با این دیدگاه، دستاوردهای برگزاریسید محمد مرندی در تهران را میتوان به دستاوردهای «سه جانبه» و مهمتر از آن «دوجانبه» دستهبندی کرد.
نخست آنکه؛ امریکاییها و اروپاییها سالها است که در تلاش هستند تا کشور ما را منزوی نگه دارند. این تلاش که تا حدودی بر رابطه دو کشور ایران و روسیه متمرکز شده، با برگزاری نشست هفته پیش در تهران، رنگ باخت. از یک سو با افتتاح کریدور شمال- جنوب، ایران مسیر ترانزیت کالاها از خلیج فارس خواهد بود و بالعکس و همچنین ایران دسترسی خوبی به بازارهای روسیه و اروپای شرقی پیدا خواهد کرد. از سوی دیگر سرمایهگذاری 40 میلیارد دلاری گازپروم در ایران در زمینه نفت و گاز، پیروزی بزرگی برای کشور ما به شمار میآید. چرا که چنین قراردادی، هم بزرگترین سرمایهگذاری اقتصادی در طول تاریخ کشورمان محسوب میشود و هم اینکه بخش عمده از آن در حوزههای استراتژیک مثل پارس جنوبی صورت خواهد گرفت. این اتفاق، ایران را از نظر تولید قدرتمند کرده و جایگاه بالایی را در بازارهای جهانی نصیب کشورمان خواهد کرد. آنچه که در این میان مشهود است، نیاز بیش از پیش روسیه به ایران است. چرا که کشورهای غربی، روسیه را هم مانند ایران تحریم کردهاند و روسها برای رفع نیازهای خود به تهران روی آوردهاند.
دوم آنکه؛ ایران در حال مذاکره با غربیها بر سر موضوع هستهای است. برگزاری نشست آستانه در حین این مذاکرات، نه تنها جایگاه کشور ما را در میان مذاکره کنندگان تقویت میکند بلکه به غربیها هم نشان میدهد که فشار حداکثری آنان، نتیجهای به دنبال نخواهد داشت. از یکسو، کشورهای غربی با بحران نفت و گاز روبهرو هستند و از سوی دیگر هم جایگاه غربیها در بازار ایران در حال از بین رفتن است. در شرایط فعلی فشار بیشتری به غربیها وارد میشود تا شروط منطقی ایران برای احیای برجام پذیرفته شود.
سوم آنکه؛ امریکا و ناتو به دلیل جنگهای بی پایان، اشغالگریهای ناتمام، بحران اقتصادی اروپا و امریکا و همچنین مسأله اوکراین، در شرایط نامساعدی به سر میبرند. این ضعف آنها در کنار تقویت ایران بر اثر بهبود رابطه با شرکای غیرغربی این توازن را به نفع ایران در منطقه تغییر خواهد داد. یعنی اشغالگری را برای غربیها هزینهدارتر و ایران و متحدانش را هم قویتر میسازد.
اما در این میان سرنوشت سوریه که بهانه اصلی برگزاری نشست آستانه است، چه خواهد شد؟ ایران و روسیه در این نشست نشان دادند که در تلاش برای متقاعد کردن اردوغان به منظور پایان دادن به اشغالگری هستند. سران این دو کشور سعی دارند تا اردوغان حمایت از گروههای تکفیری را کنار بگذارد تا هم ترکیه بحرانزده بهتر اداره شود و هم سوریه به آرامش و ثبات نسبی برسد.
ایران و روسیه در حالی تلاش دارند که تغییر سیاست خارجی و منطقهای ترکیه را رقم بزنند که اردوغان نیاز مبرمی به نفت و گاز این دو کشور همسایه دارد و ناچار است در شرایط اقتصادی فعلی خود و به خاطر همین مشکلات ناشی از کمبود سوخته هم که شده، توصیههای صلحجویانه را جدی بگیرد.
باید دید که آیا این اتفاق براحتی رقم خواهد خورد یا خیر. چرا که عقبنشینی اردوغان در برابر مردم سوریه برای او سنگین خواهد بود و مشکل است که بخواهیم در مورد موافقت اردوغان با راهکارهای ایران و روسیه خوشبین باشیم.