کد مطلب: 188694
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۲ دی ۱۴۰۲ ساعت ۱۷:۱۸
ایران خبر - مجله سیاست خارجی - Foreign Policy، نزدیک به جناح محافظه کار آمریکا، در گزارشی با عنوان «ایالات متحده پیش از ورود به جنگ سرد بعدی، نیاز به یک پایانبندی نقشه بازی دارد» به قلم «آندره لونگو» رییس یک موسسه مطالعاتی در حوزه آسیا-پاسیفیک نوشت: حاکمیت ایالات متّحده به این جمعبندی رسیده که زمان مقابله با جمهوری خلق چین است. مقابلهای که برخی از آن با عنوان «جنگ سرد جدید» یا در توصیفی رسمیتر «رقابت قدرتهای بزرگ جهانی» یاد میکنند. امّا در حال حاضر، ایالات متّحده آمریکا فاقد راهبردی هماهنگ و منسجم در مقابله با چین است. مقامات آمریکا فضایی را ایجاد کردند که این جبههبندی با چین را برای حفظ آزادی و دموکراسی ضروری جلوه دهند و باید در این میدان بجنگند تا پیروز شوند. ولی به نظر میرسد که کسی در واشنگتن نیست که این سوال مهم را بپرسد؟ چگونه این [جنگ] پایان مییابد؟
فارن پالیسی در ادامه نوشت: [اکنون] به جمهوری خلق چین رسیدهایم. این مورد چگونه به پایان میرسد؟ دولت فعلی آمریکا در تلاش است این تقابل را ایدئولوژیک نشان دهد و حزب کمونیست چین را دشمن معرفی کند. این سیاست میتواند راهبردی خوب باشد امّا نکتهای مهم در میان است. چین بهدلیل جمعیت بالای آن قدرتمند است که این کشور را به یک قدرت اقتصادی و در نهایت به قدرت نظامی و ژئوپلیتیک تبدیل میکند.
نویسنده این مقاله معتقد است که سیستم اقتدارگرای چین جذّابیتی ندارد و در واقع باری بر روی دوش پکن است. اکنون این سیستم اقتدارگرا سیاست خارجی تهاجمی خود را توسعه میدهد. تغییر حاکمیت چین به تنهایی کافی نیست. ایالات متّحده آمریکا هرگز در کل تاریخ خود با چالشی نظیر چین روبهرو نشده است. زیرا همه دشمنانی که در مقابل آمریکا قرار گرفتند، در زمینه جمعیتی، اقتصادی و نظامی برابر یا ضعیفتر از ایالات متحده بودند.
فارن پالیسی، قیاس چین با شوروی را اشتباه قلمداد کرد و نوشت: بر خلاف تهدید جهانی اتحاد جماهیر شوروی که پس از فروپاشی، تبدیل به روسیهای شد که به عنوان تهدید منطقهای تلقی گشت، این رویه هرگز درباره چین صدق نخواهد کرد. امکان ندارد. حتی اگر مناطقی نظیر سینکیانگ، تبّت و هنگ کنگ از قلمرو چین جدا شود، چین با جمعیت یک میلیارد و ۳۵۰ میلیون نفری -به جای جمعیت یک میلیارد و ۴۰۰ میلیون نفری- و تقریباً تولید ناخالص ملّی مشابه، ابرقدرت جهانی باقی میماند.
تبدیل چین به قدرت برتر اقتصادی در جهان ممکن است یک دهه به طول انجامد ولی بالاخره آن روز فرا خواهد رسید که چین از اقتصاد آمریکا سبقت میگیرد. به دلیل جمعیت و تسلیحات هستهای، هرگز جنگی در نخواهد گرفت که با اشغال و تسلیم بی قید و شرط چین پایان یابد. هرگونه جنگی بین آمریکا - چین ،بر سر موضوعاتی نظیر دریای چین جنوبی و تایوان، یا با مذاکره پایان مییابد یا با آخرالزمان هستهای!
فارن پالیسی در ادامه نوشت: بهترین حالت برای ایالات متّحده، سقوط نظام اقتدارگرای چین پس از شکست [در جنگ با آمریکا] توسط یک خیزش مردمی است که با توجه به آنچه در آلمانِ بعد از جنگ جهانی اوّل اتفاق افتاد -رویکار آمدن آلمان نازی و هیتلر- سناریوئی خطرناک است.
پس این داستان چگونه به پایان میرسد؟ آغاز یک تقابل ساده است ولی ممکن است توقّف آن غیرممکن باشد. سادهاندیشی است که فکر کنیم چون ایالات متّحده آمریکا در جنگ سرد با شوروی پیروز شد، حتی اگر دههها به طول انجامد، این بار نیز در نهایت پیروز خواهد شد. امّا این اندیشه، «تصوری غلط درباره چالشی حقیقی بر اساس یک قیاس بد» -یعنی مقایسه چین با شوروی- ارائه میدهد. اگر این موضوع بهدرستی سنجیده نشود و برنامهریزی خوبی برای آن صورت نگیرد، نزاعی بیپایان با کشوری رخ میدهد که ۴ برابر ایالات متّحده آمریکا جمعیت دارد.
در حال حاضر به نظر میرسد ایالات متحده کاملا درباره «نحوه تعامل با مردم»، «نحوه جلب حمایت از سوی چینیها»، «نحوه ترویج مدل لیبرالی درمیان رهبران چین» و «نحوه شکاف بین رهبران فعلی حزب کمونیست و نخبگان اقتصادی و مباحث نظری» ایدهای ندارد و خنثی است. آمریکا درتلاش است به هر طریقی که تواند به چین ضربه بزند بدون اینکه درنظر بگیرد چه اثری بر مردم عادّی و سوقدادن آنان به سمت نظام سیاسی چین دارد.
نویسنده فارن پالیسی در پایان نوشت: با رویکرد تقابلی و بدون راهبرد آمریکا علیه چین، هیچ پایانی بر این بازی قدرت متصور نیست. درحال حاضر به نظر میرسد ایالات متحده بر نحوه مقابله و شکست جمهوری خلق چین متمرکز شده است. اما این پایان بازی نیست. این بازی فقط در صورتی پایان مییابد که ایالات متحده و کشورهای جهان بتوانند این معمای دشوار را حل کنند: چگونه میخواهید چین را تغییر دهید؟ اگر جوابی برای این سوال ارایه نشود، پس باید گفت به دوران جنگ ابدی خوش آمدید و برای قرن خطرناک۲۱ام آماده باشید.