ایران خبر- برای آنهایی كه ديريست با واقعیاتی از زندگي خوگرفته اند كه هرآنكه را که روزهایی بنامشان کرده اند، روزي كمتري به كامشان يافته اند وايضاً چنين است روزهای معلم،پرستار،كارمند و.... چه ميشد اگر چندي از اين روزها بنام ديگران و اندكي از رزق آنها به كام اينها میشد؟! به هر حال چنين نيست و دركار گلاب وگل، حكم ازلي اين است كه اين شاهد بازاري و آن پرده نشين باشد.
اين شاهد بازاري بايد مدام مراقبتها هم بكند تا كلام و قلم و گفتارش رنگ آگاهي و آگاهي بخشي به خود گيرد. مخرب نباشد، مديحه سرا، مداهنه گو، بهانه گير، توجيه گر، ترسو، بي درد، هتاك، پرده در، منفي باف، دمدمی مزاج، تبليغاتچي و...نباشد و بدين نحو باب گفتگو را با همگان بگشايد و همه را به نقد و تدبر وتفكر وانصاف وا دارد. جدالی احسن بكند كه به تعبير قرآن خوبي و بدي برابر نيستند، همواره به نيكوترين وجهي باید سخن بگوید تا كسي كه ميان او و این دشمني است، همانند دوست بر وی مهربان گردد. هر كسي را که با قلم سروكاري است، سهمي ازاين رسالت خطير میبرد.
و اينچنين است كه مرزها ی آگاهی از وقایع جامعه وجهان با کار او شكل میگيرد. صد البته كه در آن حالت، کار او نسبتي محض با مزد و اجرت نمی یابد و كار خود صرفا از بهر نان نمي کند وگرنه كيست نداند كه با حساب مادي، مجموعۀ همۀ این کارها، حتي مزدي برابر با يك شوت آن بازیکن به توپ گرد فوتبال هم نمي گيرد كه تازه، راهي به دروازۀ تیم حريف ببرد و یا نبرد. عشقي در ذات این کارهاست كه تضمين گر تداوم آن در اين عرصه است.
نسبت کار فرهنگی با مزد و مواجب مادی، عموما چنین است. معلم ونویسنده ومحقق وروزنامه نگار ومولف و... به جای خود، به ابوالقاسم فردوسي چه می گویید که مزد سي سال رنج خود را به بهای گرمابه و شربت سردی فروخت كه به لحظه ای دلش را خنك کند. تا مزد واقعي خود را از تاريخ بگيرد؟ تصور خام و باطل همزمانه هاي او بود كه فكر كردند برسر حكيم، كلاه گذاشته اند وبعد از انجام كار شاهنامه، دستمزد مقرر طلاي وي را با نقرۀ بی مقداری عوض كرده و در كيسه اش نهاده اند وگرنه همه میدانند که اينها در اوج بي نيازي وخيال. «سمرقند و بخارا به خال ابروي يار میبخشند» هر قلمي به نفس اينكه قلم است با مقياسي ولو کوچک، از اين حرمت و ثروت، سهم و بهره میبرد.
كلام را اندكي امروزی تر بکنیم و ازمشكل خبرنگار و روزنامه نگاري و حساسيت كار او بگوئيم كه حتي بنا به يك جهت طاقت فرساتر ازكار يك نویسنده ومحقق علمی است. افراد صاحبنظر، مطالب خود راسنگين مینويسند و دغدغۀ اقبال عمومي در سر ندارند. امّا وظیفۀ یک روزنامه نگار،تزريق مسائل و مفاهيم علمي در قالب روزنامه نگاري وعملياتي نمودن آن به فرا خور نياز جامعه است. بطوري كه با اقبال عمومي هم مواجه شود.واين كار آساني نيست.
استنباط ما از روزنامه نگار، هماني نيست كه در دنيا از او وجود دارد. اثر ماندگار «يك بستر و دو رويا» نوشتۀ « آندره فونتن» سردبير روزنامۀ « لوموند » هنوز هم يك كتاب مرجع دانشگاهي است. باید دانست که خبرنگاري و روزنامه نگاري در هیچ نقطه از جهان مسير آساني نپیموده است. چه بسيار دوربينهای خبرنگاري در اقصي نقاط جهان كه از دست او گرفته و بر سرش كوبيده اند. امّا خوشبختانه امروز، اين مسير به مدد تمدن و تکنولوژی جديد، راه آسان وهمواري در پيش رو دارد.
امروز عرصۀ خبرنگاري با نگاهی رو به جلو، توفيقات بيشتري را شاهد است.گردش اطلاعات و سهولت كار خبرنگار در عرصة جديد ديدني است. او به مدد تكنولوژي فوق مدرن امروز با انبوه متراكمي ازاخبار مواجه است كه جان كارش ازآن فزوني میيابد. ما بايد خرسند باشيم كه تحولاتي از دستاوردهاي بشر را درتمدن جديد شاهد هستیم كه هر لحظه اطلاعات واخباري را دراختيار ما قرار میدهد كه پدران ما در تراكم سالها از آن بي خبر بوده اند. عمر نسل ما براي ديدن برخي تحولات پرشتاب ديگر نيز كفاف خواهد داد. امّا به یقین، نسل بعد از ما با پديده هاي دیگری از دانايي كه تصورش نيز امروز براي ما مشكل است شگفتيهاي زيادي خواهد ديد.
صنايع رسانه اي و خبر رساني به استقبال چنين تحول عظيم جهاني از دانایی ميروند تحولي كه با آن، همۀ جهانيان در لحظۀ وقوع خبر قرار میگيرند. هنوز هم که هنوز است دنیا از میزان و حجم بمبهایی که امریکا بر سر مردم «هانوی» در «ویتنام» ریخت بی خبر است اما به مدد همین تکنولوژی، مردم جهان از سقوط برج دوقلوي تجارت جهاني واصابت پرندۀ باروت به آن و خشونت سربازان آمريكايي با چند پير زن بي پناه عراقي و زندانيان گوانتانامو و.... در همان لحظۀ وقوع آن اطلاع یافتند واز پرقدرت ترين كشور جهان براي كنترل پخش خبر آن كاري ساخته نبود. نيازي نيست كه ديگر منتظر پستچي باشيم تا خبري به طريق نامه و روزنامه بدست ما برسد. كار پستچي وپست تقريباً تمام شده است. اكسير الكترونيك غوغا میكند.
ماهواره هایی که با كاربرد غير نظامي به فضا ارسال می شود. انحصار پر قدرت ترین کشورها را در بسياري از زمينه هاي اطلاعاتي شكسته است. دادههاي حاصل از اين ماهواره ها انفجار عظيم اطلاعاتي را به همراه دارد واز داده هاي خبري آن، امروز انقلابي در جهان بر پاست. دوراني كه خبر در انحصار قدرت بخصوصی باشد به طور کامل سپری شده است. براي دريافت آخرين اطلاعات در هر موضوعي، چندین ميليارد سايت اينترنتي در مدت کوتاهی هزاران پنجره به روي ميليونها بینندۀ مونتيور میگشايد.
مگر همین یکسال پیش نبود که جوان گمنام سی ساله ای به نام« ادوارد اسنودن» با افشای خبری از شنود غیر قانونی میلیونها مکالمات تلفنی، سران سه قاره از پنج قارۀ جهان را در عرض چند روز، رویاروی هم قرار داد؟ آيا جايي براي پنهان ماندن خبري باقي مانده است؟ در قیاس با وسعت آن خبر، کار آن خبرنگار، امری پیش پا افتاده به نظر می رسد که پنجاه سال پیش با افشای شنود تلفنی ستاد انتخاباتی «ریچارد نیکسون» از ستاد رقیب، بحرانی به نام «واترگیت» را روی دست کاخ سفید قرار داد.
با چنين تحولي در عرصۀ خبر وخبر رساني، امروز،روز خبرنگار روز ديگري متفاوت از گذشته است.لازم نيست تنگناي زندگي ومعيشت در این کار كسي را خسته كند. مقدمه یادداشت در آن باب و در قياس با موخره و متن آن كم اهميت تر از آن است که نتوان آنرا فراموش کرد چرا که ثروت حقيقي به دانايي تعلق دارد و دانايي در گرو افزوني خبر است. «هر كه را افزون خبر، جانش فزون»
منبع : بهارنیوز