ایران خبر- عدهای از مردم پس از پایان صفر و قبل از اذان صبح به هفت مسجد رفته، در میزنند و شمع روشن میکنند تا به خیال خود خبر آغاز ماه ربیعالاول را به پیامبر (ص) رسانده و مژدگانی بگیرند! آنها در استدلال این کار خویش به روایتی از رسول خدا (ص) اشاره کرده که میفرماید: «فَمَنْ بَشَّرَنِی بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّة»؛ هر کسی مرا به خروج ماه صفر بشارت دهد، من او را به بهشت بشارت میدهم. برای بررسی این موضوع پای صحبت کارشناسان دینی نشستیم تا صحت یا سقم آن مشخص شود.
- دقالباب مساجد فاقد سندیت دینی است
حجتالاسلام علی مخدوم، رئیس مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی ابراز میدارد: متأسفانه این رسمی که در برخی از مناطق جا افتاده است که با رفتن به در مساجد تا قبل از اذان صبح در اولین روز ماه ربیع الأول ادامه دارد، فاقد هر گونه مبنای دینی، عقلانی و روایی است.
وی با اشاره به اینکه هیچ روایتی در این باره از اولیاء و ائمه اطهار (ع) وارد نشده است، ادامه میدهد: در احکام الهی، مواردی که بر آموزههای قرآنی و نبوی منطبق نباشد، چنین امری را روا نمیدانیم و به اصطلاح در دین ما «بدعت» شمرده میشود.
- ماجرای بشارت به پایان صفر توسط ابوذر مربوط به جریان دیگری است
حجتالاسلام محسن جنتیمنش درباره روایت «فَمَنْ بَشَّرَنِی بِخُرُوجِ آذَارَ فَلَهُ الْجَنَّة» چنین اظهار میدارد: به اعتقاد ما این روایت از سندیت متقنی برخوردار نیست و به احتمال فراوان در مورد ابوذر غفاری بیان شده است، اما عدهای این روایت را دال بر این گرفتهاند که بشارت دادن پیامبر به اتمام ماه صفر، ثواب و پاداش دارد.
این کارشناس مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی با تاکید بر اینکه دقالباب کردن مساجد سند تاریخی ندارد و از سیره علما نبوده است، یادآور میشود: اگر عملی در دین وارد نشده باشد و با عنوان دین انجام شود، علاوه بر اینکه ثوابی ندارد، بلکه گناه نیز محسوب میشود، چرا که بدعت در دین نهی شده است.
- دقالباب مساجد در سیره علما نبوده است
حجتالاسلام حسین هاشمی از محققان حوزه علمیه قم درباره سندیت کوبیدن درب مساجد و روشن کردن شمع مقابل مسجد در پایان ماه صفر میگوید: اعمالی پس از پایان ماه صفر که میان مردم رایج است از نظر تاریخی هیچ گونه سندیتی نداشته و از سیره بزرگان و علما نیست.
وی با اشاره به اینکه این کار از پیشینه روایی برخوردار نیست، میافزاید: بیشتر آداب و رسومی قومی و بومی است، به عنوان مثال در برخی مناطق استان بوشهر نیز دیده شده است که مردم به نشانه پایان نحسی ماه صفر، قلیانها را میشکنند.
- نظر رهبر انقلاب درباره دقالباب مساجد
مقام معظم رهبری در استفتائی درباره برخی اعمال خرافی منتهی به اولین روز ماه ربیعالاول و دقالباب هفت مسجد میفرمایند: «عمل مذکور مستند روایى ندارد و شیوهاى قابل تأیید نیست. اگر چه اصل اذکار و ادعیه و طلب حاجات از خداوند متعال عمل پسندیدهاى است، لکن اشکال در شیوه عمل به نحو یاد شده است، آقایان علماى اعلام (دامت افاضاتهم) و مؤمنین (ایدهم الله تعالى) با پند و اندرز و موعظه و نصیحت از رواج چنین رفتارهایى که چه بسا ممکن است منتهى به وَهْن مذهب گردد، جلوگیرى نمایند».
از کی و کجا، بماند؛ اما در میان عموم مردم رواج پیدا کرده است؛ در روزهای پایانی ماه صفرالخیر پیامهایی ارسال میشود و پایان این ماه را به یکدیگر بشارت میدهند، به امید آنکه آنها هم بشارت بهشت بیابند و عاقبت بهخیر شوند.
آیا این مطلب مستند روایی و اعتقادی دارد؟ و جریان از چه قرار است... .
به گزارش
ایران خبر به نقل از حوزه، روایت «من بشّرنی بخروج صفر بشّرته بالجنّة» روایتی است که در هیچ منبع روایی معتبر و قابل اعتنا نیامده است. تنها در کتاب «عجائبالمخلوقات و غرائبالموجودات و آثارالبلاد و اخبارالعباد» نوشته مرحوم زکریابن محمدبن محمودالقزوینی متوفی 683هجری به آن اشاره شده که این نقل هم بدون سند رجالی است. کتاب مذکور نیز در اعتبار اسنادی دچار شبهه و تردیدهای جدی است.
مرحوم میرزا جوادآقا ملکی تبریزی رحمةاللهعلیه در کتاب المراقبات، به مناسبت ماه صفر، به این نقل اشاره و آن را دور از عقل معرفی میکند. (1)
مرحوم علامه محمدتقی جعفری رحمةاللهعلیه نیز در شرح بر مثنوی معنوی، آنجایی که مولوی به این مضمون اشاره دارد، مینویسد: «روایت فوق مأخذ معتبری ندارد، از میرداماد نقل شده است که روایت مجعول است. همچنین با نظر به اینکه بشارت به پایان یافتن یک ماه، مانند پایان یافتن روز، برای همه معلوم میشود، پاداش بشارت پایان یافتن یک ماه را بهشت قرار دادن فوقالعاده بعید به نظر میرسد». (2)
اتفاقاً روایتی دیگر به این مضمون در کتب معتبر روایی و با سند معتبر ذکر شده است؛ اما هدف از روایت، تضمین یا بشارت بر بهشت در مقابل خبر خروج از ماه نیست، بلکه این گفتوگو نشانهای برای معرفی شخصیت صحابی ارجمند رسولخدا(ص) ، ابوذر غفاری است.
مرحوم شیخ صدوق در دو کتاب ارزشمند عللالشرایع و معانیالاخبار به سند متعبر از ابنعباس نقل میکند:
روزی نبیاکرم(ص) در مسجد قبا نشسته بودند و جمعی از صحابه به نزد آنحضرت شرف حضور داشتند.
حضرت فرمودند: اولین کسی که بر شما وارد شود، اهل بهشت است. اصحاب که این کلام را شنیدند، برخی از آنها از جا برخاسته و بیرون رفتند و هر کدام سعی داشتند زودتر از دیگری به مسجد برگردد تا اولین نفر محسوب شده و بدین ترتیب در زمره بهشتیان باشد. پیامبر(ص) از حرکت ایشان آگاه گردیدند، خطاب به جماعت باقیمانده، فرمودند: به زودی جماعتی بر شما وارد میشوند که هر یک بر دیگری پیشی میگیرد، «فمن بشّرنی بخروج آذار فله الجنّة؛ آنکه بشارت بهمن دهد که ماه آذار (3) خارج شده، اهل بهشت میباشد».
جماعتی که بیرون رفته بودند، بازگشتند و در میان ایشان ابوذر رحمةاللهعلیه بود، رسولخدا(ص) فرمودند: در چه ماهی از ماههای رومی هستیم؟
ابوذر عرض کرد: یا رسولالله! ماه آذار خارج شده است.
پیامبر(ص) فرمودند: من خود این را میدانستم، منتهی خواستم این جماعت بدانند که تو مردی از اهل بهشت هستی و چگونه چنین نباشد و حال آنکه بعد از من، تو را به جرم محبّت به اهلبیتم، از حرم من طرد میکنند و از آن پس تنها زندگی کرده و غریب و تنها خواهی مرد و جماعتی به واسطه تو سعادتمند خواهند شد. آنان کسانی هستند که در تجهیز و تدفین تو سعی خواهند کرد؛ ایشان رفیقان من در بهشت جاوید خواهند بود، همان بهشتی که حقتعالی وعدهاش را به متقین داده است. (4)
چنانچه ملاحظه نمودید، این روایت در مقام بیان جایگاه و منزلت این صحابی خستگیناپذیر است و خبردادن از پایان یک ماه، فقط نشانهای است تا دیگران بفهمند او اهل بهشت است، نه به سبب یک بشارت ساده، بلکه به خاطر ایستادگی بر مودّت اهلبیت پیامبر(ص) .
رسول هدایت و رحمت، به این نکته توجه داشتند که آیندگان شاید به اشتباه بیفتند؛ چنانچه اصحاب حضرت نیز مرتکب این فهم خطا شدند و صرف بشارت دادن به خروج ماه را عامل بهشتی شدن پنداشتند؛ لذا فرمودند: من خود میدانستم و لکن میخواستم این جمعیت بدانند ابوذر کیست.
در میان اهلسنت، احمدبن حنبل این روایت را جزو جعلیات دانسته و اشارات دیگران به این مطلب نیز مستند به سخن احمدبن حنبل است (5) و انکار چنین روایتی از جانب اهلسنت بعید به نظر نمیآید؛ چراکه این روایت در فضایل و مناقب اهلبیت علیهمالسلام و محبان آنهاست و بدخواهان و حاکمان وقت همواره سعی در تحریف و فراموشی آن داشتهاند.
پینوشتها:
1. المراقبات؛ میرزاجواد ملکی تبریزی، ص36.
2. تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی جلالالدین محمد مولوی؛ محمدتقی جعفری، ج10، ص455
- 457.
3. آذار، ماه سوم از سال رومی است. این ماه دارای 31 روز و ماه اول از فصل بهار است.
4. عللالشرایع؛ شیخ صدوق، ج1، ص175
- 176 و معانیالأخبار؛ شیخ صدوق، ص204
- 205.
5. مقدمة ابنالصلاح؛ عثمانبن عبدالرحمن الشهرزوری، ص161.