از ماجرای سیبیل و پلیور علی دایی تا درسی که فردوسی پور در ترم اول دانشگاه افتاد!

عکس/ داستان برنامه نود چه بود؟

کد مطلب: 53298
 
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۵۱
علی دایی در روزهایی که سوار بر رنوی خود بود؛ زندگی او اکنون با تغییرات زیادی همراه شده اما هیچکس خاطرات روزهایی که با خودروی رنو به سراغ ناصر حجازی رفت. علی دایی در مورد تیپ آن زمان خودش گفت: تیپ آن زمان با الان کاملا فرق می کرد و آن زمان چون سرد هم بود پلیورم را داخل شلوارم کردم. اگر آن تیپم را اکنون داشتم مطمئنا کسی با من ازدواج نمی کرد.
به گزارش ایران خبر،  برنامه ۱۲ بهمن نود با محوریت پوشش مسابقات ابتدایی هفته هجدهم لیگ برتر و گفتگوی ویژه با علی دایی دوشنبه ساعت ۲۲:۴۳ از شبکه سه آغاز شد.
عادل فردوسی پور با تبریک آغاز دهه فجر اعلام کرد بیشتر برنامه امشب اختصاص به مصاحبه با علی دایی دارد که ویژه برنامه ای است به مناسبت تولد او و تلاش کردیم تمام زوایای زندگی علی دایی و فراز و فرودهای آن را به شکل مفصل بررسی کنیم.
حدود ۵۰ دقیقه از برنامه به مصاحبه علی دایی در چهار بخش اختصاص داشت و نسخه کامل مصاحبه در حدود ۲ ساعت در سایت برنامه نود منتشر شد.

سوال مسابقه نظرسنجی درباره خاطره انگیزترین تصویر از علی دایی پخش شد. مجری نود اعلام کرد پاس گل دایی به مهدوی کیا برابر آمریکا یا بازی با عربستان و قهرمانی با سایپا هم می توانست بین گزینه ها باشد که تصمیم گرفتیم این ها را از بین رخدادهای مثبت زندگی ورزشی علی دایی انتخاب کنیم.

 

درسی که عادل فردوسی پور در ترم اول دانشگاه افتاد! 

عادل فردوسی پور گفت و گویی جالب با علی دایی انجام داد.

عادل فردوسی پور در بخشی از مصاحبه اش با علی دایی نكته ای جالب درباره دوران دانشگاهی اش گفت. در بخشی كه علی دایی در حال تعریف كردن خاطرات دوران دانشگاهی اش بود، گفت كه در طول دانشگاه یك درس را افتاده و عادل هم در این بخش با خنده گفت: «من هم در ترم اول دانشگاه فیزیك 1 را افتادم.»عادل فردوسی پور با حضور در نزد علی دایی مصاحبه ای متفاوت با او ترتیب داد. سرمربی حال حاضر صبای قم در این گفتگو از زوایای مختلف زندگی اش پرده برداشت.

گفتگوی ویژه با علی دایی 46 ساله

عادل فردوسی پور با حضور در نزد علی دایی مصاحبه ای متفاوت با او ترتیب داد. سرمربی حال حاضر صبای قم در این گفتگو از زوایای مختلف زندگی اش پرده برداشت.

او در صحبت هایش را اینگونه آغاز کرد: سال 66 که در دانشگاه قبول شدم به خاطر پوشیدن شلوار جین و کاپشن اجازه ندادند به دانشگاه بروم. بعد، سال 67 دوباره قبول شدم و به دانشگاه رفتم.

وی ادامه داد: درس و دانشگاه مسیر زندگی مرا عوض کرد. اگر در دانشگاه شریف قبول نمی‌شدم مسیر زندگی‌ام عوض نمی‌شد.سرمربی سابق تیم ملی در ادامه حرف هایش خاطره جالبی از فردوسی پور گفت: اواخر دانشجویی من بود که شما (فردوسی پور) به دانشگاه شریف آمدید. تیم ما خوب بودند. بچه های متالوژی خوب بودند و با بقیه فرق داشتند! یک خورده ما خشن تر از شما بودیم!

او در ادامه از زندگی سخت دوران دانشجویی اش خبر داد:  سه سال و نیم در خوابگاه زندگی کردم. نمی توانستم سر کلاس حاضر شوم. سال دوم که به تیم تاکسیرانی رفتم، فوتبال زیاد وقتم را می گرفت. همان موقع در کار پوشاک بودیم و زیاد سر کلاس حاضر نمی شدم.

علی دایی در روزهایی که سوار بر رنوی خود بود؛ زندگی او اکنون با تغییرات زیادی همراه شده اما هیچکس خاطرات روزهایی که با خودروی رنو به سراغ ناصر حجازی رفت. علی دایی در مورد تیپ آن زمان خودش گفت: تیپ آن زمان با الان کاملا فرق می کرد و آن زمان چون سرد هم بود پلیورم را داخل شلوارم کردم. اگر آن تیپم را اکنون داشتم مطمئنا کسی با من ازدواج نمی کرد.

او در ادامه درباره حضورش در بانک تجارت و سرمربیگری ناصر حجازی گفت: ناصر خان آن زمان خیلی به من لطف داشت و هیچ وقت زحماتش را فراموش نمی کنم.

لژیونر موفق فوتبال ایران در لیگ آلمان در ادامه درباره حضورش در تیم های هرتابرلین، آرمینا بیلفد و بایرن مونیخ گفت: من سه سال با بایرن قرارداد داشتم اما با پیشنهاد هرتا با توجه به شرایط سنی ام آن را قبول کردم. پیشنهاد هرتا سه برابر بایرن بود و خدا را شکر که در لیگ قهرمانان خوب کار کردم. هیچ وقت فکرش را نمی کردم حضورم در تهران برای ادامه تحصیل، مسیر زندگی ام را به حضور در بایرن مونیخ و فوتبال آلمان ختم کند.

او در ادامه درباره فینال رویایی با منچستر یونایتد که منجر به از دست رفتن جام قهرمانی شد گفت: ما کاملا خودمان را مهیای قهرمانی کرده بودیم و کاملا سزاوار این بازی بودیم. آن زمان به قهرمان 300 هزار مارک می دادند که همه چیز در یک دقیقه برای ما تمام شد. دوران خوبی در بایرن داشتم و در تمرین یانکر مرا زد و افتادم و انگشتم را شکست. آقای هیستفلد از پزشک تیم خواستند سریعا مرا برای بازی های آینده آماده کند.
او در مورد زدن سیبیل هایش گفت: یک روز در هرتا تصمیم گرفتم سیبیلم را بزنم و آن موقع سیبیل مد بود. آن موقع سیبیل و کاپشن اپل دار مد بود. شما به خودتان هم نگاه کنید شاید در آن موقع که در دانشگاه حضور داشتید شما هم تیپ تان لازم به تعریف داشت!

علی دایی در مورد سختکوشی هایش گفت: من یاد گرفتم کارم را انجام دهم. زبان یاد گرفتم و اگر دیگران هم زبان یاد می گرفتند مطمئنا بهتر می توانستند کار کنند. شاید خیلی ها از نظر فنی از من بالاتر بود اما من چیزهایی داشتم که دیگران نداشتند. من تلاش و پشتکار بالایی داشتم.

او در مورد شرایط هماهنگ درس و فوتبالش گفت: درسهایم را اکثرا شب امتحان می خواندم و حافظه به من یاری می کرد! در دانشگاه فقط یک درس افتادم و خوشبختانه آن درس هم با درسهای عمومی جبران شد!
وی ادامه داد: پدرم دوست داشت من مهندس شوم. بیشتر به خاطر او مهندس شدم. از بچگی روی من حساس بود. در فوتبال مادرم خیلی کمکم کرد و پدرم مخالف فوتبال بود.
 دایی در مورد خاطرات کودکی اش گفت: تابستانها خودمان کار می کردم و خرج یکسال را در می آوردیم. خودم دوست نداشتم فشاری به پدرم بیاید. خدا را شکر می کنم آنطور که او دوست داشت بزرگ شویم. مدیون پدر و مادرم هستم. باور نمی کنید الان حس می کنم پدرم دارد مرا دعا می کند.
وی ادامه داد:  پشت خانه ما یک زمین خاکی کوچک بود که متعلق به خودمان بود و آنجا گل کوچک بازی می کردیم. محمد ما در استقلال اردبیل بازی می کرد ولی ما آنقدر حساسیت نداشتیم.
دایی در مورد حضورش در تیم استقلال اردبیل نیز گفت: محمد چون در استقلال اردبیل بازی می کرد، یکسال به این تیم رفتم. آن موقع دفاع راست بودم ولی جا دارد از جابر نعمتی که آن موقع سرمربی استقلال بود، یاد کنم. در یک بازی مهاجم ما مصدوم شد  و مرا در این پست گذاشت. همانجا دو سه گل زدم و دیگر مهاجم شدم.
او در مورد تلخ ترین اتفاق ورزشی اش گفت: تلخ ترین اتفاق زندگی ورزشی من پاره شدن طحالم در بازی با بحرین بود. آن موقع تعویضهایمان را انجام داده بودیم. آن ۲۰ دقیقه پایانی برای ۲۰۰ سال گذشت! بعد از بازی در رختکن بیهوش شدم و به بیمارستان منتقل شدم.
وی ادامه داد: بعد از بازی در بیمارستان دنبال یک تلفن می گشتم که به خانواده ام وضعیتم را اطلاع بدهم. یکی آمد بالای سر من. نمی توانم اسم ببرم. در خانه ما هیچکس از وضعیت من خبر نداشت. به این دوست عزیز گفتم اگر می شود با تلفن همراهش منزل ما را بگیرد و به خانواده ام بگوید که من زنده ام و نمرده ام. این دوست دو بار زنگ زد و  گفت اشغال است و رفت. بعد از آن امیر عابدینی آمد و یک خط موبایل داد و خیالم راحت شد. مادرم یک هفته روضه گرفته بود که مشکلی برایم پیش نیاید. گاهی آدم نمی تواند بعضی مسائل را تا ۱۰۰ سال فراموش کند.

وی در ادامه صحبت هایش گفت: شاید خیلی ها فکر کنند ساده است اما باید از خیلی چیزها باید گذشت تا به چیزهای بزرگتر رسید. من در آلمان ساعت 11 شب را نمی دیدم. خیلی ها گذشت کردند تا من به گل برسم و حتی به اینجا و رکورد برسم. من این رکورد را برای خودم نمی دانم و آن را برای ایران می دانم. من نماینده نسل خودم بودم و هر رکوردی مسلما برای زدن است و مطمئن هستم روزی کسی این رکوردها را خواهد زد.

او در مورد بازی خاطره انگیزش در تیم ملی گفت: بازی با استرالیا، کره جنوبی که 6 گل زدیم و بازی با آمریکا جزو بازی های خاطره انگیز است که مردم نیز از آن به نیکی یاد می کنند.

او در مورد دو پاس گلش به خداداد و مهدوی کیا در دیدارهای استرالیا و آمریکا داده است گفت: من خودم این دو پاس گل را به اندازه گلهایم دوست دارم. من هر وقت کسی از من موقعیت بهتری داشته باشد به او پاس می دادم. وقتی در محوطه جریمه توپی به من می رسید به فکر گل زدن بودم اما هر وقت فرصت بود پاس گل هم می دادم.

علی دایی در مورد ضربه برگردانی که در نهایت منجر به حذف ایران برابر کره جنوبی شد گفت: آنطور که می گویند هم نبود و خیلی حرکات هم باعث نجات تیم شد و این اتفاقات هم ممکن است رخ دهد.

وی در مورد رفتار حرفه ای بازیکنان گفت: فوتبال یک شکل کوچک جامعه است. تمام اتفاقاتی که در جامعه می افتد در فوتبال هم می افتد و فوتبال چون مخاطب دارد و همه روی آن زوم هستند کوچکترین اتفاق سوژه می شود. شاید خیلی کارها که برای بعضی ها بد نباشد ما باید مراقب باشیم که انجام ندهیم.

مهاجم سابق تیم ملی در مورد اینکه گفته می شد دوست داشته تمام پاس ها به او ختم شود و چون می خواهید رک صحبت کنید باید این را بگویم. جواد کاظمیان یک بار مصاحبه کرده بود بعد خودش آمد و گفت که کسی دیگری او را تحریک کرده است. در مورد جام جهانی هم باید بگویم برخی بازیکنان تیم ملی که در چشمم نگاه می کردند و پاس نمی دادند آمدند از من حلالیت طلبیدند. در آلمان هم جلسه گذاشتند و چرا من به عنوان کاپیتان باید در آن حضور نداشته باشم. چرا مرا دعوت نمی کردند؟ چون می دانستند اگر علی دایی اگر حرفی بزند روی آن می ماند.

او در مورد باند علی دایی و باند علی کریمی و عدم همدلی در تیم ملی در آلمان گفت: اگر همدلی بود خیلی بهتر نتیجه می گرفتیم. این برای من بزرگترین تجربه است. برای همین وقتی در تیمی حضور می یابم تلاش می کنم همدلی و رفاقت را در تیم ایجاد کنم.

علی دایی در مورد اینکه اگر زمان به عقب بازگردد در جام جهانی حضور می یافت یا خیر گفت: مطمئنا باز هم به فوتبال ادامه می دادم و در جام جهانی بازی می کردم. یک سری اتفاقات رخ داد تا نتوانیم آنطور که باید نتیجه زحمات مان را بگیریم. نیمکت نشینی ام در بازی با پرتغال را برانکو تصمیم گرفته بود. او به من گفت به خاطر جوی است که علیه من درست کرده اند. او هیچ وقت مرا بیرون نمی گذاشت.

دو علی در یک اقلیم نمی گنجند؟ من هیچ وقت با علی کریمی اختلاف نداشتم و شاید او از من خوشش نمی آید. من علی کریمی را به عنوان فردی که توانسته مردم را خوشحال کند دوست دارم و داشتم. او شاید با من مشکلی داشته و تمام کسانی که باعث خوشحالی مردم شوند را دوست دارم.

او در مورد آشتی کنان کذایی اش با علی کریمی گفت: باید دل ها به هم نزدیک باشد و با این آشتی کنان ها نمی شود.

دایی در مورد حضورش در نیمکت تیم ملی گفت: من اصلا نمی دانستم با آقای قطبی مذاکره اند و ... . آقای کفاشیان زمانی که در تمرین تیم سایپا بودند با من تماس گرفتند و گفتند آقای علی آبادی می خواهند شما را ببینند. من بعد از یک روز فکر کردند تصمیم گرفتم این پیشنهاد و حضور در تیم ملی را قبول کنم.

او در مورد شرایطی که باعث برکناری اش از تیم ملی شد نیز گفت: من آدم سیاسی نیستم. من از جنبه ورزشی نگاه کردم و چنین اتفاقی رخ داد. آقای علی آبادی بعد از آن مصاحبه کرد و گفت. آقای کفاشیان هم مصاحبه کرد و گفت هیات رییسه تصمیم گرفته است. آقای کفاشیان اصلا نمی دانست و قبل از اینکه او به من بگوید من می دانستم اخراج شدم و از بچه هایم خداحافظی کرده ام. او به من گفت با قدرت به کارم ادامه دهم اما به او گفتم من اخراج شده ام. اگر بودم شاید به جام جهانی می رفتیم و شاید هم نمی رفتیم و من نمی توانم بگویم دقیقا چه اتفاقی رخ می داد و فوتبال را نمی توان پیش بینی کرد.

او در مورد شادی گل های بهزاد غلامپور که با پریدن روی سر او به نمایش گذاشته می شود گفت: ما دیگر عادت کردیم، از زمانی که او سبک وزن این مساله را تجربه کردیم تا امروز که دیگر سنگین وزن شده است. من او را مثل برادرم دوست دارم و همیشه گفته ام اینقدر گل بزنید که بهزاد همیشه روی سر و کول من باشد.

دایی در مورد حضور برادرش در کادرفنی گفت: محمد هم تحصیلکرده است و مدرک a آسیا را هم دریافت کرده. مگر من مدرک او را گرفته ام. در ضمن او برادرم است و به او اعتماد کامل دارم و اگر از او استفاده نکنم از چه کسی استفاده کنم؟

او در مورد بهترین گلش نیز گفت: گلی که به مصر، کویت، پاراگوئه زدم را خیلی دوست دارم. ما با تمام وجود بازی می کردم و به این مساله فکر نمی کردیم که این حرکت شاید موجب مصدومیت ما شود. گلی که به چلسی زدم هم از نظر گل باشگاهی دوست دارم و همه مربیانم را دوست دارم و البته ناصرخان چیز دیگری بود. بهترین همبازی ام هم خیلی ها بودند اما با افشین پیروانی رابطه بهتری داشتم.

او در ادامه در مورد اینکه در مصاحبه هایش اعلام می کند تیمش بهتر از حریف بوده نیز گفت: همیشه اینطور نبوده و وقتی تیم بد بوده گفته ام.

عادل فردوسی پور در این زمان بازی برابر مس را مثال زد که حریف سه گل زد و دو تیرک نیز زد که با واکنش دایی مواجه شد: من زندان بودم حریف دو تیرک به ما زد؟ در آن بازی بازیکنانم اینقدر در زدن ضربات نهایی بی دقت بودند که در محوطه جریمه تمام کلاغ های در آسمان را زدند.

دایی در مورد تکیه کلام هایش و در ادامه محرومیتی که باعث شده بود او در مورد آلودگی هوا صحبت کند گفت: شما به من بگویید کجای دنیا یک مربی را محروم می کنند.

ماجراهای ادامه دار علی دایی و محمد مایلی کهن که از دیدار با سوریه آغاز شده بود: ما قبل از بازی با سوریه صعود کرده بودیم. در این بازی تصمیم گرفته شده بود من و پیروانی بازی نکنیم. دقیقه 20 بازی بود که تیم عقب افتاد و آقای مایلی کهن خواست درون زمین بروم که گفتم حاج آقا بهتر است در بین دو نیمه گرم کنم. در پایان بازی هم وقتی از من درباره نیمکت نشینی ام سوال شد گفتم در مورد خودم صحبت نمی کنم اما اگر مربی بودم آقای پیروانی را بازی می دادم. این اتفاق ادامه پیدا کرد تا به اینجا رسید.

او در مورد آرزوهای دست نیافته اش نیز گفت: من به چیزهایی که فکر نمی کردم شده. مادرم همیشه به من می گوید هیچ وقت کتی که با آن به دانشگاه تهران آمدی را یادت نرود و مطمئن باشید هیچ وقت از یادم نخواهد رفت. خدا این لطفی که به من کرده را هیچ وقت نمی توانم از یاد ببرم.

علی پروین: اسطوره
علی کریمی: اسطوره، هم بازی و رفیق
مایلی کهن: بزرگتر
کی روش: بادانش ما مربیان
بهزاد غلامپور: دوست خوب
ایویچ: بر باد رفته ( ظلمی که به او شد را هیچ وقت نمی دیدم و نمی بینم)
نورا: عشق و زندگی
برانکو: معلم
بزرگترین حسرت: گل نزدن در جام جهانی
بزرگترین اشتباه: خیلی اشتباه کردم که همه آنها بزرگ بود.

در پایان این گفتگو علی دایی از کسانی که از او در مدت حمایت کردند و از خانواده و همسرش تشکر کرد و حلالیت طلبید. او برای مردم نیز آرزوی موفقیت و سعادت کرد و ابراز امیدواری کرد با تغییر این شرایط مشکلات اقتصادی مردم برطرف شود.

عادل فردوسی پور در پایان این گفتگو به مناسبت تولد 46 سالگی علی دایی یک جلد کتاب به او هدیه داد و اعلام کرد اگر میلیاردی به او هدیه دهد هم برایش پول خرد است که علی دایی گفت: بابا ما الان 6 ماهه ناهار نخوردیم و شما می گویید میلیاردی؟
منبع : فردا نیوز