ایران خبر- برای مثال به چرایی گرایش نسل جدید به نگهداری سگ "به عنوان همدم" و ارتباط آزاد "بی قاعده با جنس مخالف" و ... پرداخته می شود و برای جلوگیری از این دست پدیده های رو به افزایش تدابیری طراحی می کنند، اما در واقع چون علت اصلی واکاوی نشده و از آن غفلت شده است، کارهای سلبی و قهری در این حوزه معمولا بی اثرمانده و حتی در بسیاری از موارد اثر معکوس دارد.
آنقدر بیماری های فرهنگی عود کرده که نهادهای محدود فعال در حوزه رسیدگی به ناهنجاریهای اجتماعی را مجبور به تنزل توقع در اجرای قانون نموده است. مثلا تا چند سال قبل با بد حجابی برخورد می شد و اخیرا با بی حجابی. تردیدی نیست این روند در صورت ادامه، جامعه را دچار فاجعه ای گریز ناپذیر خواهد نمود.
در رسانه ی ملی به عنوان یکی از مهم ترین نهاد های فرهنگ ساز، که قرار است ملت شریف ایران "و حتی جهان اسلام"، با خیال راحت افکار و نفوسشان را به آن وا می گذارند هم این درد بطور جدی به چشم می خورد.
به عنوان نمونه در بومی سازی محصولات دوبله شده اولویت این است که یقه ای باز نباشد و آستین و دامنی از حد متعارف کوتاه تر نباشد، خب این خوب است اما آیا همه آنچه باید در بومی سازی محصولات ترجمه شده در نظر گرفته شود همین است؟! درحالی که تقریبا همه می دانیم در دنیای رسانه محصولات ویژه کودکان و نوجوانان ساخته نمی شوند مگر اینکه محتوا و ظاهر آن برای اهدافی معین طراحی شده، و تولیدشان تحت فرآیند پیچیده کارشناسی و تخصصی صورت می پذیرد.
به شخصیت های کارتونی مورد علاقه دهه شصتی ها مراجعه کنید، کمتر شخصیت خاطره انگیزی را می بینید که یا خودش حیوان خانگی نباشد و یا حیوان خانگی نداشته باشد.
حالا این جوان اثر گرفته از فرهنگ غربی وقتی می خواهد بر اساس ذائقه ای که حکومت اسلامی برایش ایجاد کرده رفتار کند همان رسانه و همان دولت او را متهم به رفتار نا هنجار و خلاف قاعده می کنند!
این وسط یکی پیدا نمی شود بپرسد پدر آمرزیدها، این جوان پای سفره ی کدام رسانه ذهنش پرورش یافته و بذر نهال رفتارهای امروزش را چه کسی در ذهنش کاشته است؟!
واضح است که تربیت فرهنگی و آموزش سبک زندگی در دوران کودکی اهمیت بسزایی در شکل گیری شخصیت افراد در بزرگسالی دارد و بعضی از باورهایی که در این دوران در ذهن فرد ایجاد می شود آنقدر عمق پیدا می کند که دیگر هیچ منطقی نمی تواند آن را تغییر دهد.
از جوانی که خاطرات شیرین نوستالژیک ذهنش پر شده است از شخصیت هایی مثل بل، سگ آقای پتیبل، بارون ، پاکوتاه و رامکال و زمبه و بوشوک و ... واقعا نمی توان توقع داشت همدمی با سگ را امری مذموم بداند.
و یا وقتی نوجوان ما پای سریال ها و فیلم های ترجمه شده باور کرده که داشتن یک دوست غیر همجنس بسیار می تواند کمک کننده و حتی ضروری باشد چگونه باید به او بگوییم دوستی با جنس مخالف خلاف آموزه های ایرانی و اسلامی است.
این اتفاقات تلخ "بخوانید ظلم های بزرگ فرهنگی" متاسفانه هنوزم که هنوز در رسانه و بدنه ی فرهنگ ساز جامعه جریان دارد. و درد آور تر اینکه گاها سبک زندگی غلط در محصولات ایرانی نیز به چشم می خورد. که توضیح آن مجالی دیگر می طلبد.
ضمن اینکه ایجاد فرهنگ جدید زندگی نیازمند یک پیوست فرهنگی است که بعضی از قطعات پاز آن توسط خودی ها تکمیل می شود
نمیدانم باید التماس کرد باید مطالبه جدی کرد یا باید داد زد سر مسئولین که شما را به خدا
در اسرع وقت نهاد های ذی صلاح، کمیته هایی برای حل بحران های فرهنگی تشکیل و به چرایی پدیده های ضد فرهنگی بپردازند. نه اینکه فقط به ظاهر معضلات بسنده کنند.