کد مطلب: 50099
تاریخ انتشار : دوشنبه ۷ دی ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۴۹
زمانی همسرانی که آرزوی داشتن فرزند داشتند و از این آرزو محروم بودند برای رونق زندگی خود فرزندی را می خریدند، البته فقر یکی از عوامل فروش فرزند محسوب می شد.
ایران خبر- داستان تلخ نوزادانی که به محض به دنیا آمدن معامله می شوند تمامی ندارد. این معامله کثیف برای برخی از افراد سودجو که پولی به جیب بزنند بسیار خوشایند است.
زمانی همسرانی که آرزوی داشتن فرزند داشتند و از این آرزو محروم بودند برای رونق زندگی خود فرزندی را می خریدند، البته فقر یکی از عوامل فروش فرزند محسوب می شد، اما امروزه معامله فرزند یا فرزندان به این دلیل است که پدر و مادری معتاد و کارتن خواب دارند که برای چند صد هزار تومان فرزند خود را به یک گدای خیابانی و بی هویت تبدیل می کنند تا با این کار بتوانند بقیه زندگی شان را به راحتی دود هوا کنند.
زندگی نوزادان پس از فروخته شدن تبدیل می شود به همین کودکانی که هر روز در معابر، مترو و خیابان های شهر می بینیم. کودکانی که هیچ شناختی از پیشینه خود ندارند. اینها نه سواد نوشتن دارند و نه سواد خواندن. تنها چیزی که یاد گرفته اند کار کردن است. این کودکان بی گناه از صبح تا شب برای پدر و مادری که به آنها تعلق ندارند کار می کنند، تا آنها با خیال راحت پای منقل خود زندگی را دود کنند!
اگر این کودکان کارگر به خوبی بتوانند از عهده کار خود برآیند حتما مشتری های خوبی نصیبشان می شود و قیمتی این کودکان از صد هزار تومان تا پنج میلیون تومان تخمین زده شده است.
کافی است یک روز وقت صرف دیدن این کودکان شود. اگر سری به خیابان های جنوب پایتخت بزنیم، می بینیم در آنجا از همه چیز و همه کس خبر هست جز انسانیت! آنجا مملو است از کودکان برده و کارگر. کودکانی که کسی مهلت کودکی کردن، شناخت خود، دوست داشتن و طعم زندگی را به آنها نداد! تنها آموزشی که دیدند کار بود و کار.
در این خیابان ها خانه هایی با حیاط های بسیار بزرگ وجود دارد با چندین اتاق، که در هر اتاق خانواده ایی سکونت دارد با چندین فرزند. و پدر و مادرهای جعلی و معتادی که در اینجا زندگی می کنند باورشان بر این است که با داشتن فرزند بیشتر زندگی بهتری خواهند داشت زیرا که این فرزندان معصوم تامین کننده موادی هستند که آنها دود می کنند. این کودکان فقط خماری و نشئگی پدر و مادر خود را به جای مهر و محبت دیده اند!
متاسفانه در بین این افراد فقر فرهنگی به طرز وحشتناکی موج می زند. مردها یا همان پدران تا آخر شب مشغول قماربازی و مواد کشیدن هستند و مادرانی هم که هیچ بویی از مادر شدن نبرده اند به دنبال کارهای عجیب می روند و از کودکان خود هرگونه ای استفاده ای می کنند تا به اهداف شوم خود برسند.
مسئله ی دیگری که متاسفانه رو به افزایش است حضور دختران فراری به شهرهای بزرگ خصوصا تهران است. این دختران زمانی که باردار می شوند فرزند را برای خود نگه نمی دارند و به دنبال مشتری برای نوزاد خود هستند. در اینجا شهروندان باید با هوشیاری کامل جوابی به درخواست های اینگونه افراد ندهند زیرا ترحم و دلسوزی برای افراد فراری و معتاد باعث می شود هم کارشان رونق بگیرد هم کودکان بی هویت افزایش پیدا کنند.
گزارش ها در این زمینه هیچ پایانی ندارد زیرا مشکلات کودکانی که نمی دانند چه هویتی دارند و ناخواسته به دنیا آمده اند هم پایانی ندارد. کودکانی که هیچ لذتی از بودن و زندگی کردن نبردند و تا چشم باز کردند با پدر و مادر بی هویت و معتاد روبرو شدند و زمانی هم که خود را شناختند دیدند که به کارگران بی هویتی تبدیل شده اند که برای گذران زندگی پدر و مادر معتاد باید صبح تا شب در خیابان پرسه بزنند.
این برخی از حقایق تلخ جامعه ما است...