به گزارش
ایران خبر، این روزها در پردیسهای سینمایی کورش، زندگی، ملت و چارسو فیلمی روی پرده سینما که به رغم هالیوودی بودنش از جنبه های گوناگون برای ما جالب توجه است .
کمپ ایکسری Camp X-Ray به نویسندگی و کارگردانی پیتر ساتلرمحصول ۲۰۱۴ آمریکا در ۱۱۷ دقیقه است ، جدای سوژه و محتوای کمپ ایکس ری که از دل گوانتانامو و جوانه زدن یک عشق محال در زندانی تا این حد مخوف می گوید، آنچه جذابیت این فیلم را برای ما ایرانی ها دو چندان کرده است ، حضور بازیگری ایرانی در یکی از نقشهای اصلی آن است.
اولین نمای فیلم، صحنهی معروف انفجار برجهای دوقلو در یازده سپتامبر است. با عقبگرد دوربین معلوم میشود که این نما بخشی از یک گزارش است که دارد از تلویزیون پخش میشود؛ تلویزیونی در منزل علی امیر که بعد از قرار دادن چند دستگاه گوشی تلفن همراه روی میزش و اقامهی نماز، توسط مأموران آمریکایی ربوده و به اتهام دست داشتن در ماجرای آن واقعه، به گوانتانامو منتقل میشود. همین که فیلمساز نقطهی آغاز اثرش را از نمایش با واسطهی ماجرای یازده سپتامبر رقم میزند، انگار موضعش را هم در قبال انعکاس رسانهای و سیاسی آن مطرح میکند: اینکه فضای مزبور، به علت قرار گرفتن در معابر رسانهای، از شفافیت فاصله گرفته و مناسبات انسانی مربوط به آن، در پس غبارهای سیاسی و آوازهگری گم شده است. فیلم با همین ایده داستانش را گسترش میدهد و از این رو، مبنای درام، بر اساس توازی موقعیت انسانی دو شخص از دو طرف چیده شده است؛ دو طرف با همهی تضادهای پررنگشان که ابتدا قالبی دوقطبی به سطح تعاملشان میدهد: مسلمان/ مسیحی، مرد/ زن، زندانی/ زندانبان، تروریست/ آزادیخواه، پرحرف/ کمحرف، کتابخوان/ غیرکتابخوان و... اما این روند ثنویت، رفتهرفته مضمحل میشود و ماجرا از سطح به عمقی میرسد که همسانی این دو آدم را در بر دارد.
امی کول و علی امیر، دو آدم از دو نقطهی اقلیمی و فرهنگی مقابلاند، اما موقعیتی شبیه به هم دارند. در بدو امر این شباهت به چشم نمیآید. تنش اولیهای که در صحنهی حملهی زندانی پرخاشگر (محمود) به امی شکل میگیرد، فضایی تقابلی را به رخ میکشد که انگار تجلی همان وصفی است که سرپرست گروه از این محیط دارد: میدان جنگ. پس به تلافی ضربهای که به زیر چشم امی خورده است، او هم لگدی نثار پهلوی زندانی پرخاشگر میکند و همان کبودی ناشی از ضربه، بهانهای میشود برای نزدیکی بیشتر بین سرپرست گروه (رندی) و کول. اما این نزدیکی دیری نمیپاید و نافرجام رها میشود، چرا که مبنایش تکانههایی غریزی است و نه ادراکی تفاهمی.
امی دختری است که برای گریز از موقعیت نامطلوبش به عضویت در ارتش پناه برده است. از مکالمهی اینترنتی او و مادرش، نکتهای درباره ماهیت این موقعیت نامطلوب درنمیآید که البته چندان هم مهم نیست. مهم ویژگی شخصیتی امی است که از بطن این گریز به دست میآید: مقاومت و تن ندادن به آنچه نامطلوب است. پس به شخصیت او نمیخورد که همچون خیلیهای دیگر، با دشمنانگاری زندانیان و صمیمیت با فرماندهان خلافکار و عیاش، روند کلیشهای کار را ادامه دهد. اینجا است که موقعیت دیالوگ به متن داستان ورود پیدا میکند. امی در ورای مونولوگهای فرماندهان و گزارشهای بیمعنای سر صف صبحگاهی و صحبتهای مقلدانه همگروهانش سر میز غذا، با وضعیتی غیرکلیشهای از طرف زندانی ۴۷۱ مواجه میشود: تمایل فراوان او به برقراری دیالوگ؛ ولو با حرفهایی که گاه خیلی هم ربط و معنا ندارند و به هر بهانهای، از کتاب گرفته تا دین، ابراز میشوند.
امی ابتدا از حرف زدن با زندانی ۴۷۱ ابا دارد، احتمالاً به دلیل توصیههای مافوقش؛ و زندانی هم به دلیل همین امتناع او از همراهی در دیالوگ، تمهید پرتاب کردن تکههای مدفوع را به رویش پیاده میکند. اما این سرکشی و تنبیههای بعدی تأثیری در قطع عنصر دیالوگ ندارد و بهتدریج روند آن بین زندانی و زندانبان گستردهتر میشود. تداوم و گسترش دیالوگ، شباهتهای دو طرف را بیشتر عیان میسازد ولی از سوی دیگر اصرار ردههای مافوق هر دو طرف، مبنی بر قطع این دیالوگ را به همراه دارد؛ چه محمود و چه رندی. اینجا است که فیلمساز با موازیسازی موقعیت امی و علی، از همزمانی مرتب کردن تخت تا توالی نمازخوانی زندانیان با احترام به پرچم آمریکاییها، فضای همسان محیطیشان را تبلور بیشتری میدهد.
حالا امی در اثر برقراری دیالوگ با زندانیاش، به درکهای جدیدی رسیده است که یکی از جلوههایش، عدم تکرار شعارهای مراسم صبحگاهی است؛ کاری که قبلاً انجام میداد. شاید این آگاهی، جواب همان سؤالی باشد که علی هنگام آخرین مواجههاش با امی دائم از او میپرسد: «تو اینجا چی یاد گرفتی؟» و همین آگاهی است که میزانسن فضای بازداشتگاه را که تا کنون از بیرون میلههای سلول زاویهی دید داشت، به داخل سلول تغییر میدهد. حالا از داخل سلول علی ایستاده است و دختر را آن سوی میلهها نشسته میبینیم و از همه مهمتر، دست دو طرف است که با هم در تماس هستند.
*پیمان معادی در کمپ ایکس ری
پیمان معادی پس از موفقیت فیلم" جدایی نادر از سیمین" از طرف ساتلر برای بازی در این فیلم دعوت به همکاری شد
پیمان معادی، بازیگر ایرانی، پس از موفقیت فیلم" جدایی نادر از سیمین" از طرف ساتلر برای بازی در فیلم کمپ ایکس دعوت به همکاری شد.
پیمان معادی که درحال حاضر در لس آنجلس زندگی می کند در گفتگویی با هارولد اکسپرس درباره شخصیت "علی امیری" فیلم می گوید:
"فکر می کنم او بیشتر از هزاربار قرآن را خوانده و مرور کرده است. اما کم کم حالت شک و تردیدی در او به وجود آمده. شک و تردید نسبت به همه چیز. شاید هم بخاطر تنهایی و فکرکردن زیاد است که باورهایش به تدریج رنگ باخته اند. او کم کم از حضور در جمع نمازخوانان هم خودداری می کند. بدترین چیز برای آدمی که به همه چیز دور وبرش مشکوک است همین است که نمی داند واقعا به کجا و یا به چه چیزی دست بیاویزد. این مسئله برای خیلی از زندانی هایی که مدت زیادی را در بیکاری می گذرانند پیش می آید. اما من فکر می کنم علی بعد از این واقعه به حالت طبیعی و به زندگی عادی بازخواهد گشت."
آقای هولدن منتقد نیویورک تایمز دراین مورد می نویسد: "کمپ ایکس ری اولین فیلمی است که در آن خانم استوارت ثابت می کند می تواند بازیگر جدی خوبی باشد. او در این فیلم چهره عبوس و پیچیده دختری ازشهرکی خفقان آور را که در آن احساس زندانی بودن می کرده است با مهارت ارائه می دهد."
همین منتقد درباره بازی پیمان معادی می نویسد: "آقای معادی از تمام امکاناتی که به عنوان یک بازیگر به او داده شده استفاده کرده و توانسته ابعاد گوناگونی به نقشی که عمدا هر گونه سابقه پیشین آن حذف شده ببخشد. شخصیتی خشن، به ناچار فرصت طلب و به شدت خشمگین، در عین حال با جنبه هایی انسانی عمیق و دوستداشتنی."
مسیر نزدیکی این دو آدم، اگرچه در بخشهایی با ریتم و درام نامتناسب است، اما هم به دلیل اهمیت و جاافتادگی ایدهی دیالوگ در متن اثر، و هم به خاطر هندسهی درست چیدمان دیالوگها در پیشبرد فضای روایت، و هم به دلیل استفادهی هوشمندانه از المانهایی جزیی و مکمل مانند کتاب هری پاتر و اشعار امیلی دیکنز و جدول سودوکو، خاطرهی باغ وحش، شهرستان نبراسکا، ارجاعهای سینمایی (سکوت برهها، آلفرد هیچکاک)، تنهاییهای دخترانهی امی در اتاقش و... وضعیتی متقاعدکننده و حتی دوستداشتنی دارد.
*دوبله ای که کاش نمی شد!
پس از ۱۰ جلسه، دوبله فیلم سینمایی «کمپ ایکس ری» با صداپیشگی پیمان معادی و نگار جواهریان به پایان رسید.
گفته شد«موسسه فرهنگی هنری سگال رسانه معاصر» برای ارتباط بیشتر مخاطبان، دوبله را در دستور کار خود قرار داد تا تماشاگران نسخهای متفاوتتر از آن چه که تا به حال وارد بازار غیررسمی ایران شده را ببینند.
نگار جواهریان برای اولین بار دوبله را با این فیلم و صداپیشگی نقش "ایمی" تجربه کرد و پیمان معادی هم علاوه بر صدای نقش خودش؛ نظارت مستقیم بر کار تیم دوبلاژ حرفهای را به عهده داشت.
در واقع به صراحت باید گفت نه تجربه نظارت پیمان معادی بر کار تیم دوبلاژ فیلم ، تجربه موفقی بوده است و نه اولین صداپیشگی نگار جواهریان بویی از موفقیتهای هنرپیشگی او را با خود دارد.
فیلم ظاهرا بدون آمبیانس دوبله شده و تلاش چندانی هم برای ساخت زیر صداها صورت نگرفته است.
صدای نگار جواهریان در این فیلم درست مانند همان تصویری است که در زمان دوبله فیلم منتشر شده ، ایستاده و بدون حرکت، بی مزه و یخ و تا حد زیادی غیر قابل ارتباط...
پیمان معادی هم به رغم آنکه کار آسانتری از نگار جواهریان داشته و باید برای کاراکتر خود صداپیشگی می کرد، نیز چندان موفق نبوده است هر چند ماحصل شخصیت علی با صدای پیمان معادی باز هم بسیار قابل پذیرش تر از نقش امی با صدای یکنواخت و ضعیف نگار جواهریان است.
کاش فیلم در حد زیر نویس باقی می ماند یا دست کم برای دوبله آن کار حرفه ای تر و صبورانه تری انجام می شد.
اما با همه نواقصی که خروجی کار سوپراستارهای موفق سینمای ایران در کمپ ایکس ری داشته است لذت تماشای آن در سینما بسیار بیشتر از دیدن نسخه های دانلود شده در بازار است و هنوز به جرات می توان گفت که می ارزد کمپ ایکس ری را یکی دوباری بر پرده نقره ای دید.