به گزارش
ایران خبر، طراحی چینش و نوع اکران فیلمهای سینمایی در سینماهای کشور توسط ساز کاری بهنام شورای صنفی نمایش انجام میشود. شورایی که قرار است به نمایندگی از اقشار و طبقات مختلف درگیر در حوزه سینما، نوع و چینش اکران را در سینماها مشخص کند. منطق اصلی حاکم بر این ساز و کار با توجه به وضعیت فعلی سینماها به گونهای است که هر فیلم بعد از روی پرده آمدن باید تا بعد از سه تا چهار هفته کف فروشی که شورا تعیین کرده را بهدست آورد.
به فنا رفتن سیاستگذاری فرهنگی
مشخص است که این سازوکار صرفاً اقتصادی بیشتر به نفع کدام دسته از فیلمهای سینمایی است. آثار صرفاً کمدی که بخش اعظم آنها مبتنی بر طنز است در این فضا بیشترین نفع را برده و سایر آثار سینمایی که در این ژانر و گونه قرار نمیگیرند، متحمل بیشترین ضرر میشوند. مروری بر وضعیت سال گذشته و دو ماه ابتدایی سال هم شاهد این مدعاست. در چنین شرایطی مسالهای بهنام سیاستگذاری فرهنگی عملاً هیچ بروز و ظهوری ندارد. منطق بازار آزاد است که تعیین میکند چه فیلمهایی روی پرده بمانند.
همچنین منطق بازار آزاد است که تعیین میکند کدام فیلمها در آینده ساخته شوند. سرمایهگذار وقتی ببیند اثر سینمایی او بهدلیل نرسیدن به کف فروش، عملاً بعد از چند هفته از پرده پایین کشیده میشود رغبتی به ورود به حوزههای دیگر غیرکمدی را ندارد. با این سیاست عملاً چیزی بهنام سیاستگذاری از حیز انتفاع خارج میشود.
جالب آنکه این نقد همان نقدی است که آقای همایون اسعدیان از اعضای شورای صنفی نمایش که این روزها یکی از مخالفان ادامه اکران ویلاییهاست، زمانی که منتقدان به وی خرده گرفته بودند که چرا کارگردان «طلا و مس» باید همان کارگردان «ده رقمی» باشد، گفته بود: «زمانی که ده رقمی به اکران عمومی رسید، من در مورد این فیلم اصلاً مصاحبه نکردم... قبول دارم که ده رقمی فیلم قابل دفاعی نیست اما من باید ده رقمی بسازم تا به طلا و مس برسم.»
جملات بالا اعترافی تلویحی به ناکارآمدی سازوکار صرفاً اقتصادی برای تصمیمگیری در مورد اکران در سینماهاست. حال فردی که مجبور بود برای ساخت فیلم خوب، فیلم ضعیف غیرقابل دفاع بسازد خود به یکی از پیچ و مهرههای حاکمیت منطق بازار آزاد بر پرده سینماها تبدیل شده است. گویی سینما قرار است صرفاً نسبتی با بازار داشته باشد.
«ویلاییها» دغدغهام بود
خانم منیر قیدی، پیش از ساخت نخستین اثر بلند خود سالها تجربه دستیاری سینما را داشته است. تقدیر اما این بود که فیلمنامهای که بیش از 10 سال برای ساخت آن دوندگی کرده بود آخر با تهیهکنندهای ساخته شود که تجربه خوبی از کار کردن با فیلم اولیها در چنته دارد. آقای سعید ملکان پیش از این با «ابد و یک روز» هم نشان داده بود که میتوان با کارگردان فیلم اولی همکاری کرد و اثر در خوری تحویل سینما داد. برای اطلاع از دیدگاه عوامل فیلم، سراغ خانم منیر قیدی رفتیم که کارگردانی این اثر را به عهده داشت.
قیدی در خصوص ایده و موضوع اولیه فیلم و اینکه آیا موضوع، دغدغه شخصی وی بوده یا موضوعی سفارشی میگوید: «این فیلم به هیچ وجه سفارش نبوده است. اگر فیلم ویلاییها سفارشی بود باید همان کسی که سفارش داده بود پول و هزینههای فیلم را هم میداد و دیگر لازم نبوده که من 10 سال دنبال ساخت این فیلم باشم و این قدر بدوم تا آن را بسازم و به سرانجام برسانم.»
قیدی همچنین در پاسخ به این سؤال که عدهای معتقدند فضا و داستان به تصویر کشیده شده در فیلم اصلاً وجود خارجی نداشته و ساخته ذهن نویسنده و فیلمنامهنویس است، میگوید: «نه!
این طور نیست. اتفاقاً محدود به یک شهرک هم نبوده است. در طول جنگ سه چهار مکان است که مختصاتی شبیه این موقعیت دارند و اینها موجودند. اگر کسی یا کسانی تصور میکنند این داستان و فضا واقعی نیستند میتوانم خودم راهنماییشان کرده و این مکانها را به آنها نشان دهم!»
مردستیز نیستیم
کارگردان «ویلاییها» در پاسخ پرسشی درباره میزان و حد تخیل در فیلم هم اعتقاد دارد که عین واقعیت جذاب نیست و باید تا حدی جایی هم برای تخیل باز کرد. او همچنین درباره فمینیستی بودن یا نبودن این اثر سینمایی هم میگوید: «فمینیسم را اگر به معنای مردستیزی بگیریم و آن معنا کنیم قطعاً فیلم من اینگونه نیست. من این ادعا را قبول ندارم. فیلم مشکلی با مردان ندارد. کاراکترهای زن فیلم همگی عاشق مردهایشان هستند. در غم از دست دادن آنها گریه هم میکنند. با همه این احوالات اما ویلاییها یک فیلم زنانه است و راجع به آنها سخن میگوید.»
انتقامگیری را پیشبینی نکرده بودم
قیدی در پاسخ به سوالی در مورد ادامه فعالیت در حوزه دفاع مقدس هم عبارتی بر زبان میراند که معنادار و قابل تأمل است: «فکر نمیکنم تا سالها دیگر به این حوزه ورود داشته باشم. مجموعه عواملی که در اکران ویلاییها پیش آمد، باعث شد که من دیگر به دنبال این موضوع نروم. انگار که وقتی فیلم دفاع مقدس کار کنی نه دنیا را داری نه آخرت را! از این طرف میگویند اینها سفارشیسازند و از طرف دیگر هم اکران نمیکنند!»
قیدی که انگار دل پری از حاشیههای اکران دارد، در ادامه میگوید: «چند سال میخواهم فقط بخوابم. آنقدر خستهام که نمیخواهم هیچ کاری انجام دهم. حاشیههایی در اکران برای فیلم پیش آمد که با خودم میگویم خدایا کاش هنوز سر فیلمبرداری بودیم. دمای ۵۰ درجه شرایط لوکیشن و تصویربردای را تحمل میکردیم اما الان مجموعه عوامل دارد بهگونهای بر ما تحمیل میشود که بیشتر شکل انتقامگیری دارد تا شرایط طبیعی اکران! این عوامل را اصلاً پیشبینی نکرده بودم.»