در دوران معاصر کم و بیش شاهد خلق آثار ادبی با درونمایه لطیفه سرایی و طنز نیز بوده ایم و برخی شعرای ایرانی از جمله ایرج میرزا در برخی اشعار خود هدف اجتماعی خویش را از طریق طنز بیان کرده اند. البته تحولات دنیای جدید و گسترش صنعت چاپ و رشد سواد عمومی در کشور موجب شد تا از نظر کمّی دسترسی عمومی به طنز و لطیفه بیش از پیش رشد یابد کما اینکه در دهه های جاری نیز رشد فن آوری های نوین از جمله اینترنت و فراگیر شدن استفاده از گوشی های همراه و تبلت های هوشمند بر گسترش و اشاعه جوک ها و طنزها به شکلی بی سابقه اثری مستقیم بر جای گذارده است.
انتشار برخی نشریه ها یا کتاب های فکاهی یا سرگرمی و طنزمحور همچون «توفیق» در پیش از انقلاب و «گل آقا» در پس از انقلاب به سهم خود در گسترش طنز و لطیفه و شوخی های اجتماعی و حتی گاه سیاسی اثری چشمگیر بر جای گذاشت، به طوری که اکنون اقشار و گروه های سنی، جنسی، شغلی و حرفه ای، فرهنگی و شهری بسیاری دستمایه شوخی های متنوعی قرار گرفته اند.
آیا بر اساس شوخی ها و طنزهایی که در جامعه ایران رواج یافته می توان از جوک های منحصر قومی سخن گفت؟ آیا جوک های محلی یا طنزها و شوخی هایی که یکی از مناطق یا شهرها یا گروهی زبانی را دستمایه شوخی قرار داده لزوما قومی است؟ شوخی با گروه های زبانی یا دینی یا شهری یا روستایی در بسیاری از نقاط دنیای امروز رواج بسیار دارد و این موضوع موجب شده تا محققان و جامعه شناسان، مطالعاتی در خصوص سنخ شناسی و ریشه های این نوع از شوخی ها و جوک ها داشته باشند.
شوخی های زبانی با روستاییان در ابعاد بین المللی، شوخی های مربوط به اسکاتلندی ها در انگلستان، و یا شوخی های متوجه جامعه یهودیان در اروپا از جمله موضوعاتی است که توجه برخی جامعه شناسان را به خود جلب کرده است. در ایران همچون بسیاری دیگر از موضوع های اجتماعی، موضوع طنزها یا شوخی ها و جوک های اجتماعی و فرهنگی تاکنون مورد توجه جدی عالمان اجتماعی قرار نگرفته و مطالعه جدی و چند جانبه ای در خصوص آن انجام نشده است لذا به شکلی دقیق و جامعه و کارشناسی نمی توان از میزان و کمیت رواج این دست از شوخی ها سخن گفت، ضمن آنکه سنخ شناسی و دسته بندی ویژه ای در این خصوص به عمل نیامده است. محدودیت اطلاعات دقیق در دسترس نیز موجب می شود تا نتوان به دقت، تحلیل و تفسیری روشن و کارشناسی شده از موضوع ارائه کرد. با وجود این برخی شواهد و داده های موجود راه را برای ارائه حدس و گمان و ارائه فرضیه هایی در این باره باز می کند.
ابتدا شایان گفتن است که نگاهی به مضامین شوخی ها و طنزهای رواج یافته در میان پیامک های گوشی های همراه یا شبکه های اجتماعی نشانگر آن است که مضامین این شوخی ها اهل برخی مکان ها، شهرهای کوچک و بزرگ و برخی اقوام را در ظاهر شامل می شود. نام هایی چون قزوین، شهرضا، رشت، آبادان، مشهد، قم، شیراز، اصفهان، تهران و کرمانشاه از جمله شهرهایی هستند که در جوک ها کم و بیش شنیده و خوانده می شوند. همچنین اقوامی چون آذری ها و لرها نیز در جوک های مورد نظر جایگاهی یافته اند.
نخستین نکته ای که از فهرست شهرها و اقوام به نظر می آید، نشانگر آن است که تقریبا بخش عمده ای از جغرافیای ایران از شمال تا جنوب هدف چنین شوخی هایی هستند. همچنین برخی شهرهای بزرگ کشور از جمله تهران، اصفهان، رشت، مشهد و شیراز که محل تجمع تنوعی از ایرانیان با ریشه های زبانی متفاوت است، در این شوخی ها جایگاهی را به خود اختصاص داده اند. بسیاری از این شهرها البته محل سکونت گسترده هموطنان فارس زبان نیز هست؛ از جمله شیراز و اصفهان و مشهد.
همین شواهد نشان می دهد اگرچه بخشی از شوخی های رواج یافته در کشور رنگ و بومی قومی دارد اما دامنه رواج این شوخی ها لزوما و منحصرا به هیچ وجه قومی نیست و قوم یا زبان خاصی لزوما مورد توجه این شوخی ها و جوک ها قرار نگرفته است. بسیاری از جوک ها مکان محور و بیش از قومی خاص، شهر یا مکانی را مورد توجه قرار داده است.
این نتیجه گیری البته به معنای نادیده گرفتن فراوانی جوک هایی که آذری ها و لرها را مخاطب قرار می دهد نیست، بلکه مفروض می دارد که گذشته از برخی اقوام، بسیاری از شهرها و مناطق دیگری از ایران که اتفاقا محل سکونت ایرانیان فارس زبان یا سایر اقوام ایرانی است در حیطه شوخی ها و جوک ها قرار دارد و لذا نمی توان این نوع شوخی ها را لزوما قومی دانست، اگرچه در این جوک ها مضامین مرتبط با اقوام ایرانی همچون دیگر ایرانیان نیز رواج قابل توجهی دارد. پس همه ایرانیان به نوعی هدف چنین شوخی هایی قرار گرفته اند نه قومی خاص.
پرسش دوم در این باره این است که آیا نشانه هایی وجود دارد که نشان دهد تولید محتوای جوک ها سازمان یافته و توسط گروهی با اهداف خاصی منتشر و اشاعه می یابد؟ در پاسخ می توان اشاره کرد که کمتر مستندات یا نشانه هایی در دست است که نشان دهد اولا جوک ها به شکلی سازمان یافته تولید شده اند یا اینکه توسط گروهی با اغراض سیاسی و اجتماعی و با انگیزه ها یا اهداف تحقیر این یا آن مکان و قوم و شهر و منطقه تولید و منتشر شده اند. برخی از فعالان رسانه ای وابسته به محافل قوم گرا بدون ارائه مدارکی متقن و مستند مدعی هستند رواج چنین جوک هایی توسط قوم مسلط برای تحقیر قومی در دستور کار قرار گرفته است.
در این مفروض چند ابهام وجود دارد. نخست اینکه قوم مسلط در ایران بیش از آنکه زاییده مناسبات اجتماعی و تاریخی میان ایرانیان باشد، زاییده ذهن قوم گرایان و تحلیل گرانی است که در تلاشند تا ایران را قومیزه کنند و تفاوت های قومی را در کشور نه تنها به عنوان تفاوت بلکه نشانه ای از اختلاف و شکاف عمیق قومی تفسیر کنند. مفروضی که با مناسبات اجتماعی جامعه تاریخی ایران سازگار نیست و در هم تنیدگی عمیق و گسترده قومی و زبانی در میان ایرانیان و پیوندها و خویشاوندی های نسبی و سببی ایرانیان با یکدیگر در مقیاسی بسیار وسیع مانع از آن می شود که چنین مفروضی را بتوان پذیرفت.
ضمن آن که رواج گسترده چنین جوک هایی درباره شهرهای بزرگ و مناطقی چون تهران، اصفهان، قزوین و شیراز و مشهد که اکثر اهالی آنها فارس زبانند مانع از این می شود که بتوان یکسویه بودن و جهت دار بودن چنین شوخی هایی را آن هم مهندسی شده توسط قوم مسلط پذیرفت؛ به عبارتی تولید و اشاعه جوک های مرتبط با این دست از مناطق که فارس زبانند، مفروش قوم گرایان را با چالش روبرو می سازد.
در مقابل، گروهی دیگر از تحلیل گران رسانه ای مدعی هستند رواج برخی از جوک ها یا طنزها به شکلی سازمان یافته کار محافلی از قوم گرایان و ایران ستیزان است تا از این محمل برای تحریک قومی استفاده ابزاری کنند. چنین مفروضی نیز نمی تواند به سادگی مورد قبول و پذیرش قرار گیرد؛ چرا که از سویی برای اثبات آن دلایل معتبر و متقنی در دسترس نیست و اگر شخصی یا جریانی محدود از قوم گرایان هم بر استفاده ابزاری از این دست از جوک ها پای فشرده باشد، نمی توان از نفوذ و اثرگذاری گسترده آن شخص یا جریان شواهدی روشن ارائه کرد. این دو دیدگاه تا حدودی تحت تاثیر دیدگاه توطئه محور قرار داشته و مستندات کافی برای اثبات فرضیه های شان در دسترس ندارند.
برخی نیز مدعی هستند بیشتر سازندگان این شوخی ها بر آمده از همان قوم یا شهر یا مکانی هستند که شوخی و جوک درباره آن است. یعنی تهرانی ها خود پردازنده جوک درباره تهرانی ها و اصفهانی ها خود پردازنده جوک درباره خودشان یا آذری ها و لرها و مشهدی ها و کرمانشاهی ها نیز به همین صورت. درباره این مدعا نیز به جز برخی شواهد، داده متقن دیگری در دسترس نیست تا بتوان درباره آن قضاوت کارشناسی دقیقی داشت.
حال با توجه به این که چنین جوک هایی ماهیت منحصرا قومی ندارند، ابتدا می توان ادعا نمود رواج چنین شوخی هایی بیش از آنکه نشانی از شکاف و دوری و فاصله اجتماعی باشد، نشانی از نزدیکی و صمیمیت اجتماعی است.
به سخنی دیگر همزادپنداری گسترده ایرانیان با یکدیگر و آشنایی عمیق و گسترده و پیوندهای عمیق تاریخی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و حتی خانوادگی ایرانیان در جای جای کشور به ویژه در سده اخیر و پس از مهاجرت های گسترده از گوشه و کنار کشور به نقاط مرکزی و تهران و سایر مراکز شهری موجب شده هم شمار میلیونی و روزافزونی از ایرانیان با ریشه های زبانی و قومی مختلف با یکدیگر ازدواج کرده و بدین ترتیب در کمتر خانواده ای از ایرانیان به ویژه در میان آذری ها یا لرها می توان خانواده ای یافت که با ایرانیانی از دیگر مناطق یا اقوام پیوندی صورت نداده باشند، و هم این وضعیت و رفت و آمدهای ناشی از آن موجب شده تا بیش از گذشته محافل خانوادگی و جمعی و پس از آن به تدریج محافل مجازی صحنه شوخی ها و جوک های متنوع باشد.
این فرض نیز از آن دسته مفروضاتی است که راستی آزمایی آن نیازمند داده های آماری و میدانی است، اما پیش از آن شواهد زیادی برای تمسک بدان می توان یافت.
افزون بر آن در دهه های گذشته و بنا بر ماهیت روابط اجتماعی و نیز ساخت جوان جمعیت، جامعه ایرانی بیش از گذشته نیازمند محافل جمعی شاد و مفرح است؛ امری که در ایران امروز کمتر مورد توجه برنامه ریزان و مسئولان کشور قرار داشته است. شادی و شادمانی بخشی از نیازهای روحی و روانی انسان از هر سن و جنسی است. نیازی که هیچ نهادی در ایران امروز متولی آن نیست و این خلأ از طرق و روش ها و سلیقه های متنوع، درست و نادرست، و فردی و جمعی، گاه و بیگاه زمینه ظهور می یابد. رواج بخشی از جوک ها یا شوخی ها را از این زاویه می توان بررسی کرد.
به سخنی دیگر، بازترجمان نیاز جامعه به شادی و تفریح به خصوص شادی های جمعی و کاستی های ساختاری ایران امروز در این خصوص فرصتی ایجاد کرده تا شوخ طبعی ذاتی ایرانیان به دنبال راه حل هایی برای جبران آن باشد، راه حل هایی که گاه کارشناسی شده نیست و سلیقه محور و موج گونه است و قابلیت سرایت و اشاعه سریع دارد.
اما نکته قابل توجه آن که به رغم نبود مطالعه و بررسی های کارشناسی کافی در خصوص تاثیر برخی جوک ها، برخی شواهد نشان می دهد استمرار این وضعیت و گسترش تولید و اشاعه برخی شوخی ها و جوک ها می تواند لااقل در برهه هایی از زمان یا به شکلی مستقیم موجب دلخوری و حتی عصبانیت گروهی از هموطنان شود و یا به شکلی غیرمستقیم و در هنگامه بروز رویداد یا اتفاقی، دستمایه برخی اغراض قرار گیرد و از این دست شوخی ها با هدف تحریک افکار عمومی استفاده ابزاری شود.
برخی از تحلیل گران بر آن هستند رواج چنین شوخی هایی در دوره طولانی موجب شکل گیری برچسب ها یا کلیشه هایی می شود که بر درک از خود یا درک دیگران از ما اهمیت به سزایی خواهد داشت و چنین کلیشه هایی در صورت تثبیت آنها در اذهان، می تواند پیامدهای فرهنگی و اجتماعی غیرقابل جبرانی در پی داشته باشد.
بر این مبنا باید دستگاه های فرهنگی و رسانه ای و آموزشی کشور با مطالعات و تحقیقات جامع ابعاد متنوع موضوع را مورد بررسی قرار دهند و برای پیشگیری از آسیب های اجتماعی بعدی آن، راه حل های لازم را در دستور کار قرار دهند. آموزش شهروندان، نتیجه چنین مطالعاتی خواهد بود تا از طریق متون درسی با برنامه های رسانه های جمعی بصری یا صوتی یا مکتوب، شمار بیشتری از شهروندان آموزش های لازم را دریافت کرده و از این رهگذر آسیب های احتمالی به حداقل ممکن برسد.
در خلأ موجود فعالیت نهادهای اصلی و اثرگذار کشور، برخی گروه ها در فضای مجازی با به راه انداختن کمپین های «نه به جوک های محلی و قومی و شهری» پیش قدم در راه اطلاع رسانی و آموزش اجتماعی در این باره شده اند. هر چند هنوز در خصوص میزان موفقیت چنین کمپین هایی نمی توان به روشنی اظهار نظر کرد.