به گزارش
ایران خبر، بهانه ما برای گفت و گو با بازیگر فیلمهایی چون دختران انتظار، غوغا و چشمان سیاه و سریالهایی چون کلانتر، آتش و شبنم و پول کثیف، به جز این حضورها و مشارکتهای اجتماعی همیشگی، تولد اوست که اتفاقا همزمان با روز خبرنگار بود که با چند روز تاخیر با هم آن را می خوانیم.
آن سالی که به دنیا آمدید، مناسبت روز خبرنگار در ایران وجود نداشت. اما تولد شما در این سالها با این روز تقارن دارد. رابطه شما با خبرنگاران چطور است؟
همیشه رابطه من با خبرنگاران خوب است، چون معتقدم حیطه خبرنگاری ارتباط مستقیمی با دیده شدن هنرمندان و تثبیت جایگاه اجتماعی آنها میان مردم دارد. خبرنگاران به نوعی یار هنرمندان محسوب می شوند.
تا به حال کدورت و دلخوری میان شما و خبرنگاران پیش آمده است؟
نه. برخی هنرمندان فکر می کنند مورد استفاده ابزاری توسط خبرنگار قرار گرفته اند، درصورتیکه نفس شغل خبرنگاری، ایجاب می کند خبرنگار پرسشگر و خبرساز باشد. اگر بعضی از هنرمندان فکر می کنند در این زمینه مورد آسیب قرار گرفته اند، به خاطر عمل خبرنگار نبوده بلکه به خاطر نفس موضوعی بوده که به آن پرداخته شده است. البته مقصر آن هم خبرنگار نیست، خبرنگار وظیفه اش را انجام می دهد. اگر آن خبر به نوعی باعث تخریب آن هنرمند می شود، تقصیری متوجه خبرنگار نیست.
اهل تولدبازی هستید؟
بله، هستم. هر سال تقریبا پنج شش جشن تولد برایم گرفته می شود. یکی دو تا از این جشن تولدها خصوصی و بقیه آن جمعی و خانوادگی است. برای امسال ابتدا قصد داشتم، اولین شنبه بعد از تولدم یعنی امروز را جشن بگیرم که با جشن حافظ مصادف شد، به همین دلیل قرار شد شنبه بعدی یعنی 28 مرداد اولین جشن تولد اجتماعی خود را برگزار کنم که در یک محیط عمومی خواهد بود و حتما درباره آن اطلاع رسانی خواهم کرد. بعد از آن هم دو سه جشن تولد دیگر در راه خواهد بود. علت انتخاب روز شنبه هم این است که بیشتر دوستان من مشغول تئاتر هستند و تنها روزی که می توانند در مراسم شرکت کنند، روز شنبه (روز تعطیلی تئاتر) است.
به زودی هم در نمایشی به نام «کژدم» روی صحنه می روید.
«کژدم» تئاتر بسیار تاثیرگذاری است و هر وقت راجع به آن با کسی صحبت می کنم، خودم متاثر می شوم. این نمایش یک کار جدی و درام است و قصه سه زن را نشان می دهد که هرکدام روایتگر یک اتفاق و فاجعه هستند که برای خودشان رخ داده است. این کار از 29 مرداد به مدت یک ماه در پردیس تئاتر تهران روی صحنه می رود و امیدوارم مردم به دیدن آن بیایند. جا دارد اینجا از استاد ناصرآقایی، از چهره های برجسته بازیگری کشور تشکر کنم که مشاور کارگردان هستند. همینطور باید به حمایتهای بی دریغ آقای نیما دهقان، کارگردان خوب تئاتر از این نمایش اشاره کنم. نویسنده و کارگردان نمایش کژدم، خانم سمیه مهری است و من و خانمها شیوا خسرومهر و شراره درشتی بازیگران کار هستیم.
به اعتبار اول اسم همه بازیگران حتی می توان نام کار را تئاتر شین گذاشت!
(می خندد) چه جالب، تا به حال به این نکته دقت نکرده بودم.
یکی از ویژگی های خوب شما، واکنش بموقع به اتفاقات و مسائل اجتماعی است که هم در فضای مجازی به آن می پردازید و هم در واقعیت پیگیر این موارد هستید. از جمله همین حضور اخیر در مراسم خیریه، مشارکت در طرح حمایت از کودکان بی سرپرست و بدسرپرست، حادثه تلخی که برای آتنا اتفاق افتاد یا کمپین «هنر توقیف شدنی نیست» و ... فکر می کنید این حضورها و مشارکتها چقدر برای مردم و دوستداران و پیگیرکننده های اخبار شما موثر است و آنها را راغب به مشارکت می کند؟
وقتی جامعه باعث می شود شخصی بازیگر شود، آن شخص تبدیل به شخصیت اجتماعی می شود و دینی بر گردن او قرار می گیرد. اولین وظیفه یک شخصیت اجتماعی هم این است که به بهترشدن حال و هوای جامعه کمک کند و بنا به رسالت اجتماعی که روی دوش اوست، جامعه را نسبت به خطراتی که وجود دارد، آگاه کند. بنا بر همین اعتقاد، به هر جایی که نیاز به شخصیت اجتماعی من داشته باشد، ورود می کنم تا سهمی در آگاهی مردم و بهبود وضعیت جامعه داشته باشم. خوشحالم که خدا این موقعیت را به من داده است تا بتوانم در جامعه تاثیرگذار باشم. چند وقت پیش دوستی از من پرسید بیشترین خوشحالی تو از اینکه بازیگر هستی، چیست؟ گفتم بهترین خوشحالی ام این است که می توانم از این جایگاه، برای خدمت به جامعه استفاده کنم. چون کمک کردن به مردم یک شانس است که ممکن است در اختیار یک نفر قرار بگیرد. خوشبختانه این شانس بیشتر در اختیار کسانی قرار می گیرد که مردم آنها را فالو می کنند و یا به آنها علاقمند هستند. من خوشحالم که می توانم از این شانس استفاده کنم.
چند بار در مجله های سینمایی، اسم و عکس شما را به عنوان مدرس بازیگری دیده ام. تدریس می کنید؟
بله، دراین زمینه فعالیت می کنم، چون یکی از مدارک دانشگاهی من مرتبط با بازیگری است.
از میان تعداد پرشماری که علاقمند به بازیگری هستند و احیانا برخی از آنها به آموزشگاهها هم مراجعه می کنند، چه کسانی بخت ورود به این حرفه را دارند؟
مهمترین اولویت استعداد است، ممکن است فرد علاقمندی به کلاسهای مختلفی در این خصوص برود و حتی تحصیلات دانشگاهی داشته باشد، اما چون آن استعداد را ندارد، اتفاق خوبی برای او نیفتد. ممکن است کسی استعداد داشته باشد و با کمترین آموزش هم، به جایگاه خوبی برسد. در کنار استعداد، شانس هم خیلی دخیل است. ما بازیگران مستعد خیلی زیادی داریم که متاسفانه هیچ وقت این شانس را پیدا نکردند که دیده شوند. اگر یک بازیگر مستعد، شانس دیده شدن را داشته باشد، می تواند مطرح شود. اما اگر این شانس را نداشته باشد، می تواند سالها هم بهترین باشد، ولی هیچ وقت دیگران متوجه استعداد و توانایی او نشوند.
به جز آن مدرک بازیگری، لیسانس زبان روسی هم دارید.
زمانی علاقمند بودم برای ادامه تحصیل به مسکو بروم. به همین دلیل به توصیه پدرم زبان روسی خواندم که آنجا پزشکی بخوانم. اما وقتی زبان روسی را خواندم، فضای فکری من تغییر کرد و به جای اینکه پزشک شوم، بازیگر شدم. به هرحال قسمت این بود که پزشک نشوم. خیلی جالب است یکی از دوستان من رفت مسکو، پزشک شد و برگشت. یک روز به او گفتم ببین چقدر سرنوشت عجیب است. حالا به نظرم فرقی نمی کند؛ هم پزشک خوب است و شخصیت اجتماعی دارد و هم بازیگر.
در یکی از آخرین پستهای اینستاگرام، فیلمی از خودتان در کارتینگ به اشتراک گذاشتید و بااعلام اینکه استقلالی هستید، درباره برنده شدن در مسابقه ماشین سواری برای پرسپولیسی ها کُری خواندید. بالاخره اول شدید یا نه؟
(می خندد) این فیلم کارتینگ مربوط به برنامه ای دیدنی به نام «شیشو چهاری» به تهیه کنندگی و کارگردانی کاوه سخنگو است که از یک سایت پخش می شود. تمرکز بخشهایی از این برنامه روی ورزش است و طرفداران استقلال و پرسپولیس را به چالش می کشد. این برنامه یک سری بخشهای مهیج دارد که در کارتینگ انجام می شود و همه شرکت کنندگان صرفنظر از اینکه طرفدار کدام تیم باشند، در مسابقه ای که حالت سرعت و رکوردگیری دارد، در کارتینگ شرکت می کنند. منتهی چون حالت رکوردگیری دارد، ما شرکت کننده ها تک به تک رکورد می زنیم. در پایان این رکوردها با هم مقایسه می شود و نفر اول را مشخص می کند. من فکر می کنم انشاالله نفر اول خواهم بود. البته همانطور که از اسم و جنس و محتوای برنامه پیداست، کمی حالت کُری خواندن دارد، وگرنه خود پرسپولیسی ها هم می دانند من خیلی دوستشان دارم. البته هدف من این نیست جلوی خشم برخی را بگیرم. چون بعضی ها اینقدر تعصب دارند و در فضای مجازی واکنشهای عجیبی نشان می دهند که مجبورم قسمت کامنتها را ببندم. درست است که من استقلالی هستم و روی این تیم تعصب دارم، اما به همان شدت پرسپولیسی ها را دوست دارم. من یکی از اولین نفراتی بودم که در اینستاگرام، درگذشت کاپیتان تیم پرسپولیس، آقای هادی نوروزی را تسلیت گفتم. وقتی پرسپولیسی ها باشند، ما این چالش جذاب و مهیج را داریم. در کنار این دو، هدف اصلی ما افتخار و موفقیت تیم ملی فوتبال ایران است. هیچ وقت استقلالی بودن من باعث نشد از دست یک پرسپولیسی عصبانی شوم و حرف بدی بزنم. آنهایی هم که از هر دوتیم این کار را می کنند، یا طرفدار واقعی این تیمها نیستند و یا عصبانی هستند که امیدوارم عصبانیت آنها فروکش کند.
یکی از دغدغه های من کمک به جامعه برای جلوگیری از اعتیاد و درجهت درمان بیماری اعتیاد است. اخیرا هم دراین زمینه با برنامه ای به نام «باورهای غلط» همکاری می کنم که ساعت 19 چهارشنبه ها و پنجشنبه ها از شبکه آموزش پخش می شود. افتخار این را دارم که در بخشهایی، اجرای این برنامه را به عهده داشته باشم. بیشتر فیلمبرداری ما در کمپهای ترک اعتیاد است و آنجا با افرادی روبرو می شویم که هیچ وقت فکر نمی کردند معتاد و کارتن خواب شوند و ابدا فکر نمی کردند اعتیاد در آنها باعث جرم و جنایت شود. شنیدن حرفهای آنها برای مردم یک درس است و به خوبی در این زمینه هشدار می دهد. جا دارد اینجا از محسن جلالی، تهیه کننده و حامد خادمی، تصویربردار این برنامه خوب تشکر کنم که به من انگیزه حضور در این کار را دادند تا در خدمت بهبود وضعیت سلامت جامعه باشم.