کد مطلب: 70030
تاریخ انتشار : شنبه ۲۰ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۳۶
عوامل فردی عموما شامل اتفاقات غیرقابل پیش بینی هستند. یک سوم خودکشیها توسط کسانی انجام میشود که بطور ناگهانی کار خود یا عزیزی را از دست دادهاند یا با رویداد ناگواری روبرو شدهاند که نتوانستهاند چارهای برای آن پیدا کنند.
دهم سپتامبر به عنوان روز جهانی پیشگیری از خودکشی نامگذاری شده است. طبق آمار سازمان بهداشت جهانی در هر ۴۰ ثانیه یک نفر در جهان خودکشی میکند. بیشترین آمار خودکشی متعلق به چین و روسیه است.
کارشناسان می گویند: بیشتر خودکشیها از فشارهای روانی ناشی میشود. فشارهایی که عوامل گوناگونی مانند تنهایی، بیهدفی، احساس خلأ در زندگی، بیکاری و مشکلات اقتصادی دارد. در کنار تمامی مشکلات روانی ناشی از افسردگی، عواملی همچون استفاده بیش از حد از الکل و سوءاستفادههای جنسی نیز از دیگر دلایل اقدام به خودکشی هستند.
متاسفانه در سال های اخیر جامعه ایران شاهد خودکشی های متعددی بوده و در این زمینه داشن آموزان بیشتری آمار را به خود اختصاص داده اند. خودکشی در مترو هم نوعی دیگر از خودکشی های رایج در پایتخت است.
زمانی که مواد و داروهایی که باعث خودکشی می شوند در دسترس افراد قرار گیرد انگیزه و ارداه برای خودکشی ناخودآگاه افزایش پیدا می کند و فرد رغبت بیشتری برای این کار نشان می دهد. طبق آمار بیشترین شیوه خودکشی در جهان استفاده از مواد و داروهای خوراکی است. در ایران هم بعد از مصرف سیانور و قرص برنج، خودسوزی از شایعترین شیوههاست.
تحقیقیات نشان میدهد که خودکشی افراد سرشناس و محبوب باعث رواج و تشدید آمار خودکشی در آن رده سنی خاص میشود. فریدلر دبیر برنامه ملی پیشگیری از خودکشی در آلمان میگوید: «سال ۲۰۰۹ میلادی بعد از اینکه روبرت انکه دروازهبان تیم ملی آلمان در سن ۳۳ سالگی دست به خودکشی زد، تعداد خودکشی مردان جوان در این رده سنی به شدت افزایش یافت.»
به باور کارشناسان دلیل اقدام افراد به خودکشی، صرفا پایان دادن به زندگی نیست بلکه آنها نمیدانند چطور باید به زندگی ادامه دهند. به همین جهت امکان پیشگیری از این اقدامات با ارائه مشاورههای روانی و حمایتهای روحی امکانپذیر است. با این وجود تا کنون مراکز تخصصی محدودی راهاندازی شده که به افراد در این زمینه مشاوره بدهند.
در این میان و با وجود تلاشهای سازمان بهداشت جهانی جهت پیشگیری از خودکشی، موسسات متعددی در سوئیس در زمینه مشاوره مرگ خودخواسته فعالیت میکنند. این سیاست که مخالفان بسیار زیادی در جهان دارد، چندیاست که تبدیل به یکی از قطبهای توریستی سوئیس شده است.
طبق آمارسازمان بهداشت جهانی خودکشی سیزدهمین عامل مرگ در دنیاست. خودکشی علت اول مرگ و میر نوجوانان و افراد زیر ۳۵ سال نیز هست. چرا برخی به مرز دل کندن از زندگی میرسند؟ آیا افسردگی اولین گام در مسیر خودکشی است؟
همه میدانیم که خواهیم مرد، اما آنچه ما را به خود مشغول میکند زندگی است. امید به آینده، دلبستگی به خانواده، شادی در کنار یاران، احساس امنیت اقتصادی و اجتماعی، پیشرفت شغلی، آرزوها، تعهدات فردی و عمومی و بسیاری نکات دیگر، میل غریزی به زندگی را رنگینتر میکنند.
اما همه در فراز و فرود زیستن یکسان نمیمانند. ناملایمات اجتماعی، ناکامیهای شخصی یا ویژگیهای روحی بسیاری افراد، انگیزههای بقا را از آنان میگیرد و چالش با زندگی را بیمعنا میکند. خودکشی از نظر روانشناسی و علوم اجتماعی پدیدهای است که به سه عامل مهم ارتباط دارد: عوامل محیطی که شامل پدیدههایی چون بیکاری، جنگ یا مسائل مربوط به همه جامعه میشوند.
عوامل فردی عموما شامل اتفاقات غیرقابل پیش بینی هستند. یک سوم خودکشیها توسط کسانی انجام میشود که بطور ناگهانی کار خود یا عزیزی را از دست دادهاند یا با رویداد ناگواری روبرو شدهاند که نتوانستهاند چارهای برای آن پیدا کنند.
عامل سوم هم عامل شخصیتی است. عده ای از افراد به دلایل خانوادگی و شرایطی که در کودکی داشتهاند، از نظر روحی حساسیت های خاصی پیدا کرده اند و نسبت به دیگر افراد آسیب پذیرتر شده اند و خیلی سریعتر در برابر مسائل بیرونی از خود واکنش نشان می دهند.
تقریبا همه محققان در قبال این سه عامل، اشتراک نظر دارند و البته ویژگیهای هر جامعه و محیطی میتواند نقش یکی از این عوامل را برجستهتر کند. آیا میل به خودکشی دلایل ارثی هم دارد؟ عنوان میشود که اگر یکی از والدین خودکشی کرده باشد، احتمال خودکشی در فرزند بالا میرود.
تحقیقات ده سال گذشته در علم ژنتیک و بیوشیمی، این فرضیه را مطرح کرده که عوامل ارثی هم در رویکرد خودکشی دخیل هستند. فقط مسئله این است که این رابطهها همه آماری هستند، نه علت و معلولی.
درمورد هنرمندان و نخبگان و روشنفکرها گفته میشود که حساسیتهای بالای آنها، افسردگی و احساس پوچی را در آنها را تشدید میکند. من فکر کنم که این بیشتر از آنکه مربوط به حساسیت افراد باشد، به محیط اجتماعی آنها باز میگردد. یک هنرمند، یک نویسنده یا یک محقق احتیاج دارد از سوی اجتماع و اطرافیان خود به رسمیت شناخته شود. در جامعهای که متفکر و نویسنده و هنرمند آزاد نیست یا کارش با ارزش تلقی نمیشود، مسلما ریسک افسردگی که یک فاکتور روانی مهم اقدام به خودکشی است، بالا میرود.
به رسمیت شناخته شدن یک نیاز عمومی در انسانها و بیتوجهی به این نیاز، موجب افسردگی و انزوا و بالا رفتن ریسک خودکشی میشود. از سوی سازمان بهداشت جهانی اعلام شده که خودکشی عامل اول مرگ و میر نوجوانان و جوانان زیر سی سال است. چه رابطهای بین سن و خودکشی هست؟
در ارتباط با خودکشی باید از دو چیز احتراز کرد: اول آنکه آن را تابو بدانیم و بگوییم اصلا نباید در بارهاش حرف زد. این باعث احساس گناه، تنهایی و انزوای هرچه بیشتر فردی میشود که به خودکشی فکر میکند.
از طرف دیگر نباید این را به چشم موضوعی پیشپاافتاده دید. در جوامع غربی آدم از خانوادهها میشنود که وقتی اقدام به خودکشی در جوانان میبینند، آن را ساده کرده و به بحرانهای دوره نوجوانی ربط میدهند یا میگویند میخواهد جلب توجه کند. ساده کردن یا تابو کردن موضوع خودکشی نادرست است.
یک بخش دیگر که مربوط به مسائل اجتماعی است، باید آموزگاران در مدارس با علایم خودکشی در دوران نوجوانی مانند افسردگی و انزوا و میل به تنهایی اشنا شوند و نسبت به آن حساسیت نشان دهند.
عوامل و دلایل خودکشی بسیار است. هم شرایط روحی افراد، هم انگیزهها و شرایط اجتماعی آنها با هم متفاوت است. مثلا ما میبینیم که وقتی دختری را در هند و افغانستان یا پاکستان به زور شوهر میدهند، اقدام به خودسوزی میکند تا ناتوانی و رنج خود از این وضعیت را نشان دهد.
روانشناسان خودکشی را از علایم اختلالهای روانی میدانند. فروید می گفت آن کس که خود را میکشد، از غریزه عشق تهی شده، اما جامعهشناسی به پیشگامی امیل دورکیم، فروپاشی اجتماعی و برباد رفتن رویاها را زمینه خودکشی می بیند.
اریک فروم، فیلسوف و متفکر آلمانی می گوید که انسان ها همانند سایر پستانداران، زیست دوست و گریزان از مرگ هستند. روان شناسان میگویند که انسان تنها در حالتی شبیه هذیان دست به خودکشی می زند.
مطالعات گوناگون در زمينه علل اقدام به خودكشی، در سه عرصه اختلال های روانی، بیماری های جسمی و مسائل اجتماعی خلاصه شده اند. در زمينه مسائل اجتماعى، نکاتی چون انزوا، تبعیض و حرمان، طلاق، فقر، بيكارى یا نبود عدالت از جمله دلايل مهم به شمار می روند. در عين حال تركيبى از چند عامل نيز ميتواند انگيزه فرد براى اقدام به خودكشى تلقی شود.
نتیجه پژوهش دیگری سال گذشته در مورد مصرف داروهای افسردگی منتشر شد، حاکی از آن بود این داروها هیچ تأثیری در درمان افسردگیهای خفیف تا نیمه حاد ندارند. در نتیجه مصرف چنین داروهایی مضر است و حتی میتواند موجب افزایش احتمال خودکشی شود. با اینحال هنوز نظر واحدی در مورد تجویز چنین داروهایی برای درمان افسردگیهای خفیف تا نیمهحاد وجود ندارد.
در گزارش سلامت سازمان همکاریاقتصادی و توسعه توصیه شده است که برای درمان افسردگیهای خفیف شیوههای مختلف رواندرمانی به فرد بیمار پیشنهاد شود. در مورد افسردگیهای نیمه حاد «رواندرمانی فردی یا درماندارویی به عنوان گزینه درمانی برابر» ارائه شود. مصرف دارو حتی در مورد افسردگیهای حاد هم مورد بحث است.