از چهارشنبه هفته گذشته چهارمین فیلم رضا عطاران در سال 94 اکران عمومی شده، «من سالوادور نیستم» شروعی طوفانی داشت و از حالا می توان آن را خوشبخت ترین فیلم اکرانی نوروز 95 دانست.
ارزش عطاران وقتی دو چندان می شود که بدانیم «من سالوادور نیستم» یکی از تولیدات معمول سینمای ایران است و هرگز به پای کمدی های موفق نمی رسد. از همین معبر یک سوال خطرناک مطرح می شود: «عطاران با همین دست فرمان تا کجا می تواند پیش برود؟»
در این فیلم شاهد تکه هایی از شخصیت های بامزه فیلم های قبل هستیم که عطاران با استادی تمام به معرض تماشا می گذارد. این یعنی او باز هم گلیمش را از آب بیرون کشیده اما آیا همه مخاطبان از عطاران طنازی صرف می خواهند یا دنبال «فیلم جذاب» هستند؟
«من سالوادور نیستم» مثل خیلی از فیلم های متاخر او فاقد خط داستانی جذاب است و تمام تکیه آن بر نمک عطاران نهاده شده... فعلا که سایه عطاران بر سر هر فیلمی باشد، گیشه آن تضمین شده است. امیدواریم دلزدگی ایجاد نشود. پرونده هفت صبح مروری است بر آثار موفق عطاران و تیپ شناسی او در این فیلم ها.
خروس جنگی | سعید
* جنس کاراکتر: فیلم «خروس جنگی» کمدی است؛ پس نقش عطاران در آن هم کمدی است.
* تیپ ظاهری: رضا عطاران نقش مدیر یک تالار را برعهده داشت و تیپ ظاهری اش بر اساس موقعیت این شغل انتخاب شده بود. ضمن آن که به اقتضای سن، جوان و سر حال بود، موهای مشکی دارد و سعی می کند شیک بگردد.
* رفتارشناسی: عطاران در این فیلم در دو موقعیت مختلف قرار داشت، ابتدا تالار را مدیریت می کرد اما در ادامه جایش را با همسر خود عوض کرد و خانه دار شد. وجه بارز ویژگی رفتاری او دوئلش با زنان است و به رخ کشیدن قدرت مردانگی.
* تفاوت نقش با سایر آثار: رضا عطاران در خروس جنگی تفاوتی با نقش های پیشین ندارد؛ همان آدم بذله گو و بشاش همیشگی است که با تکیه بر دیالوگ ها و اکت های جذاب، مخاطب را به خنده وامی دارد.
* موفقیت نقش در جشنواره: فیلم در بخش جنبی جشنواره بیست و هفتم به نمایش درآمد؛ اگر هم در بخش مسابقه می بود، دستاوردی برای عطاران نمی داشت.
* موفقیت در گیشه: «خروس جنگی» از بمب های گیشه سال 88 بود؛ اطیایی موفقیت فیلمش را باید مدیون نام رضا عطاران باشد چرا که داستانش را پیش از آن در «آتش بس» دیده بودیم و عطاران تکرار نقش های پیشین بود.
* سکانس به یاد ماندنی: کل کل عطاران با طلبکارها و جایی که همسرش فکر می کند آقای «فرزانه» اسم یک خانم است، بامزه تر از بقیه شده بود.
ورود آقایان ممنوع | آقای جبلی
* جنس کاراکتر: جنس کمدی «ورود آقایان ممنوع» از نوع کمدی موقعیت بود و عطاران به عنوان شخصیتی ساده لوح در موقعیت های مختلفی قرار می گرفت و همین تضادها خنده دار به نظر می رسید.
* تیپ ظاهری: نمونه بارز یک مرد چهل ساله ساده است که عملا به ظاهرش اهمیت نمی دهد. موهای وسط سرش ریخته و فقط یک بند انگشت مو وسط سرش دارد. بقیه موهایش را هم شانه نمی زند. حتی در لباس پوشیدن هم این بی قیدی و بی اهمیتی به ظاهر را می شود دید. همه جا یک جور لباس چهارخونه می پوشد و لباسش را روی شلوارش می اندازد. تنها نشانه آراستگی که در این کاراکتر می شود دید، همان ریش پروفسوری اش است.
* رفتارشناسی: یک نخبه شیمی است که در برقراری روابط اجتماعی با مردم مشکل دارد. ساده لوح است و اجازه می دهد همه از او سوءاستفاده کنند و سر کارش بگذارند.
* تفاوت نقش با سایر آثار: تا قبل از این فیلم، کاراکترهایی که رضا عطاران بازی می کرد یک جور بدجنسی یا خرده شیشه ای درونشان وجود داشت اما در «ورود آقایان ممنوع»، عملا یک کاراکتر ساده و کاملا مثبت و بعضا دست و پا چلفتی را به نمایش می گذاشت.
* موفقیت نقش در جشنواره: با وجود بازی تحسین برانگیزش اما حتی نامزد سیمرغ هم نشد.
* موفقیت در گیشه: فیلم سال 90، پنج میلیارد تومان فروخت و دومین فیلم پرفروش سینما در آن سال نام گرفت.
* سکانس به یاد ماندنی: تمام سکانس هایی که عطاران بازی داشت به یادماندنی است اما سکانس جوک تعریف کردنش در پیک نیک جای خودش را دارد.
اسب حیوان نجیبی است | کمال خسروجردی
* جنس کاراکتر: رضا عطاران نقشی بسیار جدی دارد اما در موقعیت های کمیک قرار می گیرد.
* تیپ ظاهری: غیر از سکانس پایانی، در کل فیلم لباس مبدل یک مامور نیروی انتظامی را به تن دارد. چشم هایش چپ است، لهجه مشهدی دارد و روی موهایش ریخته و ریش کامل دارد و به اقتضای این تیپ، شکمش را بیرون می دهد و مدام یک بی سیم به دست دارد و مثلا با مرکز در ارتباط است.
* رفتارشناسی: چهره ای اغراق شده از مامور نیروی انتظامی دارد. در واقع ماموری قلابی است که شب ها دوره می افتد دم میهمانی ها و اخاذی می کند. اوایل فیلم این رفتار آنقدر واقعی است که مخاطب باورش نمی شود با یک مامور الکی روبروست. کم کم حرکات ریز و عجیبی از خودش نشان می دهد که میزان حماقت و دله دزدی و سمج بودنش نمایان می شود.
* تفاوت نقش با سایر آثار: یک یاز متفاوت ترین نقش های عطاران را در این فیلم می بینیم؛ نقشی بسیار جدی که عطاران را در وضعیتی خارج از آنچه از او می شناسیم نشان می دهد.
* موفقیت نقش در جشنواره: «اسب حیوان نجیبی است» در بخش نوعی نگاه جشنواره اکران شد و به بخش سودای سیمرغ راه پیدا نکرد اگر نه قطعا برای رضا عطاران اتفاق خوبی در جشنواره می افتاد. عطاران در جشن خانه سینما جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد را گرفت.
* موفقیت در گیشه: فیلم به خاطر حضور رضا عطاران در اکران فروش خوبی داشت.
* سکانس به یاد ماندنی: بامزه ترین جای فیلم قسمتی است که در خانه جوان می رود به او می گوید چرا خیسی؟ اون تو همه خیسن؟
دهلیز | بهزاد
* جنس کاراکتر: رضا عطاران در فیلم بسیار جدی «دهلیز» یکی از تلخ ترین بازی هایش را تجربه کرد.
* تیپ ظاهری: مردی خسته و غمگین است که سنگین و با دست هایی داخل جیب راه می رود. ترس و ناامیدی زیادی توی صورتش پیداست و معمولا چشم هایش از اشک پر است. موهای روشن فرفری دارد و برای این نقش ریش گذاشته است.
* رفتارشناسی: به دلیل ارتکاب قتل در زندان است و بیشتر وقتش را با تدریس و مجسمه سازی می گذراند. ابتدای فیلم، برای اولین بار قرار است با پسرش مواجه شود. تلاش می کند پدر خوبی باشد اما موفق نمی شود. برای قتلی که انجام داده معذب است و از همسر و فرزندش به واسطه اینکه آنها را تنها گذاشته خجالت می کشد.
* تفاوت نقش با سایر آثار: عطاران تا قبل از «دهلیز» فقط در فیلم «قرنطینه» نقش جدی داشت که آنجا هم چندان چشمگیر نبود. در واقع می شود گفت که «دهلیز» اولین نقش جدی این بازیگر بود و از این جهت با اهمیت زیادی روبروست.
* موفقیت نقش در جشنواره: برای بازی در این نقش از سی و یکمین جشنواره فیلم فجر، نامزد سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد شد و در جشن انجمن منتقدان به عنوان بهترین بازیگر نقش اول مرد شناخته شد.
* موفقیت در گیشه: با اینکه مخاطبان بیشتر عطاران را در نقش های کمدی دوست دارند اما فیلم «دهلیز» هم با بازی جدی و تا حدی تلخ عطاران فروش بدی نداشت. در واقع گیشه را به طور متوسط به دست گرفت.
* سکانس به یاد ماندنی: سکانس فوتبال بازی کردن با پسرش در زندان، یکی از به یادماندنی ترین سکانس های فیلم بود.
طبقه حساس | کمالی
* جنس کاراکتر: رضا عطاران یک کمدی تمام عیار را در «طبقه حساس» بازی کرده.
* تیپ ظاهری: ظاهر یک مرد پنجاه شصت ساله سنتی را دارد. کت و شلوار می پوشد. موهای سرش ریخته و ریش جوگندمی دارد.
* رفتارشناسی: دو رفتار متضاد از او می بینیم. در میان خانواده و اهل محله، رفتارش شبیه مردهای متعصب و به شدت پدرسالار است که خانواده از گیرهای الکی او در امان نیست. حاضر است هر کاری بکند اما غیرتش خدشه دار نشود. برعکس در جمع دوستانه او را آدمی بسیار دلشاد و اهل گردش و تفریح می بینیم. خوشگذران است و وقتی کنار آنهاست کلا به خانواده فکر نمی کند.
* تفاوت نقش با سایر آثار: اولین باری بود که عطاران را در نقش یک مرد میانسال می دیدیم. نقش یک مرد متعصب و به شدت حساس برای این بازیگر تازگی داشت.
* موفقیت نقش در جشنواره: برای بازی در این فیلم سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را از آن خودش کرد.
* موفقیت در گیشه: نوروز 93 روی پرده رفت و به فروشی میلیاردی رسید. این فیلم طی مدت اکرانش توانست از مرز سه میلیارد تومان بگذرد.
* سکانس به یاد ماندنی: در سکانسی که بعد از خاکسپاری همسرش در رستوران همراه با دوستانش دور میز نشستند و مشغول خوردن غذا هستند که با شوخی یکی از دوستانش خنده اش می گیرد و از رستوران می زند بیرون. این سکانس در موقعیتی متضاد که برای همه مان آشناست شکل می گیرد.
کلاشینکف | رضا کلاش
* جنس کاراکتر: رضا عطاران در «کلاشینکف» قرار است فضای یک کمدی سیاه را تلطیف کند. برای همین در این فیلم نیز دیالوگ های بامزه کم ندارد و شوخی های کلامی اش از مخاطب خنده می گیرد. به عبارتی دیگر رضا کلاش آدم بامزه ای است که کمدی با دیالوگ های او شکل می گیرد و هرگز خبری از کمدی موقعیت نیست.
* تیپ ظاهری: ریش و سبیل را تراشیده، موهایش جوگندمی است، گاهی سیگاری بر لب می گذارد و راننده مینی بوس هم هست.
* رفتارشناسی: از رضا کلاش جز شوخ طبعی و بذله گویی هایش چیز زیادی نمی بینیم.او برخلاف روحیه بی خیالش، تصمیم می گیرد به عادل که در مخمصه افتاده کمک کند. در این بین دست از خوشگذرانی هم برنمی دارد و گاهی به دیگران هم کمک مالی می کند.
* تفاوت نقش با سایر آثار: رضا کلاش در ادامه نقش های پیشین عطاران است؛ با مزه بازی درمی آورد و دیالوگ هایش را طوری بیان می کند که مخاطب در سینما ریسه برود. بیش از این چیز دیگری ندارد.
* موفقیت نقش در جشنواره: برای عطاران در جشنواره سی و دوم حاصلی به همراه نداشت.
* موفقیت در گیشه: فروش یک میلیارد و 300 میلیون تومانی «کلاشینکف» را باید تماما به حساب عطاران گذاشت. فیلم سوژه تلخی دارد و اگر عطاران را نمی داشت هرگز فروش نمی کرد؛ ضمن آنکه «کلاشینکف» اثری ضعیف هم هست.
* سکانس به یاد ماندنی: شوخی رضا کلاش با مذاکرات هسته ای را می توان سکانس بامزه فیلم دانست؛ جایی که او به گوهر (اندیشه فولادوند) لقب اشتون می دهد!
خوابم می آد | رضا
* جنس کاراکتر: رضا عطاران در اولین فیلم سینمایی خود سراغ کمدی سیاه رفت. جنس رضا در این فیلم هم متاثر از کلیت فیلم، با شخصیت هایی که از عطاران سراغ داریم فاصله دارد. این اختلاف در نیمه دوم به اوج می رسد.
* تیپ ظاهری: رضا معلم است و تیپش قرابتی فراوان با این قشر دارد. موهایش این بار بلند است، ته ریش دارد و موهایش بر وجاهت او می افزاید. پوشش هم رسمی است.
* رفتارشناسی: رضا، معلمی ساده و درستکار است که حالا به میانسالی رسیده. او که در برقراری ارتباط با آدم ها دچار مشکل است، با دختری پاستیل فروش آشنا می شود. دختر، برای پیوند کلیه خواهرش با مشکل روبروست و رضا را ترغیب به کارهایی می کند که باب میلش نیست. جذابیت فیلم بر همین تضادها استوار شده.
* تفاوت نقش با سایر آثار: «خوابم می آد» در کارنامه عطاران متفاوت از دیگر ساخته های سینمایی و تلویزیونی است. به همین مقیاس نقش رضا هم با آنچه بازی کرده، تفاوت دارد. حتی جنس جدی بودن او متفاوت است چرا که این بار با یک شخصیت «خسته» روبرو هستیم.
* موفقیت نقش در جشنواره: فیلم در جشنواره سی ام سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی بخش نگاه نو را گرفت؛ بازیگران آن یعنی اکبر عبدی و ناصر گیتی جاه به ترتیب سیمرغ بلورین مکمل مرد و لوح تقدیر گرفتند.
* موفقیت در گیشه: فیلم با فروش سه میلیاردی جزو پر فروش های سال 91 لقب گرفت. البته زن پوشی اکبر عبدی در «خوابم می آد» تاثیر زیادی در فروش فیلم داشت؛ به ویژه آن که عطاران روی این اتفاق در تبلیغات فیلم مانور داده بود.
* سکانس به یاد ماندنی: سکانس های بچگی فیلم غالبا جذاب بودند؛ عطاران در پارت اول فیلم نشان داد در کارگردانی هم می تواند خالق لحظات جذاب باشد.
بی خود و بی جهت | محسن
* جنس کاراکتر: در «بی خود و بی جهت» با یک کمدی ابزورد روبرو هستیم و کاراکتر محسن یکی از اثرگذارترین کاراکترها برای درآمدن این جنس کار است.
* تیپ ظاهری: کچل است و اینجا هم ریش پری دارد. با اینکه سنی ازش گذشته، لباس های تین ایجری می پوشد و چرکی و بی قیدی از ظاهرش پیداست.
* رفتارشناسی: نمونه بارز یک مرد بی قید و بی توجه به زن و بچه است. حوصله هیچ کاری را ندارد و به اصطلاح مثل انگل می ماند. دلش می خواهد از هر راهی کاری انجام دهد که به نفعش باشد. هیچ چیز بهش برنمی خورد. هر حرفی را هر جایی به زبان می آورد. بی خیالی اش را با زدن روی شکم و دست مالیدن به ریش هایش کاملا نشان می داد.
* تفاوت نقش با سایر آثار: اینجا هم عطاران به نسبت فیلم های قبلی اش متفاوت ظاهر شده، منتها نقش محسن، شباهت زیادی به نقش اش در سریال «ترش و شیرین» دارد؛ همان اندازه انگل و همانقدر اعصاب خردکن.
* موفقیت نقش در جشنواره: بازی عطاران در این فیلم به چشم داوران جشنواره نیامد اما در جشن انجمن منتقدان، بهترین بازیگر نقش اول مرد شد
.
* موفقیت در گیشه: با وجود اینکه 9تلویزیون تیزرهای تبلیغاتی این فیلم را پخش نکرد اما «بی خود و بی جهت» در اکران فروش به نسبت خوبی داشت. در واقع هر فیلمی که رضا کاهانی از رضا عطاران استفاده کرده گیشه موفقی داشته است. این ادعا با قیاس فیلم هیچ که مورد استقبال منتقدان بود اثبات می شود.
* سکانس به یاد ماندنی: فیلم با صدای برخورد دست عطاران به شکمش شروع می شود و این مسئله بارها در طول فیلم تکرار می شود و یکی از جذاب ترین بخش های فیلم است. با اینکه با دیالوگ خاصی همراه نیست اما کاملا بی هدفی و زندگی بی قید او را نمایان می کند.
گینس | بهمن
* جنس کاراکتر: «گینس» فیلمی کمدی است و به همین نسبت اکت رضا عطاران کمیک است.
* تیپ ظاهری: بهمن با توجه به خاستگاه اجتماعی خود، پوششی معمولی دارد، یعنی لباسی ساده و منطبق با وضع اقتصادی اش، سبیل می گذارد و کچل است.
* رفتارشناسی: بهمن دنبال فرصتی می گردد تا وضع مالی اش خوب شود؛ برای همین به همراه برادرش سودای ثبت رکورد در گینس دارد. زنش قهر کرده و تلاش او برای دلجویی از همسرش به جایی نمی رسد هیچ، با بدشانسی به سوءتفاهم او دامن می زند.
* تفاوت نقش با سایر آثار: رضا عطاران در گینس یکی از نقش های تکراری اش را به نمایش گذاشت. فیلم برای کارنامه او اتفاقی رو به جلو محسوب نمی شود. محسن تنابنده (کارگردان) با تکیه بر جذابیت کاراکترهای پیشین عطاران قصد ایجاد موقعیت های خنده دار داشت اما به جز یکی دو مورد که متکی بر نوع دیالوگ گویی عطاران است، این اتفاق رخ نمی دهد.
* موفقیت نقش در جشنواره: فیلم بدون ارائه در جشنواره فیلم فجر اکران شد؛ اگر هم به جشنواره می آمد برای عطاران اتفاق خاصی رقم نمی زد.
* موفقیت در گیشه: نام رضا عطاران وقتی با محسن تنابنده در یک فیلم قرار بگیرد طبیعی است که می توان فروش آن را تضمین شده دانست. فروش سه میلیاردی «گینس» را باید حاصل این دو نام دانست که البته سهم رضا عطاران به مراتب بیشتر است. این در حالی است که سخت پسندها و منتقدان به فیلم توجهی نداشتند و آن را در حد نام تنابنده نمی دانستند.
* سکانس به یاد ماندنی: باید با اغماض از «گینس» سکانس جذابی گزینش کرد. شاید بامزه ترین مورد مربوط به جایی است که بهمن در جاده توهم می زند. فامیل زنش را دیده، بار دوم که واقعا آنها را می بیند به ظن توهم توقف نمی کند.
نهنگ عنبر | ارژنگ صنوبر
* جنس کاراکتر: ارژنگ صنوبر آدمی است بدشانس که تیرهایش به هدف نمی خورد؛ از همین رو است که در رسیدن به دختر دلخواهش به رغم مهیا بودن شرایط دچار شکست می شود. عطاران در این نقش جنسی متفاوت از کمدی را تجربه کرد؛ موقعیتش خنده دار بود نه شخصیت او.
* تیپ ظاهری: در جوانی به حکم شرایط روزگار، شلوار پارچه ای گشاد می پوشد، پشت موهایش بلند است، فُکل دارد و ... در میانسالی اما ظاهرش باز هم به حکم شرایط روزگار، مثل آن چیزی می شود که دور و برمان می بینیم. قیافه و پوشش او نرمال است.
* رفتارشناسی: ارژنگ جزو طبقه ضعیف جامعه دسته بندی می شود که به مرور پیشرفت می کند. در دوره جوانی آنقدر آس و پاس است که حتی سیگارش را از نامزد پدرش کش می رود!
* تفاوت نقش با سایر آثار: نیمه اول «نهنگ عنبر» با عطارانی متفاوت روبرو هستیم که دلیل اصلی آن به گریم او برمی گردد. عطاران در نقش ارژنگ شمایلی آشنا از جوان های دهه شصت ترسیم می کند که برای آن نسل حکم نوستالژی دارد. نیمه دوم اما تا حدودی جدی است و نمی توان تفاوتی با سایر نقش هایش قائل بود.
* موفقیت نقش در جشنواره: «نهنگ عنبر» اگر به جشنواره فجر ارائه می شد، حتما عطاران برای آن نامزد می شد و چه بسا سیمرغ می گرفت.
* موفقیت در گیشه: «نهنگ عنبر» پرفروش ترین فیلم عطاران است با هفت میلیارد. این فیلم بعد از «محمد رسول الله (ص)» در رتبه دوم پرفروش های سال ایستاده.
* سکانس به یاد ماندنی: بامزه ترین سکانس متعلق به جایی است که ارژنگ حرکات موزون انجام می دهد؛ حرکات پا و بازی با موهایش جزو لحظات ستایش شده بازی عطاران است. عطاران در این سکانس جوان های دهه شصت و دنیای کوچک شان را به خوبی پیش چشم مخاطب می گذارد.