کد مطلب: 48405
 
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۴۰
شاهرخ استخری، بازیگر جوان و محبوب سینما و تلویزیون مدتی است وارد حرفه دیگری شده تا در كنار بازیگری، از راه دیگری هم كسب درآمد كند تا درواقع بتواند از نظر اقتصادی شرایط خوبی را برای خود و خانواده‌اش رقم بزند.
به گزارش ایران خبر، گرایش هنرمندان و حتی ورزشكاران به شغل دوم و كسب درآمد از مشاغل دیگر چیز تازه‌ای در ایران و جهان نیست و همه‌روزه شاهد این هستیم كه چهره‌های مختلف هنری و ورزشی به بیزینس‌های جدید رو می‌آورند اما نكته‌ای كه در این بین بسیار مهم است، شم‌اقتصادی آن فرد است كه درنهایت به موفقیت یا شكست او می‌انجامد. بوده‌اند چهره‌های سرشناسی كه وارد بیزینس جدیدی شده‌اند ولی چون قواعد آن كار را بلد نبوده‌اند، شكست خورده‌اند و برعكس بوده‌اند چهره‌هایی كه در كارشان بسیار موفق شده‌اند. 

شاهرخ استخری، بازیگر جوان و محبوب سینما و تلویزیون مدتی است وارد حرفه دیگری شده تا در كنار بازیگری، از راه دیگری هم كسب درآمد كند تا درواقع بتواند از نظر اقتصادی شرایط خوبی را برای خود و خانواده‌اش رقم بزند چراكه شغل بازیگری معمولا شغل پرنوسانی از نظر اقتصادی است. شاهرخ استخری این روزها وارد كار تولید و فروش طلا شده و به نوعی «سنجاق» را به یك برند در این عرصه تبدیل كرده است و به زودی شعبات بیشتری از این برند را در سراسر كشور خواهیم دید. او یك دوست و همكار صمیمی دارد؛ متین میثمی؛ كسی كه  كنار شاهرخ استخری حضور دارد و اتفاقا در این مصاحبه نیز در كنار او حضور داشت. 
 
شاهرخ استخری: طلافروش شدم

درآمد بازیگری تضمین‌شده نیست!
داستان از اینجا شروع شد كه بعد از سریال‌های «دلنوازان» و «فاصله‌ها» اتفاقاتی برای من افتاد و انتظاراتی در من به وجود آمد كه احساس كردم باید در انتخاب‌هایم دقت بیشتری به خرج دهم و گزیده‌تر و بهتر انتخاب كنم. چندین كار سینمایی به من پیشنهاد شد كه از این بین 7-6كار سینمایی بازی كردم كه فیلم «كبریت سوخته » هنوز اكران نشده است. 

متاسفانه به فیلم «دوربین»  فقط 7 سینما اختصاص پیدا كرد و اكران خیلی بدی داشت ولی به‌رغم آن اكران بد، خدا را شكر فروش خوبی داشت. ایام عید هم در شهرستان‌ها اكران شده بود. نسخه رسانه‌ای آن هم به زودی راهی بازار می‌شود. 3 یا 4 كار رسانه‌ای بازی كردم كه در این انتخاب‌هایم بیشتر تجربه نقش‌های متفاوت برایم مدنظر بود. بازیگری شغلی است كه امروز هست و ممكن است فردا نباشد. بازیگری منبع امنی برای ارتزاق نیست. 

تحقیق و ورود به بازار طلا
ازدواج ، بچه‌دار شدن و فكر نان مسائلی است كه باعث می‌شود به این فكر بیفتی كه حالا با شغل بازیگری كه اصلا درآمد تضمین‌شده‌ای ندارد، چطور می‌توانی خانواده‌ات را از نظر اقتصادی تامین كنی؟ اینكه در كنار بازیگری چه كار دیگری انجام بدهم، مساله‌ای بود كه 4سال فكر مرا درگیر كرده بود. با دوستانم همفكری كردم. خیلی علاقه‌ای به رستوران داری نداشتم؛ از دوستانی كه سراغ این كار رفته بودند هم در این رابطه پرسیده بودم و شنیدم كه این شغل تمام وقت‌شان را می‌گیرد؛ مگر اینكه شریكی داشته باشید كه سنگینی كار كم شود. 

كارهای دیگری هم بود كه درباره آنها تحقیق كرده بودم كه درنهایت رسیدیم به كار طلا. از دو سال پیش در مورد این كار و بازارش شروع به تحقیق كردیم تااینكه به جایگاهی رسیدیم كه امروز از طراحی كارها تا تولید و درنهایت فروش، همه زیر نظر مستقیم خودمان انجام می‌شود. تحقیق ما تحقیق جامعی بود، اینكه ایران چه سهمی از بازار دنیا را دارد، تهران چه سهمی از بازار ایران را دارد و كدام شهرها در خرید طلا در رتبه بالاتری هستند كه اصفهان و شمال در رتبه‌های بالا هستند.

 منظورم این است از همان ابتدا طرح توسعه كار نیز مشخص بود و فقط قرار نبود به یك مغازه اكتفا كنیم. فكر اولیه ما این بود كه طی یك پروسه چند ساله شعب دیگری را با برند خودمان توسعه دهیم؛ ضمن اینكه گالری ما گالری طلاست، نه جواهرات. این كار با جواهرات فرق می‌كند. گالری ما طلاهای مدرن و امروزی را طراحی می‌كند كه از رنج قیمت 100 هزار تومان شروع می‌شود تا طلای میلیونی. 

بخش اعظمی از زندگی من
وارد كار جدید كه شدیم یكسری بدقولی‌ها، مشكلات و سختی‌ها در دل كار به وجود آمد كه این مسیر را كمی سخت كرد. واقعا امروز این كار بخش اعظم زندگی مرا گرفته است، یعنی اینگونه نیست كه فردا راحت این كار را كنار بگذارم و یك كار سینمایی یا تلویزیونی را قبول كنم. همزمان با شروع این كار بود كه سریال «آمین » فیلمبرداری می‌شد. سه ماه پروژه فیلمبرداری خوابید و توانستم بیشتر به این كار سروسامان بدهم. 
 
شاهرخ استخری: طلافروش شدم

منحنی رشد با شیب ملایم
از همان ابتدا می‌دانستیم كه قرار نیست خیلی سریع از این راه سود كسب كنیم. برای راه‌اندازی گالری هزینه‌هایی برای مكان گالری، هزینه دكور و. . . پرداخت كردیم. از روزی كه بتوانیم این هزینه‌ها را پرداخت كنیم، تازه آن روز نقطه صفر ما می‌شود و از آن به بعد به سود می‌رسیم؛ البته هنوز به آن نقطه نرسیده‌ایم ولی خوشبختانه منحنی رشد باتوجه به همان صعود هرچند با شیب كم، امیدبخش است. 

مصائب پدر شدن شاهرخ
ابتدای امر من و همسرم با مساله بازیگری كنار آمده بودیم كه شغلی است كه یك روز هست و یك روز نیست و با این قضیه مشكلی نداشتیم كه یك روز نان و پنیر بخوریم و یك روز نان و كباب ولی وقتی پای بچه به میان آمد و دخترم، پناه متولد شد دیگر نمی‌توانستم هیچ عذر و بهانه‌ای داشته باشم. از همان روز اول، آینده فرزندت مساله‌ای می‌شود كه فكر تو را مشغول می‌كند و این مساله هزینه دارد. 

من از همان روزهای اول بازیگری به خیلی از مسائل تن ندادم و نمی‌دهم. به یاد دارم روزهای اول كه تله‌فیلم «تلخو » را بازی كرده بودم، گاهی كاری سینمایی پیشنهاد می‌شد و من رد می‌كردم برخی از دوستان تعجب می‌كردند و می‌گفتند: «بابا حالا مگه كی هستی!؟» همین الان هم كسی نیستم و هیچ‌وقت ادعایی نداشتم ولی حداقل حق من این است كه نقشی را كه دوست دارم انتخاب كنم؛ نمی‌توانم نقشی را كه دوست ندارم بازی كنم. 

همیشه هر كاری كه بازی كرده ام را دوست داشتم و همیشه همه دغدغه فكری من این بوده كه مردم كار را دوست داشته باشند. هرگز برای گرفتن یك نقش، ‌مهمانی نداد‌ه‌ام و با بریز و بپاش هیچ نقشی را نگرفته‌ام. به همین دلیل است كه با تولد دخترم، تصمیم گرفتم شغل دیگری دست‌وپا كنم تا بتوانم آینده او را تامین كنم. 

سیاست‌هایی برای بهتر شدن
متاسفانه سریال‌هایی مثل «دلنوازان» و «فاصله‌ها» و سریال های كه مردم هر جا هستند خودشان را برسانند تا آن سریال را ببینند و اصطلاحا خیابان خلوت‌كن،چند سالی است که دیگر ساخته نمی‌شود. ما تلویزیونی داشتیم كه می‌توانست درآمدزایی داشته باشد. امیدوارم با سیاست‌های جدید و‌ با ورود آدم‌هایی كه در صداوسیما زحمت می‌كشند دوباره به آن روزها برگردیم. 

اسم منحصر‌به‌فرد و آینده‌دار
متین میثمی: خیلی در مورد اسم گالری فكر كردیم. اسم‌هایی من گفتم كه شاهرخ نپسندید؛ همین طور شاهرخ اسم‌هایی گفت كه من خوشم نیامد. گاهی هر دو به یك اسم مشترك می‌رسیدیم كه اطرافیان نمی‌پسندیدند و رای نمی‌گرفت. انتخاب اسم برای گالری یك پروسه5-4 ماهه بود. 

استخری: درنهایت به اسمی رسیدیم كه كمترین رای منفی را از هر جهت گرفته بود و «سنجاق» شد نام نهایی ما برای كار. در وهله اول در نظر داشتیم كه یك اسم ایرانی باشد؛ یك طرح‌هایی هم از ابتدا در ذهن‌مان بود كه به كارهای آینده‌مان مربوط می‌شود كه بهتر است در مورد آن فعلا صحبت نكنیم. 
 
شاهرخ استخری: طلافروش شدم

ایده‌هایی برای ساخت
استخری: طرح‌هایی كه برای ساخت كارها استفاده می‌شود، مجموعه‌ای از ایده‌های خودمان، طرح‌های خارجی، سایت‌ها و. . . است. طراحانی داریم كه برای ما كار و طرح خلق می‌كنند. در كنارش خودمان هم اگر طرح یا ایده‌ای در ذهن داشته باشیم ارائه می‌دهیم. از طرف دیگر از طرح‌های خارجی دیگر هم استفاده می‌كنیم. خیلی دوست دارم به روزی برسم كه خودم هم طراحی انجام بدهم ولی آنقدر اداره كردن این گالری سخت است كه اصلا فرصت این كار را نمی‌دهد. پروسه تولید كار بیشترین وقت را به خود اختصاص می‌دهد. 

متین میثمی: اینكه خودمان مستقیما دست به قلم بشویم نیست، ایده‌های‌مان را به طراحان انتقال می‌دهیم و آنها پیاده می‌كنند. 

سختی‌های كارهای تجاری
می‌دانستم انجام كارهای تجاری یا به قول خودمان كاسبی كردن، سخت است چون پیش از این هم در سال 83 تجربه یك كافی‌شاپ را داشتم ولی اینكه تو در تمام مراحل یك كار حضور داشته باشی كمی كار را سخت‌تر می‌كند. از مرحله تولید تا فروش عملا 5 تا 6 كار را در كنار هم باید انجام دهیم. 

نظر مثبت و موافق همسر
استخری: نظر همسرم درباره راه‌اندازی این كار كاملا مثبت و موافق است چون در ابتدای كار، دفتری نداشتیم كه جلسات‌مان آنجا شكل بگیرد؛ به همین دلیل اكثر اوقات متین به منزل ما می‌آمد و همسرم از روز اول در تمام مشورت‌ها و رایزنی‌های ما حضور داشت. آنقدر به این ایده چكش زدیم تااینكه امروز این شكل را به خود گرفته است. دوست داریم این كار را توسعه دهیم و فكرهای زیادی هم در این زمینه داریم. سعی داریم  به زودی شعبه‌های دیگری در شهرهای مختلف هم داشته باشیم.

همكاری‌های دلسوزانه و نزدیك
درواقع از ابتدا با شریكم، متین میثمی سنگ بنای این كار را گذاشتیم. در ادامه راه، خواهر من و خواهر متین هم به ما ملحق شدند و در زمینه اداره مغازه به ما كمك كردند؛ البته خواهرم در بخشی از تولید و طراحی نیز به ما كمك می‌كند. 

شایعات بی‌اساس و عجیب
در مورد شایعاتی كه این مدت شكل گرفته بود و اینكه مثلا با ازدواج با یك دختر ثروتمند، طلافروشی‌ام را راه انداخته‌ام باید اول این را اصلاح كنم كه اگر همسر من ثروتمند بود درواقع ایشان مرا گرفته بودند نه من ایشان را (باخنده). به این اعتقاد دارم كه در زمینه ازدواج یكسری مسائل اصلا شوخی‌بردار نیست. معتقدم كه آدم‌ها باید هم کفو هم باشند. پدر من فرد متمولی نبود، ایشان كارمند پتروشیمی بودند كه سالیان سال در جزیره خارك، عسلویه، ماهشهر و. . . كار كردند. 

بازیگری هم شغلی نیست كه در عرض یك شب تو را پولدار كند. هرچند شغلی است كه امروز می‌توانی پولدار باشی و فردا نه. اگر این قضیه را مدیریت نكنی، مشكل خواهی داشت. من سعی كردم در آن دوران اهل بریز و بپاش نباشم. همه داشته‌های من از بازیگری و از قبل از بازیگری كه از رشته مهندسی صنایع درآمد داشتم، به یك خانه برای زندگی و درصدی سرمایه در این گالری تبدیل شد.