کد مطلب: 112293
تاریخ انتشار : شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۰۱
روز و هفتهای است که از آموزگار و آموزگاری سخنها گفته و در ستایش از این حرفه ستایش ها شنیده شده است. روز و هفتهای ست که دانشآموزان دبستانی و گاه دبیرستانی با شاخههای گل و هدیههای رنگارنگ، مدرسه و کلاس را رنگین کمانی میکنند. روز و هفتهای ست که بسیاری از فرهنگیان با همه دلخوریها و گلایه هایشان از بودنش خرسندند و به خاطر بزرگداشت حرفهشان در روزهای اردیبهشتی خنک میشوند و بر خود میبالند؛ گرچه این خشنودی را کمتر به زبان میآورند!
به گزارش
ایران خبر،اما جدای از وجودِ چنین روز و چنین هفتهای و جدا از شعارهای پیرامونش این روزها فرصتی ست تا از معلم و معلمی گفت. آری باید گفت که بودجه اندک ساختارِ آموزشی از سویی و نوسانهای سیاسی- اقتصادی از دیگر سو این حرفه را بیش از هر زمانی ضعیف کرده است. باید تأکید کرد که بیتوجهی به معلم تنها در کمی دستمزدها و افزایشهای قطره چکانی آن نیست بلکه ندیدن او و جایگاهش در پرورشِ نسلهای آینده کشور است؛ نسلهایی که باید شهروندان و آینده سازان این کشور باشند. باید چندین بار گفت که تأخیر در پرداخت چندین ماهه حق الزحمهها ستم به توان و انگیزه او از سویی و به دانشآموزانی است که باید هم زندگی را از او بیاموزند و هم اخلاق و هم انسانیت و هم اندیشیدن و... و البته درسهایشان را. معلم یکی از مهمترین عنصرهای انسانی آموزش است که میتواند یادگیری را چنان پیش ببرد که از افکارش توسعه انسانی و در نتیجه توسعه پایدار بیرون بیاید. او ابزار نیست و نباید ماشین نمره دهی باشد؛ آن هم ماشینی که باید بالاترین نمرهها را بدهد تا مدیر و معاون ... را راضی کند! او نباید در پیچ و خمِ درآمد حداقلی راه گم کند و همه ذهن و زبان و زندگیاش آشفته در برگزیدنِ یکی از دوگانههای معیشت و منزلت باشد. جدا از جایگاه انسانیاش او پرورش دهنده سازندگان ایران فرداست. بیگمان آموزگاری که سرویسِ دانشآموزان خویش است نمیتواند محور آموزشی بهینه و پر ورشی انسانی باشد...
بگذریم، چرا که حیف است در این روز و در این هفته از لحظههای شیرین و به یادماندنی آموزگاری نگفت. از لحظهای که متوجه میشوی دانشآموز بازیگوش و تا اندازهای مزاحمِ تو و کلاست، پدر ندارد و باید بیش از همیشه به او توجه کنی. از زمانی که درمییابی که یکی از بهترین دانشآموزانت دارد آماده میشود برای درآوردن تومور از پایش و تو نگرانش میشوی و خواب از سرت میپرد. از زمانی باید یاد کرد که یکی از شایستهترین دانشآموزان و البته رفیق ات چندمین کتابش را ترجمه کرده و تو اشک شوق میریزی. دانشآموزی را به یاد میآوری که اکنون دریک شرکت معتبر به آرامی دارد به کارمندی ارشد و شاخص تبدیل میشود و تو به خود میبالی. آرین از خاطرت میگذرد که برای خودش مطبی زده و سالهای پایانی تخصصاش را میگذراند و تو را به مطباش فرا میخواند و تو از شادی در پوستت نمیگنجی و....
اما سخن پایانی خطاب به همه لایههای جامعه، در روزهایی که بهنام معلم و معلمی ست. توجه به معلم، توجه به پرورش نسلهای پیدرپی یک جامعه است. ارج نهادن به معلم ارج نهادن به روندیست که در آن مرد یا زنی را به پدری یا مادری فرزندت میگماری تا در خطرخیزترین لحظهها فرزندت را از خطر برهاند. بزرگداشت مقام معلم بزرگداشت کسانی است که بسیاری از پیشروترین کشورها، توسعه و بالندگی خویش را مدیون آنان میدانند. معلم این افتخار عرصه فرهنگ کسی ست که اگر از دلنگرانیهای فراوان امروزیاش آسوده شود میتواند تمرکزش را به بهبود آموزش و از آن مهمتر پرورش فرزندان این مرز و بوم بگذارد. معلم و معلمی حرفهای نیست که لب طاقچه بیتوجهی از یاد جامعه برود. برای بسامانی اقتصاد و فرهنگ و اجتماع و.... معلم را دریابید./ روزنامه ایران