حتى یكى از كارهایی كه قرار است به‌زودى آن را شروع كنم اساسا فرصت و موقعیتی جدید است تا ساخت یک فیلم مستند را تجربه كنم! 
پس كارگردانی گام بعدی است یا صرفا تجربه؟ 
 شاید بهتر باشد بگوییم صرفا یک اتفاق است كه خودش براساس اتفاقاتی دیگر شكل گرفته و حالا در این مقطع زمانى، اتفاقا فرصت و موقعیتى براى من پیش آمده تا یكى از كارهایی را كه از سال‌ها پیش دائما در ذهن با آن كلنجار می‌رفتم، به انجام برسانم. البته اصرارها و پیگیرى‌هاى خودم هم در افتادن این اتفاق به خصوص، موثر بوده! 
می‌توانم از سوژه مستند جدید بپرسم؟ 
نه! یعنى ترجیح می‌دهم اگر قرار است اتفاقى در این زمینه بیفتد، بعد از افتادن درباره‌اش صحبت كنیم. ولى مطمئن باشید سوژه و انشااله ساختار به شدت جدید و جذابى خواهد داشت! 
موسیقی چطور؟ 
موسیقى علاقه و سلیقه من است ولى دغدغه‌ام نیست. گرچه من به‌طور كلى آدمی غیرقابل پیش‌بینى هستم و به شدت هم اهل ریسک و متكى به احساسات هر لحظه‌ام! گرچه تا مطمئن نباشم كه نتیجه كارم اگر ایده‌آل از آب در نمی‌آید، لااقل افتضاح هم نخواهد بود امكان ندارد سراغش بروم! 
پیش‌تر هم خواندن را تجربه كرده بودید؟ 
براى خودم و دوست‌هاى صمیمی گهگاهى. 
برنامه‌ریزی بلندمدت دارید یا با اتفاقات پیش می‌روید؟ 
نه. واقعا همیشه بیشتر از آنكه برنامه‌ریزى دراز یا حتى كوتاه ‌مدت داشته باشم و براساس آن تصمیم بگیرم و عمل كنم، ترجیح دادم با اتفاقاتى كه برایم مى‌افتد همراه شوم. به قول شما برای پیش رفتن. از آنها استفاده كنم. حالا یا من با آنها هم مسیر شوم و یا آنها را بیاورم در مسیر خودم! 
این مستند نتجه هفت سال كار نكردن است؟ 
نه، یعنى نمی‌دانم! در واقع این‌طور نیست كه من در طول این هفت سال به صورت مداوم و یا حتى متناوب به فكر این كار و تحقیق درباره‌اش باشم. شاید بشود گفت كه در طول این مدت فرصت و امكانش را داشتم كه به مرور و تحت شرایط خاصى، كم‌كم فكر ساخت همچین سوژه‌اى در ذهنم شكل بگیرد و قوام و دوام پیدا كند و حالا بر اثر یک اتفاق و یا شاید در واقع، ارتباطى كه به وجود آمد این امكان براى من مهیا شد و اگر بخواهم بگویم به‌طور مشخصی این كار حاصل هفت سال كار نكردن است و.‌.‌. نه اصلا اینطور نیست. 
جز تحقیق و قوام این مستند، در این سال‎ها مشغول چه كاری بودید؟ 
هیچ! واقعا هیچ کارى. چون هرگز فكرش را هم نمی‌كردم كه ممكن باشد همه چیز ناگهان كن‌فیكون شود و درست هفت سال به انحا و دلایل مختلف و حتى بى‌ربط از كار و حرفه‌ام دور بمانم. می‌توانم بگویم همه این هفت سال یا در بهت و حیرت بودم كه به قول فامیل دور «چى شده؟!» و یا منتظر بودم كه به هرعلت و در هر صورتى كه ممكن است بتوانم دوباره كار هنرى را شروع كنم! باور كنید خودم هم نمی‌دانم و نمی‌توانم جواب معقولى به این سوال بدهم كه این مدت را از هر نظر، چه‌طور سر كردم و بالاخره از سر گذراندم! ولى به هرحال گذشت.‌.‌. اصلا به نظر من كلا گذشت و.‌.‌. همین! باید گذشت!
بعد از این همه دوری نگران نیستید که برگشتن پركارتان باعث انتخاب‌هایی شود که بادقت نیستند؟ 
فعلا در شرایطى هستم كه نمی‌توانم هم حضور دوباره خودم را اعلام و مهم‌تر از آن تثبیت كنم و هم انتخاب‌هاى ایده‌آلى داشته باشم. اساسا در همان دوران پیش از هفت سال اخیر هم شرایط و موقعیت‌ها و فرصت‌هایى كه برایم وجود داشت به من آن‌قدرها حق انتخاب نمی‌داد. من هم مثل هر بازیگر دیگرى، هر كارى كه بازى كردم اولویت و ایده‌آل و یا حتى همسو با سلیقه‌ام نبوده. شاید از جمع حدود ٤٠ كار تصویرى سینمایی و تلویزیونی كه تا امروز بخش مهمى از كارنامه كارى مرا تشكیل می‌دهند، نهایتا می‌توانم به چهار تا پنج كار خوب و شاخص اشاره كنم كه هم خودم از حضور در آنها راضى بودم و هم بازتاب خوبى داشتند. منظور این است که همیشه شرایط و اتفاقات هرروز، تعیین‌كننده محدوده‌ای هستند كه می‌توانم در آن دست به انتخاب بزنم. 
شرایط حال قابل درك است اما شرایط آن زمان چه بود كه حق انتخاب نمی‌داد؟ 
قضیه خیلى ساده است. درواقع شما این‌طور به موضوع نگاه كنید كه در طول یک سال واقعا چه تعداد فیلم و سریال دیدنى و ماندگار و جذاب در سینما و تلویزیون ما ساخته می‌شود و در این تعداد معمولا به‌شدت محدود مگر چند شخصیت واقعا پردازش شده و چند نقش واقعا خوب كه من بازیگر را براى نقش‌آفرینى قلقلک بدهد، می‌شود پیدا كرد. محاسبه كنید به نسبت تعداد بازیگران حرفه‌اى و البته همه آن دیگرانى كه آماتور یا نابازیگر یا علاقه‌مند به بازیگرى و.‌.‌. محسوب می‌شوند، شانس من نوعى براى تصاحب یكى از آن نقش‌هاى ناب چند درصد است؟ به همین خاطر معتقدم من بازیگر اگر قرار است به عنوان یک حرفه‌اى به صورت مستمر در صحنه حضور داشته باشم بهترین و بیشترین كارى كه می‌توانم بكنم این است كه حداقل با هر ترفند و از هر راه مناسب‌ترى كه ممكن است، گلیم خودم را در كارهایی كه بازى می‌كنم از آب بیرون بکشم. حالا یک زمان همه عوامل دست به دست من می‌دهند و كمک می‌كنند كه راحت‌تر و سریع‌تر گلیم را بیرون بكشم و گاهى هم خودم به تنهایی و با مشقت و جان كندن این كار را می‌كنم. تازه اگر بتوانم بكنم! 
آیا این شرایط برای همه یکسان است؟ نتیجه‌ای كه دنبالش هستید چیست؟
مسلما نه. هر بازیگری در مقاطعى به نسبت دیگران و حتى به نسبت خودش در یک مقطع دیگر، موقعیت و حق انتخاب‌هاى بیشتر و كمتری دارد. درنهایت من به این نتیجه رسیده‌ام با شرایطى كه بازیگرى در این كشور دارد، بیشتر از هر وسواس و حق انتخاب و پركارى یا گزیده‎كارى، «شانس» و همان اتفاقى كه گفتم در تعین سرنوشت و مسیر كارى یک بازیگر موثر هستند. 
همه این سال‌ها فقط دلتنگ برگشتن بودید؟ 
نه، در فكر و درتلاش براى پیدا كردن راهكارى براى این برگشتن هم بودم! 
دوست دارید با كدام نقش در ذهن مخاطبی که قرار است دوباره شما را ببیند ماندگار باشید؟ 
این را من تعیین نمی‌كنم، ولى خواه ناخواه بنا به دلایل، شرایط و البته شواهد فراوان، اغلب مردم مرا با همان اولین نقشم یعنى رامین سریال «در پناه تو» می‌شناسند و در ذهنشان مانده‌ام. 
خودتان کدام را ترجیح می‌دید؟ 
من هم جدا از مردم نیستم! این را فكر می‌كنم ثابت هم كرده‌ام! 
این یعنی شما آن نقش را ترجیح می‌دهید و آن را دوست دارید یا به نظر مردم احترام می‌گذارید؟ 
مگر نمی‌شود هر دو با هم باشد؟ 
برگشتتان را تبریک می‌گویم، منتظر دیدن كارهای جدیدتان هستیم تا یک مصاحبه مفصل انجام بدهیم. 
ممنونم هم از شما به عنوان نخستین نشریه‌ای كه بعد از این زمان طولانی با من مصاحبه كرد. 

منبع: خبرگزاری صبا