به گزارش
ایران خبر، مجله آمریکایی نیوزویک در اشاره به حوادث اخیر کرکوک نوشت، که نیروهای عراقی کنترل مجدد خود را بر مناطق سال ۲۰۱۴ بازیافتهاند، در حالی که دولت اقلیم کردستان بر مناطقی کنترل دارد که در چارچوب قانون اساسی عراق به این منطقه اختصاص داده شده است.
فارغ از هرگونه جار و جنجال، نزاع و تحولاتی که در هفته گذشته اتفاق افتاد، یک مساله واضح و غیرقابل انکار به نظر میرسد: «مسعود بارزانی» رئیس اقلیم کردستان عراق، پا را از حد فراتر گذاشته و زیادهروی کرده است.
او باید برای حل و فصل اختلافها مصالحه میکرد ولی هرگونه پیشنهادی را با رویکردهای ملیگرایانه دیوانهوار خود و در تلاش برای منحرف کردن اذهان از نابسامانی اقتصادی و سیاسی که دیکتاتوری او ایجاد کرده بود، رد کرد.
بارزانی روی تقابل اصرار داشت و در نهایت شکست خورد؛ به همین سادگی. اگر او مصالحه کرده بود، کردها هنوز کنترل روزانه خود بر مناطق مورد مناقشه در دیالی، نینوا و کرکوک را در دست داشتند. بارزانی این تصمیم را گرفت و مسئولیت آن تنها بر عهده او است.
اکنون پرسش این است که چشمانداز سیاست آمریکا در قبال کردها چیست؟
بارزانی یک رهبر غیرمشروع است که براساس قانون کردستان بیش از دو سال از زمان قانونی به پایان رسیدن دوره قدرت وی میگذرد. «برت مک گورک» نماینده ویژه آمریکا در ائتلاف به اصطلاح ضدداعش با ادامه تعامل با بارزانی مرتکب اشتباه شد. آمریکاییها احتمالا تصور کردهاند که تعامل با یک دیکتاتور از روبهرو شدن با چشمانداز یک معادله سیاسی پیچیدهتر کردی آسانتر خواهد بود، ولی واقعیت این است که آنها در اشتباه بودند.
نیوزویک در ادامه نوشت، بر اساس قانون، «یوسف محمد صدیق» رئیس پارلمان کردستان باید توسط واشنگتن تا زمان سازماندهی انتخابات، به عنوان رئیس موقت اقلیم کردستان عراق شناخته شود. این انتخابات باید توسط کمیسیونی برگزار شود که صرفا واژه «استقلال» را یدک نکشد و باید به طور تخصصی توسط گروههای معتبری مانند سازمان امنیت و همکاری اروپا، مرکز کارتر یا موسسه دموکراتیک ملی مورد نظارت قرار بگیرد. زمانی که انتخابات جدید برگزار شود، نوبت رهبران کردستان است که درباره مساله ای که ۲۵ سال است نادیده گرفته شده، شفافسازی کنند: آیا داراییهای رهبران ارشد متعلق به اشخاص حقیقی است یا احزاب یا حکومت؟ امیدواریم که مورد آخر صحیح باشد. این مساله به معنای آن است که اگر بارزانی از ریاست اقلیم کنار برود، باید کاخ و مجتمع کوهستانی خود را تخلیه کند. فرض کنیم او یک خانه در اربیل بخرد، اما اگر نخواهد با کردهای عادی همنشین باشد، یا باید به روستای خود بازگردد یا به خارج برود. پدر مسعود بارزانی یک بار به مسکو فرار کرد ولی ممکن است خود او ترکیه یا دبی را ترجیح دهد.
در بررسی نقش واشنگتن در همهپرسی اخیر اقلیم کردستان عراق باید گفت که دستان آمریکا یا به عبارت دقیقتر، دستان آمریکاییها، کاملا پاکیزه نیست. در هفتههای پیش از همهپرسی، بهرغم موضعگیریها رسمی مقامهای واشنگتن، از طریق برخی دیگراز آمریکاییها به کردها این اطمینان داده شده بود که این کشور نتیجه رفراندوم را خواهد پذیرفت.
پرسش این است که آمریکاییهایی که چنین تضمینی به کردها دادند، چه کسانی بودند؟ نوبت کردها است که به این پرسش، پاسخ دهند. آیا آنها از مواضع نمایندگان بلندپایه کنگره سوء برداشت کرده بودند یا بیش از حد روی صحبت مقامهای پیشین آمریکایی که از موضع سابق خود برای بهره بردن از فرصتهای تجاری در منطقه تکیه داشتند، حساب باز کرده بودند؟
در هر حال، این برای اعتبار آمریکا بسیار زیانبار است که مقامهای سابق این کشور مدتی طولانی از پایان دوره فعالیت خود، از عنوان خود برای کسب منافع منطقهای استفاده میکنند.
فارغ از همه اینها شاید بتوان نتیجه گرفت که اعتماد بیش از حد و چشمبسته کردها و در راس آن خاندان بارزان، شکست همهپرسی کردستان و سلب اعتبار این خاندان را رقم زد. این اعتماد بیچون و چرا تا جایی پیش رفته است که بارزانی بعد از ملغمهای که پس از همهپرسی به راه افتاده است نیز، خواستار کمک آمریکا برای حل و فصل اختلافها میان اربیل و بغداد شده است.
با همه اینها بعید به نظر میرسد این خاندان که دیگر در نظر کردها هم از اعتباری برخوردار نیستند، بتوانند حتی با حمایت همهجانبه آمریکا هم بار دیگر قد راست کنند.