نقش شهید بهشتی در انقلاب اسلامی یک نقش بینظیر و بیبدیل است. او گفتمان انقلاب اسلامی و گفتمان امام خمینی را در دهه اول انقلاب نمایندگی میکرد و چون کوه در برابر گفتمان ضد انقلاب متشکل از جبهه کفر، نفاق و الحاد ایستاد.
تسلط او بر دو زبان خارجی اطلاعات وسیع سیاسی او از یک طرف و آگاهی او به فقه، فلسفه، کلام و عرفان اسلامی یک شخصیت برجسته ساخته بود که نسبت به همقطاران خود یک سر و گردن بالاتر بود. همین به او یک برجستگی بخشیده بود که به صورت یک سیبل در داخل و خارج مدام مورد هدف بود.
شهید بهشتی در همان عمر کوتاه پس از انقلاب کارهای بزرگ و ماندنی انجام داد که جنبه تاسیسی داشت.
1- مدیریت مجلس خبرگان قانون اساسی برای تدوین و تصویب قانون اساسی
2- سامان یک دستگاه قضائی بر اساس احکام الهی قرآن و اسلام
3- تاسیس حزب جمهوری اسلامی برای ساماندهی نیروهای معتقد به انقلاب و به صف کردن انقلابیون در برابر ضد انقلاب
4- مدیریت شورای انقلاب تا استقرار نهادهای قانونی نظام
5- پردهبرداری از چهر کریه لیبرالیسم و نمایش ماهیت این جریان به عنوان یک جریان تروریستی خونخوار
6- همت در امر وحدت ملی و انسجام اسلامی.
موارد دیگری از خدمات بیبدیل او به ملت و انقلاب وجود دارد که در حوصله این قلم نیست.
شهید بهشتی در مدیریت 6 محور فوق به عنوان یک مدیر جهادی ظاهر شد و رکوردی از مدیریت جهادی به جای گذاشت که نظیر آنرا فقط در رفتار مدیریتی امام خمینی (ره) و خلف صالح او مقام معظم رهبری میتوان سراغ گرفت.
از میان 6 کار بزرگ شهید بهشتی کار تاسیس حزب جمهوری اسلامی و تربیت کادرهای مومن برای اداره کشور برجستهتر از دیگر کارها بود. امروز پس از گذشت 3 دهه هنوز مدیریت کشور ریزهخوار کادرهای سفره حزب جمهوری اسلامی است. جوانانی که در حزب تربیت شدند و مسئولیتهای خطیر سه دهه گذشته در نظام را در سراسر کشور پذیرفتند اکنون به سمت پیری میروند و پیران آن روزگار یکی یکی به دیار باقی میشتابند.
"جمهوریت" نظام را بدون تشکل و تحزب توام با تهذب نمیتوان مدیریت کرد. "اسلامیت" نظام را بدون فقها و علمای عامل و عارفان بزرگ حوزههای علمیه نمیتوان صیانت کرد. برای تحقق این مهم احزاب و گروههای سیاسی و نیز مدیران حوزههای علمیه سراسر کشور باید در هدفگذاریها روی پاسداری از جمهوریت و اسلامیت نظام متمرکز عمل کنند.
امروز انقلاب را باید به دست جوانانی سپرد که همانند جوانان پاک سالهای 57 و 58 آماده همه گونه فداکاریها و جانبازیها باشند. امروز علمایی باید انقلاب را تحویل گیرند که چونان شهید بهشتی آماده شهادت و جانبازی در راه انقلاب باشند.
بنیانی که شهید بهشتی در سالهای 57 تا سال 60 برای استحکام آن از خون پاک خود مایه گذاشت، امروز به درجهای از اتقان رسیده است که تندبادهای جهانی نمیتوانند اندکی آن را تکان دهند.
این بنیان و نهادها در برابر نبرد سخت و نرم و گرم و سرد دشمن با بهرهگیری از فرهنگ مقاومت تاب آورده و تا قیام صاحب این نظام هم تاب خواهد آورد.
یک روز پیش از آنکه 72 تن از شهدای انقلاب به عدد 72 تن از شهدای کربلا از بام سرچشمه محل حزب جمهوری اسلامی به ملکوت اعلا پر کشند منافقین رهبر معظم انقلاب امام خامنهای را هدف قرار داد. این نشان میدهد شناخت دشمن از شخصیتهای تاثیرگذار و تعیینکننده در نظام دقیق بوده است اما خداوند همچنان که موسی را در غوغای ترور فرعونیان و یوسف را در اعماق چاه از شر حسودان و ... محافظت فرمود، مولای ما را از غوغای شرارت، ترور و ستم دشمنان اسلام و قرآن محافظت نمود تا پس از امام (ره) به نقش تاریخی خود در صیانت از انقلاب و نگهبانی از میراث شهید بهشتی عمل کند.
شهید بهشتی سید الشهدای انقلاب اسلامی ایران است. دشمن میخواست پیش از آن دست ابوالفضل انقلاب را قطع کند اما نتوانست. اراده خداوند به این تعلق گرفت که او زنده بماند و انقلاب را از مشک عرفان و معرفت سیاسی خود سیراب کند.
مولای ما، رهبر ما همانند شهید بهشتی مظلوم است و خار چشم دشمنان. در فتنه 88 پردهها بالا رفت و این مظلومیت تاریخی تجدید شد. منافقین قدیم و جدید دست در دست هم دادند تا این پرچم را پایین بکشند اما ملت در قیام تاریخی 9 دی آبروی منافقان جدید را برد و آنها را رسوا کرد.
آنها در فتنه 88 دیگر نمیتوانستند به تن زخمی او آزار رسانند، به قلب و روح او هجوم آوردند.
به همین دلیل "جمهوریت" و "اسلامیت" نظام را هدف قرار دادند. خداوند آنها را رسوا کرد و این رسوایی تا قیامت در پرونده آنها ثبت خواهد شد.
سران فتنه در خیمه فتنه هنوز امید دارند با جبهه کفر، نفاق و الحاد به انقلاب آسیب زنند، لذا صدای خود را رسماً از بیبیسی و رادیو آمریکا به گوش ملت و جهانیان رساندند. اما این صدا در فریادهای خشم آلود ملت در قیام 9 دی گم شد.
یاد شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی و 72 تن از یاران انقلاب را گرامی میداریم و بر روح پر فتوح آنها درود میفرستیم.