کد مطلب: 61477
 
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۰۰
گلایه‌های ناظری مربوط به لغو کنسرتی است که قرار بود او اول خرداد در نیشابور برگزار کند؛ کنسرتی که تمام هماهنگی و فرایندهای قانونی و بروکراتیک خود را طی کرده بود، اما در آخرین لحظات لغو شد.
تاملی بر لغو کنسرت اخیر شهرام ناظری در نیشابور
 
به گزارش ایران خبر، گلایه‌های ناظری مربوط به لغو کنسرتی است که قرار بود او اول خرداد در نیشابور برگزار کند؛ کنسرتی که تمام هماهنگی و فرایندهای قانونی و بروکراتیک خود را طی کرده بود، اما در آخرین لحظات لغو شد.
 
 «حساب من از آنانی که کشور را ترک کرده‌اند جداست. 37 سال است به عشق کشور، مردم سرزمینم و برای آنان مقاومت کرده‌ام و در ایران مانده‌ام. همیشه برای کشورم مجانی کار کرده‌ام و هیچ چشم‌داشت مالی از زادگاهم نداشته‌ام... اگر این مشکلات برای کسی به وجود می‌آمد که خارج از کشور زندگی می‌کند و حالا به دلیل شرایط یا برنامه‌ای به ایران بازگشته، با من که با وجود تمام سختی‌ها و مصائب، این همه سال است که در کشورم مانده‌ام و آن را ترک نکرده‌ام متفاوت بود. چنین برخوردی با کسی که عاشق کشورش است جای تأسف دارد.» اینها بخش‌هایی از گلایه‌های آقای شهرام ناظری است.

گلایه‌های ناظری مربوط به لغو کنسرتی است که قرار بود او اول خرداد در نیشابور برگزار کند؛ کنسرتی که تمام هماهنگی و فرایندهای قانونی و بروکراتیک خود را طی کرده بود، اما در آخرین لحظات لغو شد. چند روز قبل هم کنسرت یکی دیگر از هنرمندان موسیقی سنتی در این شهر لغو شده بود. ناظری گفته است که در برگزاری کنسرت، ملاحظات عرفی و فرهنگیِ مرتبط با همجواری با آستان مطهر رضوی را هم مدنظر قرار داشته است. خواننده‌ 67 ساله سنتی کرمانشاهی که در تمام این سال‌ها، در سکوت مشغول کار خودش بوده است. از سال 1328 که پا به دنیا گذاشت، با موسیقی و شعر و حماسه گره خورد. پدر و مادرش با موسیقی آشنا بودند. پدر سه‌تار هم می‌نواخت. عشق به سرزمین و وطن مادری را می‌توان شاکله اصلی شخصیتی ناظری دانست. بومِ او در فرهنگ کُرد و زبان فارسی و شاهنامه و مثنوی گره خورد. بی‌جهت هم نیست که در برابر انگ‌های قومیت‌پرستی و جدایی‌طلبانه برافروخته می‌شود و زبان به اعتراض می‌گشاید: «این انگ‌ها به من نمی‌چسبد!»
آقای خواننده در تمام این سال‌ها از کودکی و نوجوانی که در محفل حرفه‌ای و فنی شعر و موسیقیِ اصیل ایرانی رشد کرد. اواسط دهه چهل شمسی پایش به پایتخت باز شد و به دور از حواشی و وضعیت فرهنگی نابهنجار آن سال‌ها، قدم به قدم مشغول آموختن بود. ناظری بیش از اینکه دل در رنگ و لعاب زرق و برق‌دار موسیقی داشته باشد که در دهه‌های چهل و پنجاه با حمایت‌های حاکمیت وقت، به طور گلخانه‌ای هم حمایت می‌شد، بیشتر در پی آموختن این حرفه از سرچشمه‌های اصیل آن بود؛ سرچشمه‌هایی که ریشه در فرهنگ اصیل ایرانی داشتند و دارند.

راز وفادار ماندن استاد آواز ایران به مردمش در تمام این سال‌ها هم شاید همین باشد. او شعر و آواز و موسیقی را از فرهنگ اصیل مردمش وام گرفته است. وطن و سرزمین مادری را ورای دعواهای روزمره سیاست می‌داند. پس بی‌جهت هم نیست که در انقلاب اسلامی با حرکت عظیم مردمی همراه شود و در سال‌های 57 تا 60 امانتی را که از مردم و فرهنگ آنها به وام گرفته بود، در خدمت آنها قرار دهد. سال‌هایی که در کانون چاووش به همراهی آقای حسین علیزاده و مرحوم محمدرضا لطفی، قطعات حماسی بسیاری در همراهی با مردم و جامعه‌اش خواند. شاید هنوز هم بسیاری از ایرانیان همنشین شدن صدای ناظری و موسیقی لطفی با تصاویری از ورود آزادگان به میهن در تصنیف «اندک‌اندک» تصنیف «کاروان شهید» را از یاد نبرده باشند.

مأنوس بودن با شاهنامه، ناظری را با حماسه عجین کرده است. عشق به وطن و سرزمین مادری در کنار این ویژگی باعث پدید آمدن سبک خاصی از موسیقیِ اصیل و حماسی شده است که کیلومترها فاصله دارد با آنچه مایه حرمت موسیقی از منظر شرع می‌شود. بی‌جهت هم نیست که بسیاری از آوازهای ناظری ولو بدون همراهی دستگاه‌های موسیقایی باشند در مناسبت‌های ملی کاربرد فراوان دارند؛ فرقی هم ندارند که این مناسبت ملی پایان جنگ تحمیلی باشد یا برافراشته شدن پرچم جمهوری اسلامی در میادین ورزشی و جام جهانی و المپیک؛ «به نام خدای جهان‌آفرین؛ به‌پیش ای جوانان ایران‌ زمین/ به میدان برآیید و گامی زنید/ به ذهن زمان نقش نامی زنید/ الا ای سواران صبح امید/ به فردای میهن نوید آورید/ جهان عرصه عبرت‌آموزی است/ شکست اولین گام پیروزی است / به میدان چو یادی ز ایران کنید / زمین و زمان را گل‌افشان کنید.»

فقه حاکمیتی درباره موسیقی چه می‌گوید؟

درباره موسیقی و حدود و ثغور آن میان فقها اختلاف فتوا وجود دارد. با این‌حال از نگاه حاکمیتی، رأی و نظر فقهی رهبر جامعه اسلامی به‌عنوان رأی فصل‌الخطاب فقهی قلمداد می‌شود. در این منظر بد نیست مروری بر دیدگاه‌های فقهی و اجتماعی رهبر معظم انقلاب دراین‌باره داشته باشیم. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای علاوه بر پاسخ به استفتائات مقلدان خود، در مجالس گوناگون سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نیز درباره این موضوع سخن گفته‌اند. شاید یکی از واضح‌ترین و صریح‌ترین دیدگاه‌های ایشان دراین‌باره، به جلسه‌ای بازمی‌گردد که در بهمن‌ماه 1377 با جمعی از جوانان داشتند و به‌وضوح، ویژگی‌ها و خصوصیاتی را که موجب حرمت موسیقی می‌شوند، تبیین کردند: « موسیقی‌ای که انسان را به بیکارگی و ابتذال و بی‌حالی و واخوردگی از واقعیت‌های زندگی و امثال اینها بکشاند، موسیقی حلال نیست؛ موسیقی حرام است. موسیقی چنانچه انسان را از معنویت، از خدا و از ذکر غافل کند، حرام است. موسیقی‌ای که انسان را به گناه و شهوت‌رانی تشویق کند، حرام است؛ از نظر اسلام این است... آن چیزی که شاخص حرمت و حلیّت در موسیقی است و نظر شریف امام هم در اواخر حیات مبارکشان که آن نظریه را در باب موسیقی دادند این است... ممکن است موسیقی، موسیقی لهوی باشد. «لهو» یعنی غفلت، یعنی دور شدن از ذکر خدا، دور شدن از معنویت، دور شدن از واقعیت‌های زندگی، دور شدن از کار و تلاش و فروغلتیدن در ابتذال و بی‌بندوباری؛ این موسیقی می‌شود حرام. اگر با کیفیّت اجرا حاصل شود، اگر با کلام حاصل شود؛ فرقی نمی‌کند... مرز موسیقی حرام و حلال، ایرانی بودن، سنتی بودن، قدیمی بودن، کلاسیک بودن، غربی بودن یا شرقی بودن نیست؛ مرز آن چیزی است که عرض کردم. این ملاک را می‌شود به‌ دست شما بدهیم.»
 
حنجره‌ای که هرگز با بیگانه هم‌نوا نشده است
ناظری از این فرهنگ و مردم و برای همین فرهنگ و مردم بوده است. برخلاف برخی تنگ‌نظری‌ها، اما همیشه به وطن و مردمش وفادار مانده و بوده است. حساب او از بسیاری از کسانی که بعد از انقلاب، راه خود را از مردم جدا کردند و راهی سرزمین بیگانه شدند جداست. او در کنار مردمش ماند و خواند. در سال‌هایی که شعله مهیب جنگ بر سر مردم و سرزمینش زبانه می‌کشید، نه ‌فقط آنها را ترک نکرد و تنها نگذاشت بلکه ماند و تهییج به حماسه و دفاع کرد. در ادامه هم حنجره‌اش نسبت به شهدایِ آن دفاع مقدس بی‌تفاوت نماند. مردم، خاک و سرزمین این دیار همواره برای او حرمت داشته و خط قرمز خود را هم در نسبت با بیگانه تعریف کرده است. پس بیراه هم نیست که مانند بعضی دیگر از هنرمندان این عرصه، پایش نلغزد و هوشمندانه از ورود به حوادث و نزاع‌های سیاسی بپرهیزد و در هم‌نوایی با بیگانه از نام و جایگاه خود سوءاستفاده نکند.

ناظری اگر هیچ هم نکرده باشد اما کوچک‌ترین خدمتش، تأکید و تقویتِ هویت و فرهنگ اصیلی است که در خاک این دیار در نسبت با ملیت و دین و استقلال از بیگانه گره خورده است.

او هرچند شهرتی جهانی و دو نشان فرهنگی از فرانسوی‌ها دارد اما تاکنون به مردم و سرزمینش وفادار مانده و تا روزی که چنین باشد باید با او مهربانانه‌تر رفتار کرد.
منبع : صبح نو