ایران خبر- بسیاری به دنبال این هستند تا حرکت بعدی ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه را در سیاست خارجی پیش بینی کنند، اما چیزی که مشخص است اینکه وی سیاست خارجی ایالات متحده را که از آن انتقاد می کند، کپی خواهد کرد. به همین دلیل است که ترکیه باید توجه زیادی به آنچه که روسیه درباره تغییر رژیم می گوید، داشته باشد.
این الگوی محکوم کردن سپس کپی کردن آن برخی اوقات وجود داشته است. در سال 2007، پوتین -احتمالاً به عنوان مرد صلح- به شدت از اعتیاد آمریکا به استفاده از نیروی نظامی شکایت کرد و گفت: «از زمانی که مهاتما گاندی مرده است، هیچ کس به دنبال گفتگو نیست.» یک سال بعد، روسیه برای اولین بار پس از جنگ جهانی دوم از مرزهایش فراتر رفت و گرجستان را اشغال کرد.
در فوریه 2008، ایالات متحده به آرامی اعلام یکجانبه کوزوو مبنی بر استقلال از صربستان را به رسمیت شناخت، اقدامی که موجب شد پوتین کشور مستقل دیگری را اشغال کند. کمتر از یک سال بعد پوتین اعلامیه مشابهی که از سوی مناطق جدایی طلب اوستیای جنوبی و آبخازیا صادر شد را به رسمیت شناخت.
اگر به سال 2014 برگردیم پوتین اعتراض صدها هزار نفر از اوکراینی ها در کی یف، به فساد رئیس جمهور سابق ویکتور یانوکوویچ و حکومت وی را با کودتا پاسخ داد. پس از حمایت از اعتراضات در کریمه و مناطق شرقی اوکراین، پوتین نه تنها از تغییر حکومت این نواحی استقبال کرد، بلکه کریمه را هم ملحق به خاک روسیه کرد.
این مثال ها یک الگوی واضح را نشان می دهد. با این که برخی اوقات تغییر رژیم یکی از کثیف ترین کلمات در فرهنگ لغات کرملین است، درگیری اخیر پوتین با ترکیه ارزش بررسی کردن دارد. روسیه و ترکیه همیشه در بحران سوریه در سمت مخالف یکدیگر بودند، اما تا زمان سقوط جنگنده روسیه در نوامبر، آنها توانسته بودند این اختلاف را مدیریت کنند.
در واقع در سال های اخیر، پوتین و رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه، شرکای استراتژیک و دوست یکدیگر بودند. ترکیه در واقع تنها عضو ناتو بود که پس از الحاق کریمه، روسیه را تحریم نکرد. پوتین حتی پس از درگیری با اتحادیه اروپا بر سر اوکراین، ترکیه را تبدیل به قلب دیپلماسی گار خودش کرده بود.
با وجود این که ممکن است اردوغان هم اکنون قبول داشته باشد که منهدم کردن جنگنده روسی که فقط چند ثانیه در آسمان ترکیه بود، کار درستی نبود، اما مهمترین قسمت از این پازل دو ماه بعد خودش را نشان داد، زمانی که مشخص شد روسیه تمایلی به کاستن از این بحران ندارد.
پوتین درخواست های متحدینش از جمله بلاروس و قزاقستان را نادیده گرفت و نشان داد که تا زمانی که اردوغان در قدرت است به دنبال عادی سازی روابط با ترکیه نیست. واکنش روسیه به ترکیه شباهت زیادی به واکنش ایالات متحده به مداخله روسیه در اوکراین دارد. اول، وضع تحریم های اقتصادی. سپس حمله به حلقه داخلی اردوغان شامل پسرش بلال و متهم کردن وی به تجارت نفت با داعش. و آخرین حرکت خصمانه دعوت روسیه از صلاح الدین دمیرتاش، رهبر حزب دموکراتیک خلق ترکیه به مسکو بود.
دمیرتاش پس از اعتراضات موسوم به پارک گزی در سال 2013، تبدیل به چهره مشهوری شد و پیروزی حزب وی در انتخابات پارلمانی موجب شد تا اردوغان مجبور به برگزاری انتخابات مجدد شود. ماه گذشته هم اردوغان، دمیرتاش را متهم به خیانت و دست داشتن در درگیری های مناطق شرقی کردنشین کرد. حالا پوتین علناً در جنگ داخلی ترکیه یک طرف را انتخاب کرده است، همان احساسی که درباره اقدام کشورهای غربی در جریان جنگ چچن داشت.
همانند تحریم های ایالات متحده در قبال روسیه، پوتین هم احتمالاً هدفش در کوتاه مدت، سقوط اردوغان از قدرت نیست. برای یک آینده قابل پیش بینی، مرد قدرتمند ترکیه همانند پوتین در قدرت خواهد بود. به نظر می رسد در یک سیاست بلندمدت، پوتین به دنبال تضعیف اقتصاد ترکیه و قدرت سیاسی اردوغان است.
آنچه که روشن نیست، اینکه هدف ایالات متحده در این میان چیست و این که آیا ایالات متحده و متحدینش راهشان را اصلاح می کنند یا این که از متحد عضو ناتوی خودشان دفاع می کنند یا این که به روسیه می پیوندند و از دولتی که به طور فزاینده در حال استبدادی شدن است، خودشان را دور می کنند