پذیرفتن مرگ عزیزان تجربه بسیار تلخ و غم انگیز زندگی است
مَرگ یا وفات یا درگذشت در زیستشناسی پایان زندگی موجودات زنده و در پزشکی به معنای توقف برگشتناپذیر علائم حیاتی است. و در متنهای دیگر رشتهها، ممکن است به نابودی کامل یک روند، یک وسیله یا یک پدیده اشاره کند.
عوامل و شرایط گوناگونی میتوانند به مرگ جاندارها بینجامند از جمله بیماری، تخریب زیستگاه، پیری، سوء تغذیه و استرس و تصادفات. در کشورهای پیشرفته، عامل اصلی مرگ انسانها، پیری و بیماریهای مربوط به کهولت است. در آن کشورها مرگ حیوانات بیشتر در نتیجه کشتار وسیع در کارخانهها انجام میگیرد تا از گوشت آنها برای غذای انسانها استفاده شود.
سنتها و اعتقادات در رابطه با مرگ، یکی از مهمترین قسمتهای فرهنگ انسانها محسوب میشود. ضمناً دیدگاه ادیان در مورد مرگ نیز بسیار با اهمیت تلقی میگردد.
دیدگاه ادیان درباره مرگ
در ادیان ابراهیمی مرگ جدا شدن روح از بدن دانسته میشود. بنابه این آموزه روح افراد در عالم برزخ وارد شده و در آنجا زندگی دارند. برزخ در زبان عربی سدّی است که بین دو چیز حایل شده باشد و در اصطلاح شرع، عالمی را گویند که بین دنیای مادی و فرا مادی قرار دارد و انسان پس از مرگ تا روز قیامت در آن خواهد ماند. پس از مرگ روح انسان هوشیار بوده و بر تمام حوادث درک دارد.
عمومیت و حتمیت مرگ
مرگ سنّتی همگانی است و بنا بر دیدگاه خداباوران، خداوند بقا و جاودانگی حیات دنیوی را برای هیچکس قرار نداده است و همگی طعم مرگ را خواهند چشید.
don Juan Matus دون خوان ماتوس : مرگ هرگز توقف نمیکند . فقط گاهی چراغهایش را خاموش میکند.
چرا ز قافله يك كس نمی شود بيدار؟ كه رخت عُمر ز كى باز میبرد طرار
چرا ز خواب و ز طرار می نیازاری؟ چرا ازو كه خبر مىكند كنى آزار؟
می توان گفت قطعا یکی از سخت ترین ودردناک ترین تجربه در زندگی هر فرر از دست دادن عزیزی است. کنفرقی هم نمی کند که انسان عزیزش را در چه سنی از دست بدهد. از دست دادن عزیز بزرگ ترین مصیبتی است که بر سر انسان آوار می شود. اما تنها راهی که می توان با آن کنار آمد صبر است و صبر، چرا که هر مسئله ی در زندگی چاره ی دارد الا مرگ.
یکی از دشوارترین کارهای زندگی کنار آمدن با از دست دادن عزیزان است. در این مورد بیشتر افراد آمادگی روبرو شدن با این درد عظیم را ندارند. مرگ انسان ها مثل خودشان متفاوت است و می توان گفت تنها نقطه مشترکی که بین انسان ها است همین مرگ است روزی همه انسان ها می میرند یکی زودتر دیگری دیرتر.
همه ما خوب میدانیم که مرگ و نیستی، جزئی از زندگی است. به راستی، مفهومی واقعی به وجودمان میبخشد، زیرا به ما یادآوری میکند که حیات چقدر گران بهاست. غصه خوردن، نمود بیرونی ضایعهای است که بر شخص وارد شده است. شاید اندوه وی از نظر جسمی، عاطفی و تن نکردشناسی (فیزیولوژی بیان شود؛ برای مثال گریه کردن، به نمایش گذاشتن حالات جسمانی و افسردگی، نوعی تجلی روانی است. بیان این احساسات بسیار اهمیت دارد. در این مواقع به هیچ عنوان نباید فرد یا افرادی که دچار این غم بزرگ شده اند را تنها گذاشت بلکه به بهترین نوع باید با آنها رفتار شود چرا که روحیه آسیب پذیری پیدا می کنند و باید با آنها مدارا کرد تا به زندگی عادی خود برگردند. البته در این همدردی و همدلی به هیچ عنوان نباید دلسوزی و ترحم باشد.
انگار مرگ امری عادی است برای داغ دیده ها
در بیشتر موارد دیده شده که اولین واکنش افراد بعد از اینکه عزیزشان را از دست می دهند "انکار" مرگ آنها است. گویا نمی خواهند با این واقعیت تلخ و مصیبت بزرگ کنار بیایند که البته این امری طبیعی است اما هر فردی باید بداند که این غم و مصیبت فقط برای او رخ نداده است بلکه رنج ست مشترک که افراد در هر طبقه اجتماعی و اقتصادی از بد روزگار باید آن را تحمل کنند.
اگر شناخت افراد از دنیا غیرواقعی باشد و در تصورات شان یک دنیای بدون مشکل برای خودشان در نظر بگیرند، تا حدودی از واقعیتها فاصله خواهند گرفت و انتظار مواجه شدن با این اتفاقات ناگوار را نخواهند داشت. افرادی با چنین شرایط، قطعا تحمل سختیها برایشان بسیار دشوار خواهد بود. پس پذیرش این موضوع که از دست دادن عزیزان اجتناب ناپذیر است، کمک زیادی میکند تا افراد با این واقعیت کنار بیایند.
نکته قابل توجه این است که همه ما باید بدانیم صحبت کردن با بازماندگان درباره عزیز از دست رفته و بیان نکاتی از زندگی او میتواند به آنان کمک کند. این کار باعث کاهش سنگینی غم و اندوه درونی افراد رنج دیده خواهد شد و التیام کوچکی بر درد او خواهد بود.
به راحتی اشک بریزید
برخی از افراد داغ دیده بعد از مرحله انکار، وارد نوعی از ناراحتی و خشم میشوند. که این خشم و ناراحتی باید تخلیه شود یکی از راههایی که انسان را به زندگی عادی بر میگرداند، تخلیه هیجانات و دردهای درونی است.
شخصی که عزیزش را از دست داده برای التیام دردهای درونی اش، چارهای جز این که غمش را بروز دهد، ندارد. آزادانه اشک ریختن و گاهی ناله کردن از واکنشهای طبیعی در غم از دست دادن عزیز است.
فرد داغ دیده نباید این تصور را داشته باشد که این واکنشهایش نوعی ضعف شخصیتی اوست. بلکه یکی از نشانههای سلامت روان یک فرد است که احساساتش را این چنین بروز میدهد. افراد داغ دیده باید در این مرحله به فکر مراقبت از سلامتی خودشان هم باشند تا بتوانند منطقیتر با این قضیه کنار بیایند و از این مرحله عبور کنند. یک نکته مهم دیگر در این مرحله، پرهیز از تحقیر، محکوم کردن و سرزنش خود است. مثلا افراد داغ دیده نباید فکر کنند که "اگر من فلان کار را انجام میدادم شاید عزیزم اکنون زنده بود". این جمله ی است که بیشتر افرادی که عزیزی از دست دادند به زبان می آوردند.
پذیرفتن از دست دادن عزیز غم انگیز است
آخرین مرحله،مرحله پذیرش این مسئله است اوج حزن و تنهایی افراد داغ دیده از این مرحله شروع خواهد شد. این مرحله معمولا بعد از پایان مراسم سوگواری شروع خواهد شد. افراد داغ دیده در این مرحله، نباید تنها ماندن و تنهایی را انتخاب کنند بلکه باید از آن پرهیز کنند. این افراد باید به حضور دیگران در کنارشان برای همدردی و همدلی توجه کنند، زیرا این امر به آنها کمک زیادی در سبک شدن این غم خواهد کرد.
افراد داغدار باید این اطمینان خاطر را نسبت به خودداشته باشند که میتوانند این بحران عاطفی را پشت سر بگذارند. نباید تصور کنند که بازگشت به زندگی عادی به این معنی نیست که آن عزیز فراموش شده است! الگو گرفتن از افرادی که چنین غمهایی را با موفقیت پشت سر گذاشته اند نیز میتواند کمک زیادی به خانواده داغ دیده کند.
گزارش از: مه جبین محمدی