سرانجام تهران به گفت‌وگوها درباره سوریه دعوت شد

برگه‌های بی‌رمق معارضان سوری بر میز مذاکرات ژنو

عباس پرورده
کد مطلب: 28243
 
تاریخ انتشار : جمعه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۱۳:۵۸
عباس پرورده، کارشناس مسائل خاورمیانه در یادداشتی نوشت: برون رفت سوریه از بحران،اکنون پیچیده‌تر از تصوری است که بازیگران منطقه‌ای در ابتدا داشتند. میز مذاکره‌ای که بتوان همه طرف‌‍‌های درگیر و حامیان ذینفع را در آن گرد هم آورد، تقریبا غیرممکن به نظر می‌رسد.
برگه‌های بی‌رمق معارضان سوری بر میز مذاکرات ژنو
 
طی روزهای گذشته خبرهایی از دعوت ایران به مذاکرات موسوم به ژنو 3 که قرار است برای حل بحران سوریه به زودی با محوریت سازمان ملل و کشورهای درگیر بحران در سوئیس تشکیل شود، از زبان استفان دی میستورا فرستاده ویژه سازمان ملل در سوریه شنیده می شود. این در حالی است که در دو دور مذاکرات گذشته، ایران به مذاکرات دعوت نشد. ضمن اینکه اوضاع سوریه و بازیگران دخیل در آن نسبت به ژانویه 2012 که مذاکرات ژنو 2 برگزار شد و بدون هیچ دستاوردی پایان یافت، تغییرات مهمی داشته است. مهمترین تغییر، آغاز دیپلماسی میان ایران و آمریکا پس از چهار دهه است. دیگر افزایش صراحت لهجه سیاسی بازیگران منطقه ای درگیر در سوریه و کشانده شدن آنها به پرونده های دیگری است که حتی ابعاد رویارویی نظامی هم پیدا کرده است. سوم شدت یافتن درگیری های نظامی در سوریه و افزایش خسارات جنگ و گسترش گروههای مسلحی است که غالبا به جز یک نام «ایدئولوژیک میلیتاریک» هیچ شناسنامه حزبی یا سیاسی ندارند تا بتوان در معادله معارضه دولت و مخالفان آنها را محاسبه کرد. مهمترین این گروههای معارض داعش و جبهه النصره هستند که سودای امارت اسلامی در سر دارند. امارت اسلامی که تاکنون به قیمت وارد ساختن آسیب های جدی به وجهه مسلمانان و جنایات بی نظیر تاریخی در سه سال گذشته در منطقه انجامیده است. اگرچه گروه های معارض میانه رو مثل معارضان داخلی و یا حتی ارتش آزاد هم که شاخه نظامی مخالفان خارج نشین هستند، در سوریه بخش هایی از این کشور جنگ زده را در دست دارند، اما هیچ سنخیتی میان معارضان دیده نمی شود تا بانیان مذاکره بتوانند آنها را دور یک میز جمع کنند.

در واقع برون رفت سوریه از بحران، اکنون پیچیده تر از تصوری است که بازیگران منطقه ای در ابتدا داشتند. شاید هنوز کسانی هستند که مثل دوران جنگ سرد می اندیشند و بر همان سیاق برای سیاست خارجی خود تصمیم گیری می کنند. الگوی غالب جنگ های داخلی دوران جنگ سرد، وجود یک گروه سیاسی ناراضی مورد حمایت یک قدرت بیگانه در برابر دولت مرکزی بود که پس از آتش بس و حضور در مذاکره تقریبا هر موضوعی قابل طرح و حل و فصل بود. چون منازعه فقط دو سر داشت. اما ما امروز در سوریه با الگویی از منازعه سر و کار داریم که دوطرفه نیست و میز مذاکره ای که بتوان همه طرف های درگیر و حامیان ذینفع را در آن گرد هم آورد، تقریبا غیرممکن به نظر می رسد. گذشته از اینکه بخش بزرگی از طرف های منازعه مثل داعش و النصره گروههای تروریستی هستند که اساسا به لحاظ قواعد بین المللی مشروعیت حضور در مذاکرات را ندارند. در واقع فقدان رهبری واحد در معارضه سوریه بر پیجیدگی فرایند دیپلماسی افزوده است. علت آن وجود انگیزه های مختلف در میان معارضان از یک سو و اهداف مختلف و حتی متناقض در میان حامیان منطقه ای و فرامنطقه ای آنهاست.

پیش از آنکه به چگونگی الگوی منازعه و ترکیب الگوهای دوستان و دشمنان در سوریه بپردازیم، باید اذعان کرد تغییر در الگوهای روابط نظام بین الملل پس از جنگ سرد که موجب شکل گیری نظام های جدید منطقه ای در جهان شد، یکی از دلایل اصلی ایجاد منازعات پیجیده در خاورمیانه بوده است.

الگوهای دوستی و دشمنی در مناقشه سوریه

در حال حاضر حدود 60 درصد خاک سوریه در اختیار گروههای مسلح و کردها و 40 درصد در اختیار دولت بشار اسد است. گرچه شهروندان سوری که در مناطق تحت کنترل دولت ساکن هستند، حدود 70 درصد جمعیت سوریه را تشکیل می دهند. مناطق وسیعی در شرق سوریه و هم مرز با عراق در اختیار داعش است. داعش خشن ترین گروه معارض در سوریه با مرکزیت شهر «رقه» است که فقط از ارعاب برای اعمال حاکمیت استفاده می کند و غالب بازیگران منطقه ای که در پرونده سوریه درگیرند، داعش را به عنوان دشمنی مذاکره ناپذیر می شناسند که باید ریشه کن شود. بر همین اساس از ابتدا اعلام شد داعش عضو  مذاکرات ژنو نیست. بعد از داعش، گروه جهادی النصره قرار دارد. این گروه با رهبری محمد الجولانی که سودای خلافتی مدرن تر از البغدادی داشت، در 2013 زیرکانه  از داعش جدا شد و اگرچه هنوز خود را یک القاعده ای وفادار می داند، اما در جنوب و غرب سوریه به خصوص درعا، حلب، حماء و ادلب ریشه دواند و حتی با تدابیر دیپلماتیک درصدد جلب افکار عمومی و سایر گروههای سرگردان معارض هم برآمد و خلاف داعش، به عنوان یک گروه معارض اهل تعامل نظر برخی کشورهای عرب منطقه از جمله قطر و اردن و همچنین ترکیه را به خود جلب کرد. اما النصره نمی تواند خاستگاه القاعده ای سلفی اش را توجیه کند، بنابراین با وجود برخی موفقیت های نظامی در صحنه میدانی سوریه همچنان دچار بحران مشروعیت داخلی و خارجی است. از سوی دیگر «ارتش آزاد»  مهمترین ابزار حامیان بین المللی معارضه از جمله غرب و آمریکا و ترکیه است که رسما حمایت تسلیحاتی و سیاسی می شود. ارتش آزاد در واقع بخش نظامی «ائتلاف مخالفان سوری» مستقر در استانبول است که با وجودی که چند نشست دوستان سوریه برگزار کرده و چند رئیس عوض کرد، اما در صحنه میدانی سوریه تاثیرگذار نیست و اگر در مذاکرات هم حاضر شود، اهرمی برای چانه زنی در اختیار ندارد. در حال حاضر خالد خوجا رئیس کنونی ائتلاف است که از 4 ژانویه 2015 به ریاست رسیده و هوادار ترکیه شناخته می شود.

ارتش آزاد عمدتا در شمال غرب سوریه حضور داشته و خاک زیادی در تصرف خود ندارد و گاهی هم مجبور به درگیری مسلحانه با گروههای جهادی از جمله النصره است. معارضان خارج نشین هم به دلیل حضور طولانی مدت در خارج از سوریه، نفوذ قابل توجهی در میان افکار عمومی سوریه ندارند. پس از این گروه، معارضان داخلی بشار اسد قرار دارند که هنوز در دمشق و شهرهای تحت کنترل ارتش ساکنند و پس از اعلام اصلاحات از سوی دولت در 2012 تشکیل حزب دادند و حتی در پارلمان جدید سوریه دارای نمایندگانی شدند، اما معارضان خارج نشین و همچنین غربی ها نگاه مثبتی به آنها ندارند و چه بسا اینان را از حامیان اسد می دانند. ضمن اینکه گروه های مسلح کوچکتری هم به تعداد فراوان در گوشه و کنار سوریه یافت می شوند که به دلیل تنوع حامیان خارجی مخالف اسد در طول چند سال گذشته همچنان به اقدامات مسلحانه و تروریستی علیه دولت ادامه می دهند.

رویهم رفته گروههای معارض در سوریه به دلیل اینکه هر کدام از یک کشور منطقه کمک مالی و تسلیحاتی دریافت کرده اند، و از طرفی فاقد یک نگاه سیاسی تعریف شده و برنامه برای ادامه مبارزه و آینده سوریه هستند، دچار انشقاق های متعدد شده و کمک های خارجی دریافتی را جهت افزایش فتوحات و غنایم و نهایتا درگیری با یکدیگر به کار گرفته اند. اکنون در سوریه جنگ فقط میان دولت و مخالفان نیست. ارتش آزاد و داعش دشمن یکدیگرند و با النصره هم دارای درگیری هایی هستند. همچنین همزیستی النصره و داعش هم شکننده است. کردها هم در شمال به دنبال تمهیداتی برای حفظ بقاء هستند. حوادث سنجار و کوبانی شوک بزرگی برای کردهای سوریه بود. اما کردهای سوریه بر خلاف کردستان عراق از چندپارگی ژئوپلتیک سرزمینی رنج می برند. منطقه کردنشین سوریه به سه بخش مجزا از هم شامل کوبانی، عفرین و جزیره تقسیم می شود که به فواصل زیاد میان مناطق عرب نشین قرار می گیرد و کار را برای کردها جهت یک همگرایی سرزمینی برای تقویت موضع در مذاکرات سخت می کند. ضمن اینکه کردهای سوریه هم از داخل دچار تشتت هستند و برای دستیابی به یک نگاه واحد در باره آینده خود مشکلات اساسی دارند. اگرچه «صالح مسلم» رهبر حزب دمکراتیک سوریه به عنوان مهمترین حزب کردی وجهه ای کاریزماتیک داشته و طبق برخی نظرسنجی ها در میان حدود 59 درصد کردهای سوریه دارای محبوبیت است. اما رابطه نزدیک و ایدئولوژیک با PKK  داشته، با گروه های جهادی حاضر در سوریه و همچنین اسد مخالف بوده و بیشتر به خودمختاری می اندیشد.

اما در بخش تحت کنترل دولت، علوی ها و مسیحیان دو گروه اصلی سوری هستند که درباره  آینده پس از اسد نگرانی های زیادی دارند. اگر شرایط امنیتی در مناطق تحت کنترل ارتش بی ثبات شود، این دو آسیب پذیر ترین گروه قومی در سوریه هستند. ضمن اینکه سایر گروههای سنی هم که همچنان در حاکمیت سوریه  حضور دارند، نگرانی های مشترکی با این دو دارند.

اما همین معارضان داخلی تحت تاثیر بازیگرانی هستند که هر یک اهداف خود را در بحران سوریه پی گیری می کنند. ترکیه  کشوری است که علی رغم آنکه مجوز پارلمان برای حضور در ائتلاف ضد داعش را کسب کرد، اما ترجیح داد به آن نپیوندد و همچنان به پشتیبانی لجستیک و آموزشی جهادی های حاضر در سوریه تا سرنگونی اسد ادامه دهد. آمریکا که همچنان مراقب میزان نفوذ ایران در منطقه است، پشت مرزهای سوریه با حرکات لاک پشتی مشغول برنامه ریزی برای آموزش و تجهیز ارتش آزاد است تا اتهام انفعال در بحران سوریه را از خود دور سازد. روسیه کم توان از کاهش بهای نفت و جنگ در اوکراین به حرکات نمایشی در بنادر سوریه و وتو چند قطعنامه در شورای امنیت قناعت کرده است. عربستان و محور اعراب شورای همکاری که از توافق هسته ای ایران و غرب برافروخته اند، درصدد گسترش عملیات نظامی در سوریه هستند تا جبران مافات کرده باشند و شاید بتوان تصرف جسر الشغور که محور استراتژیک ارتباطی دمشق و لاذقیه محسوب می شود را هزینه ای دانست که بشار اسد به نیابت از تهران بابت توافق لوزان پرداخته است.

حال باید دید این بار دی میستورا چه تدابیر دیپلماتیکی را برای  کسب دستاوردی حداقلی که بتوان نخستین حضور ایران در میز مذاکرات را با آن توجیه کرد، در اختیار دارد. مهمترین گزینه فرضی ممکن توافق بر خروج اسد از قدرت است. اما سوال این است که معارضان چه جایگزینی برای اسد دارند تا مورد پذیرش هر یک از معارضان داخل و خارج  و ضامن تامین امنیت اقلیت های قومی و مذهبی باشد... مهمتر از توافق برای جایگزینی اسد، مدیریت بحرانی است که در اثر تکثیر گروههای جهادی و سلفی در سوریه ایجاد شده و علت آن هم کمک های تسلیحاتی و مالی برخی از اعضای میز مذاکره ژنو 3 است که همسایگان سوریه به ویژه عراق را هم متحمل هزینه های سنگینی ساخته است. باید خاطرنشان ساخت دولت هایی که اعتراضات سال 2011 سوریه را به خاطر انتقام گیری های کینه توزانه و بلند پروازی های سیاسی برای کسب جایگاه برتر در منطقه تبدیل به یک جنگ داخلی خانمانسوز با حضور جنگجویان خارجی کردند، اکنون باید به میز مذاکراتی بسنده کنند که خود برگ برنده دلچسبی در آن ندارند.
منبع : دیپلماسی ایرانی