کد مطلب: 36336
 
تاریخ انتشار : شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۰۱
خبرنگاری از آن شغل‌هایی است که اگر یکی از اعضای خانواده هم مشغولش باشد همگی درگیرش می‌شوند چه برسد به اینکه دو عضو اصلی خانواده هر دو مشغول دنیای خبر و خبرنگاری باشند.
تلخ و شیرین زندگی یک زوج خبرنگار
 
 
به گزارش ایران خبر به نقل از مهر، مردادماه همیشه بهانه خوبی است که سراغ هم صنف هایمان برویم و این بار از حال و روز خودشان خبر بگیریم. برای همین با «المیرا شریفی مقدم» و «داود عابدی» زوج خبری پر مشغله شبکه خبر قرار گذاشتیم تا بعد از چند هفته کش و قوس و درگیری های کاری بالاخره یک ساعتی این زوج صمیمی میهمان ما در مجله مهر شوند. در طول مصاحبه هم بارها باهم شوخی کردند و سرحرفهای هم پریدند تا چهره خنده رو و سرحال شان در خاطرمان یادگاری بماند. شریفی مقدم هم حین مصاحبه کاغذ سفیدی دستش بود که تند تند شیفت های شبکه خبر را تنظیم می کرد تا بفهمیم این یک ساعت هم جز ساعت کاری  به حساب می آید. از شریفی مقدم و عابدی درباره زندگی شلوغ و پرکار و خاطراتشان از دنیای خبر پرسیدیم و اینکه چطور فرصت می کنند به کارهای روزانه شان برسند؟
قرار بود فقط هوایش را داشته باشم
«المیرا شریفی مقدم» گوینده اخبار شبکه خبر متولد ۱۸ خرداد ۱۳۶۰ در تبریز است اما در تهران بزرگ شده و سال ۷۹ وارد شبکه خبر شده است. «داود عابدی» گزارشگر محبوب این شبکه که بیشتر مخاطبان گزارش هایش را در برنامه «دوربین خبرساز» به یاد دارند متولد اول تیر ۱۳۵۴ در محله مجیدیه تهران است. عابدی از سال ۷۵ کارش را در «مجله بامدادی» رادیو شروع کرده و بعد از آن در سال ۷۸ درست از زمان تاسیس شبکه خبر وارد این شبکه شده است. وقتی از نحوه آشنایی شان و شکل گیری ازدواجشان می پرسم هردو سر شوخی را باز می کنند. عابدی با خنده می گوید: «خانم شریفی مقدم من را از تلویزیون می دید و اصلا به خاطر من همه تلاشش را کرد که وارد شبکه خبر شود.»
شریفی مقدم هم ادامه می دهد: «بله من از بچگی آقای عابدی را در تلویزیون می دیدم واز هواداران ایشان بودم.» حالا عابدی قصه اصلی را با چاشنی طنز برایمان تعریف می کند: «من با عموی همسرم از قبل دوست بودم. یک بار ایشان به من گفت که من برادرزاده‌ام هم به شبکه خبر آمده و هوایش را داشته باش. من هم فکر کردم برادرزاده اش یک آقاست و الکی گفتم باشه هوایش را دارم. اما یکبار که وارد تحریریه شدم و خانم شریفی مقدم خودش را معرفی کرد تازه فهمیدم دوستم ایشان را می گفت و از همان جا بود که فکر ازدواج با خانم شریفی به ذهنم افتاد و مراقبت های ویژه آغاز شد. در نهایت هم سال ۸۲ باهم ازدواج کردیم.»
کار خبر آدم را معتاد می کند
یک روز خلوت خانواده این زوج خبری به این شرح است. آقای عابدی ساعت ۸ صبح از خانه به قصد محل کار بیرون می رود. بعداز آن خانم شریفی مقدم ساعت ۱۰ صبح بچه ها را که شامل «امیرابوالفضل» و «امیرارسلان» هستند به مهدکودک می رسانند و بعد به محل کار می روند. بعد از خواندن خبر ۱۳ شبکه خبر خانم شریفی مقدم با بچه ها دوباره به خانه بر می گردند. آن وقت ساعت ۶ بعد از ظهر آقای عابدی به سمت خانه می آید و بعد از جابه جا کردن کلید در راهروی ساختمان خانم شریفی مقدم دوباره به محل کار می رود. بعد از خواندن خبر ۲۰ و انجام کارهای روتین ساعت ۱۱ شب دوباره به خانه برمی گردد. دراین مدت هم آقای عابدی به قول خودش به شغل شریف خانه داری مشغول است.
وقتی از سختی های این نوع زندگی و داشتن دو فرزند می پرسم، شریفی مقدم جواب می دهد: «جالب است بدانید فرزند اول من «امیرابوالفضل» ۲۴ فروردین ۸۹ به دنیا آمد. فرزند دومم «امیرارسلان» نیز ۱۴ اسفند همان سال به دنیا آمد. واقعا سخت بود. من یک سال و نیم از کار دور بودم. اما الان همیشه کنارهم هستند و ما خیالمان راحت است. اما به هیچ وجه امکان نداشت کس دیگری شغل من را قبول کند. فقط یک همکار که خودش به سختی های کار آشناست این شغل را قبول کرد. خب ما هردو از جوانی در شبکه خبر بودیم کار خبر خیلی سخت و پرفشار است اما آدم را به خودش معتاد می کند. ما تمام این سختی ها را به خاطر بچه هایمان تحمل می کنیم و حاصلش هرچیزی باشد برای بچه هاست.»
عابدی هم وقتی به سختی کار می رسد آرام می گوید: «من امسال وارد بیستمین سال کاری شدم. واقعا خسته شدم چون استرس و فشار کاری زیادی را تجربه کردم. حتی احساس می کنم دین خودم را ادا کرده ام و دلم می خواهد بازنشسته شوم که بروم پیش فرزندانم.»
بغضی که برکت داشت
تپق زدن و گاف دادن جزء جدانشدنی برنامه های زنده است. وقتی از سوتی ها و تپق هایشان در آنتن شبکه خبر می پرسیم  عابدی خاطرات زیادی برای گفتن دارد: «چندسال پیش که برای پوشش داربی به استادیوم آزادی رفته بودم می خواستند از استودیو به من ارتباط زنده بدهند. یکی از عوامل گفت که من کنار دوربین می ایستم هر موقع دستم را تکان دادم ارتباط برقرار شده و شما حرفهایت را شروع کن. یک لحظه جمعیت شروع کرد با صدای بلند شعار دادن و این همکار ما کلا حواسش پرت شد. نگو همان لحظه گوینده هم مرا صدا کرده و می گوید ارتباط زنده برقرار است. حالا همان موقع هم من بی خبر از این موضوع عینک دودی م را در می آورم و می زنم و به بچه ها می گویم: چطوره؟ خوبه؟ بعد همه این ها روی آنتن پخش شد.»
بعد از گفتن این خاطره شریفی مقدم می گوید: «آقای عابدی کلا راحت است و فقط چند لحظه قبل از ارتباط صاف می ایستد و جدی می شود.» اما دوسال پیش خانم شریفی مقدم هنگام خواندن یک خبر در بخش خبری ۲۰ بغض کرد که فیلم آن هنوز هم در شبکه های اجتماعی دست به دست می چرخد. بغضی که حسابی برکت داشت: «دقیقا دو سال پیش یک گزارش از دزفول ارسال شده بود که یک دختربچه ۳ ساله بسیار زیبا در سرش تومور بدخیمی درآورده بود. این تومور صورت این بچه را کج کرده بود. به من گفتند که این گزارش قرار است پخش شود. من هم چون بی نهایت روی بچه ها حساسم گفتم من به تصویر نگاه نمی کنم چون اگر نگاه کنم نمی توانم خبر را بخوانم. من خبر را خواندم و برگشتم که تصویر بچه یک لحظه بزرگ فیکس شد. خواستم بگویم دعا می کنیم هیچ مادری غم و درد فرزندش را نبیند که یکهو بغض شد. از شانس من هم نصف ایران این خبر و بغض من را دیدند. همینطور پیام به شبکه می آمد. گریه من اصلا تبدیل به یک ولوله شد. از ستاد اجرای فرمان امام تماس گرفتند که این بچه هرجا هست و هزینه درمانش هرچقدر می شود ما به عهده می گیریم. شبکه خبر هم بغض من را در فواصل زمانی مختلف پخش کرد و شب بعد ما دوباره ارتباط گرفتیم. شکر خدا این بچه از دزفول به اصفهان منتقل شد و تومورش تخلیه شده بود. چندجراح پلاستیک تماس گرفتند و گفتند ما این دختر را به صورت رایگان جراحی می کنیم. بعد چند عمل جمجمه هم انجام شد تا اینکه صورتش به حالت عادی برگشت. با اینکه مجبور شدند چشمش را تخلیه کنند اما بعد از یکسال حال این دختر کاملا دگرگون شد. در گزارش قبل اصلا حرف نمی زد، اما این بار هم حرف زد هم شعر خواند و دست تکان داد. شاید گویندگی هیچ سودی برای کسی نداشته باشد اما آنقدر مردم در حق من و این بچه دعا کردند که این موضوع بزرگترین منفعت از من گویندگی خبر شد. هنوز پیگیر این دختربچه هستم و دلم می خواهد یک روز ببینمش اما فعلا تهران نیامده است.»
روی آنتن باهم شوخی می کنیم
همکار بودن آقای عابدی و خانم شریفی مقدم حاشیه های جالبی هم داشته است. مخصوصا زمانی که آقای عابدی در نقش گزارشگر و خانم شریفی مقدم در نقش گوینده در آنتن شبکه خبر باهم ارتباط برقرار می کنند. عابدی هم در مصاحبه خودش اعتراف می کند که هربار این اتفاق می افتد هم خنده اش می گیرد هم قلقکش می آید که روی آنتن شیطنت کند تا کلی از این خاطره ها باهم داشته باشند.
شریفی می گوید: «دریکی از راهپیمایی های روز قدس، ما از استودیو با آقای عابدی که در سطح شهر بود ارتباط زنده گرفتیم. بعد از چند دقیقه مدیر خبر در گوش من گفت که کافیه و من هم به آقای عابدی گفتم. خیلی ممنون آقای عابدی فرصت ما تمام شد که یکهو آقای عابدی خیلی جدی گفت: «اجازه بدید من حرفمو بزنم.» همان لحظه مدیر خبر گفت «اشکال نداره چیزی نگو بگذار حرفشو بزنه!» بعد از گفتن این خاطره عابدی می خندد و می گوید: «خب می خواستم از قانون همسری استفاده کنم.»
قصه شیطنت های عابدی به همین جا ختم نمی شود و خانم شریفی مقدم ادامه می دهد: «یک بار من و آقای بابان خبر مشروح می خواندیم که با آقای عابدی ارتباط زنده گرفتیم. آقای بابان سلام و علیک کرد و باهم شروع به حرف زدن کردند. بعد که حرفهای آقای عابدی تمام شد با خنده به آقای بابان روی آنتن گفت به خانم شریفی مقدم هم سلام برسانید!» عابدی که در حین همه این خاطره ها می خندد می گوید: «یکبار هم روی آنتن اسم کوچک همسرم را کنار اسم فامیلش آوردم. عده ای که موضوع را نمی دانستند خرده گرفتند و گفتند چرا اسم کوچک این خانم را روی آنتن گفتی. من هم گفتم یعنی اسم خانمم را هم نمی توانم بگویم؟»
بحث به اینجا که می کشد عابدی می گوید سبک و سیاقش با بقیه خبرنگارها متفاوت است و دلش می خواهد گاهی شوخی کند. بعد رو به همسرش می گوید: «اما خانم شریفی دیسیپلین خودش را دارد.» که شریفی مقدم به طعنه می گوید: «می خواهد بگوید من خشنم!»
فیروز کریمی خوش مصاحبه ترین چهره ورزشی
وقتی از بهترین اخباری که خوانده اند و گزارش هایی که گرفته اند می پرسم، عابدی به یک گزارش در دوربین خبرساز اشاره می کند که باعث شده یک ورزشگاه در محله محروم که قرار بود به دست معارضین بیفتد، نجات پیدا کند. «چند معارض قرار بود یک ورزشگاه را در یکی از نقاط محروم بگیرند که من با دوربین خبرساز رفتم و گریه بچه هایی که در این ورزشگاه بودند را داخل گزارش آوردم . بعد از پخش این گزارش رئیس جمهور وقت بودجه جداگانه ای برای کمک مالی به این ورزشگاه اختصاص دادند و این ورزشگاه به دست معارضین نیفتاد.»
شریفی مقدم هم بهترین خبری که این روزها خوانده را پایان مذاکرات طولانی و نفس گیر هسته ای می داند و می گوید: «روزهای پرکار برای ما واقعا دلچسب است، روزهایی که کم کار هستیم بیشتر از کار کردن خسته می شویم. روز پایان مذاکرات هم روز بسیار شلوغی بود و من گوینده خبر بودم.»
زمانی که از خوش مشرب ترین و خوش برخورد ترین چهره هایی که با آنها مصاحبه کرده اند می پرسم، عابدی بلافاصله نام «فیروز کریمی» را می آورد و می گوید: «عالیه»  بعد هم از «علی پروین» و «علی دایی» به عنوان دیگر خوش مصاحبه های ورزشی نام می برد.
اما  شریفی مقدم می گوید یکی از بهترین افرادی که با او تلفنی در برنامه ارتباط زنده گرفته اند «سرهنگ جعفر محمدنژاد» فرمانده پلیس راه مازنداران است که بسیار خوب با برنامه ارتباط برقرار می کند. در بازدید رئیس جمهور سابق از شبکه خبر نیز شریفی مقدم مجری بوده که از نظر ایشان آقای احمدی نژاد هم یکی از چهره های خوش مصاحبه سیاسی بوده است.
رقابت گروه های خبری سیما باعث پیشرفت شده
تفاوت «شبکه خبر» و «واحد مرکزی خبر» شاید برای بسیاری از مخاطبین سوال باشد. وقتی از این تفاوت و وجود رقابت بین این دو واحد خبری می پرسیم، عابدی این رقابت را تایید می کند و شریفی مقدم حرف را ادامه می دهد: «واحد مرکزی خبر خبرگزاری صدا و سیماست که بخش های خبری سیما را تغذیه می کند. اما شبکه خبر صرفا یک شبکه بین المللی خبر است که در تمام شبانه روز خبر و برنامه های خبری دارد، مانند «پرس تی وی» و « بی بی سی» مسلما هر خبر را هر شبکه ای زودتر پخش کند در این رقابت برنده است. اما تفاوت هایی هم در شیوه پخش و خبرخوانی این دو شبکه وجود دارد. گویندگان شبکه خبر حتی در رسمی ترین بخش های خبری خود راحت تر خبر می خوانند و محاوره هایشان بیشتر است. در شبکه خبر سعی می شود گوینده ارتباط ساده تر و صمیمی تری با مخاطب داشته باشد که اصلا جزو سیاست های این شبکه است. البته خوشبختانه این رقابت تاکنون باعث پیشرفت هردو گروه خبری شده است. ما جوانی مان را پای شبکه خبر گذاشته ایم. من فقط  ۱۸ سال داشتم که وارد شبکه خبر شدم. برای همین عرق زیادی به این شبکه داریم.» عابدی هم می گوید: «ما برای شبکه خبر خیلی زحمت کشیدیم به خاطر همین دوست داریم در همین شبکه بازنشسته شویم.»
شبکه خبر در چند سال اخیر خبرنگاران و گویندگان خبر جوانی را جذب کرده که به قولی نسل بعدی این شبکه هستند. عابدی درباره گویندگان جوان و کسانی که علاقه به کار خبر در رسانه دارند توصیه های جالبی دارد: «من از تلفن جواب دادن و بالا و پایین پریدن در رادیو به اینجا رسیده ام. اگر استعداد در خودشان می بینند، بیایند. اما اگر می خواهند با پارتی بازی بیایند این کار را نکنند. آنتن تلویزیون واقعا بی رحم است. پس بهتر است صبر کنند و صیقل داده شوند بعد بیایند. چند بعدی باشند.  من خودم گزارش هایم را در راه بازگشت به شبکه تدوین می کنم. باید از هرچیزی سر دربیاورند، وگرنه خودشان زود از دور خارج می شوند.»