ایران خبر گزارش می دهد؛
حبیب عابدی
کد مطلب: 154049
تاریخ انتشار : سه شنبه ۳ خرداد ۱۴۰۱ ساعت ۱۱:۴۷
رحم اجارهای یا مادر جایگزین روشی است که در آن یک زن (مادر جایگزین) فرزند زوجی را که به روشهای معمول قادر به بچهدار شدن نیستند، در رحم خود حمل میکند
رحم اجاره ی توهین است یا حفظ بقا و نسل برخی افراد
رحم اجارهای یا مادر جایگزین روشی است که در آن یک زن (مادر جایگزین) فرزند زوجی را که به روشهای معمول قادر به بچهدار شدن نیستند، در رحم خود حمل میکند (معمولاً به این دلیل که یکی از زوجها نابارور است). این روش بهطور سنتی به این گونه انجام میشود که نخست سلول تخم مادر واقعی و اسپرم پدر را به روش لقاح مصنوعی بارور میکنند و سپس حاصل رویان را به روش درونکاشت مصنوعی در داخل رحم مادر جایگزین قرار میدهند. در این روش مادر جایگزین تنها نقش پرورشدهنده ی نوزاد را داشته و معمولاً پس از زایمان تمام حقوق سرپرستی فرزند را به والدین اصلی آن واگذار میکند اما این امر مهم نیازمند اقدامات قانونی است.
رحم اجارهای از بیش از یک دهه ی گذشته در ایران انجام میشود که به دلیل وجود خلأ قانونی با مشکلاتی روبهروست. مادران جایگزین معمولاً مبلغی را دریافت میکنند که به دلیل نبود نظارت کافی گاهی بسیار بالا میباشد.
"مادر میانجی بودن" به مفهوم تلقیح مصنوعی در رحم مادری است که حاضر می شود در قبال مقدار معینی پول، جنین زن و مرد دیگری را (متشکل از اسپرم و تخمک آن دو) در رحم خود به رشد و تکامل برساند و پس از تولد نوزاد، سرپرستی او را با حقوق تمام و کمال به والدین جدیدش بسپارد. این در صورتی است که مادر میانجی کوچکترین تاثیر ژنتیکی بر فرزندی که در شکم دارد وارد نمی کند مگر در شرایط بسیار نادری که احتمال رخ دادن آن، یک در ده میلیون در نظر گرفته شده و عموماً صحبتی از آن به میان نمی آید.
داشتن فرزند موضوعی است که برای بعضی از خانوادهها از اهمیت بالایی برخوردار است. خانوادهها حاضرند از انواع داروها استفاده کنند، به مدت طولانی زیر نظر پزشک باشند و... تا بتوانند کودکی را به دنیا بیاورند.
فقر و بدبختی و یدک کشیدن نام مادر میانجی بودن
قرار نبود دست و دلش بلرزد و بچه را بخواهد. قرار نبود با هر چرخیدناش، دلش قنج بزند و به او دل ببندد. قرارداد پنج صفحهای و آن سفته 30 میلیونی همین را میگفت که قرار است مثل یک دستگاه، فقط 9 ماه بچه را نگه دارد و بعد به مادرش تحویل بدهد. اما نیاز مالیاش چقدر میتوانست او را از اینکه به جای دوری برود و بچه را هم با خود ببرد، منصرف کند؟ چقدر این نوع زندگی کردن سخت است و دور از انسانیت. برای شاد کردن فرد دیگری باید در انتظار روزهای غمگین زندگی خودت باشی. برای اینکه فرزندی نام بابا و مامان را به زبان بیاورد شخص دیگری باید زجر بکشد و تاوان دهد. این عدالتی نیست برای زندگی می توان گفت زندگی نیست. چرا فقز باید افراد را بی رحم کند؟ چرا فقر باید این اجبار مزخرف را برای برخی زنان جامعه ما رقم بزند؟ چراهای زیادی هست که هیچ جوابی برایش پیدا نمی شود. شاید فقط بتوان گفت لعنت به این نوع زندگی...
چرا باید زنی با خفت و زجر زندگی کند؟ دوران بارداری برای یک زن دوران طلایی زندگی ش است چرا برای برخی زنان به زندانی سیاه تبدیل می شود؟ چرا زنی باید دستش را روی شکمش بگذارد و بگوید: "لعنت به بیپولی...لعنت به این زندگی... و لعنت به من که باید بچهام را به دیگران بدهم."
متاسفانه "اسمشان شده مادران میانجی. زنانی که طعم مادر شدن را چشیده و دیگران را نیز در این خوشی سهیم میکنند. مادرانی که نیاز دارند و نیازشان آنها را از چشمداشتهای عاطفیشان برحذر کرده است. همه این 20 سالی که روی این ماجرا کار میکنم، آنقدر بلا سرم آمده که قرارداد یک صفحهای روز اول حالا به 5 صفحه پر از ماده و تبصره رسیده است." در قرارداد همه چیز لحاظ شده است، از مدل زایمان تا مرگ مادر در حینِ زایمان. قراردادی که همسران مادران میانجی هم باید امضایش کنند تا فردا روزی مدعی نباشند. مدعی نباشند که با تمام سختی کنار آمدند روح شان را خدشه دار کردند تا کسی مادر صدای شان نزند. مدعی نباشند که فقر باعث شده مادر نباشند. مدعی نباشند که آنها هم حقی برای زندگی کردن دارند.
آیا این انصاف و عدالت است پول حلال همه مشکلات باشد به طوری که حتی حق مادری را هم سلب کند. برخی با خودخواهی تمام تصور می کنند با پول می توانند هر کاری انجام دهند و برای پدر و مادر شدن هم از پول هایشان استفاده می کنند. این کار ناعادلانه و کم لطفی در حق افرادی است که از نظر مالی در وضعیت مناسبی نیستند اما انسان هستند و حق زندگی کردن دارند.
گزارش از حبیب عابدی